سلام ....
آقاجون فقط 20 روز مونده،فقط 20 روز مونده تا به آرزوم برسم ،مولا بدجوری استرس دارم...
وقتی به اون لحظه که قراره شش گوشه رو ببینم فکر می کنم بغض گلوم رو می گیره..
یعنی میشه منم بیام کرب و بلات یعنی مولا شما برا من هم دعوت نامه می فرستید؟
وای مولای من،وای بر من و وای بر امثال من ،همه عمرم رو بیهوده تلف کردم ،دلم تاریکه تاریکه...
موندم مولا وقتی که رسیدم کربلا چیکار باید بکنم،انقدر شرمنده ی شما هستم که ....
مولا نکنه بیام کربلا درکتون نکنم و برگردم ...
مولا نکنه بیام کربلا راهم ندید تو حرمتون...مولا اون موقع من چیکار بکنم؟
...می دونم دستام خالیه میدونم باره گناهم سنگینه..
ولی آقا کفه ی گناه من از کرم تو سبک تره مولا ببخش...
مولا قسمت میدم به وفای عباس قسمت میدم به دستهای بریده برادرت...
مولا دور از کرم شماست که دسته خالی از این در برگردم....
به امید 20 روز دیگه که اگه شما بخواین میام خونتون مهمونی من مهمون بدیم ولی افتخار می کنم
که صاحب خونم فرزند زهراست...
امیدوارم آقام حسین از داشتن مهمونی مثل من شرمنده نباشه...
منبع:http://orojtakhoda.blogfa.com