با اينكه نماز شب از نمازهاى مستحبى است ولى كرارا در قرآن مجيد به آن اشاره شده ، اين نشانه اهميت فوق العاده آن است تا اينجا كه قرآن آن را وسيله وصول به مقام محمود و مايه روشنى چشم شمرده است . در روايات اسلامى نيز فوق العاده روى اين نوع راز و نياز شبانه و بيدارى در سحر گاهان تكيه شده است .
در يك جا پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آن را كفاره گناهان مى شمرد و مى فرمايد:
يا على ثلاث كفارات منها التهجد بالليل و الناس نيام . سه چيز موجب كفاره گناهان است كه يكى از آنها شب زنده دارى است در حالى كه مردم خوابند.
از امام صادق عليه السلام در تفسير آيه كانوا قليلا من الليل ما يهجعون چنين نقل شده كانوا اقل الليالى تفوتهم لا يقومون منها كمتر شبى بر آنها مى گذشت كه بيدار نشوند و عبادت نكنند.
باز در حديث ديگرى آمده كه پيامبر مى فرمايد: الركعتان فى جوف الليل احب الى من الدنيا و ما فيها.(بحارالانوار ج 87 ص 122 از لفظ امر و دستور در قرآن استفاده وجوب مى شود)
دو ركعت در دل شب محبوبتر است نزد من از دنيا و آنچه در دنيا است .
بالاخره در حديثى از امام صادق عليه السلام مى بينيم كه به سليمان ديلمى (يكى از يارانش ) مى فرمايد:
لا تدع قيام الليل فان المغبون من حرم من قيام الليل . مبادا شب زنده دارى را رها كنى زيرا زيانكار كسى است كه از شب زنده دارى محروم باشد.
در واقع بايد گفت : زندگى بدون شب زنده دارى پوچ و بى مايه و بى نمك است . دل دادن به خدا در دل شب آنچنان لطيف و پرمايه و لذت بخش است كه مى توان گفت ((يدرك و لا يوصف )) نمى توان گفت چگونه است ، بايد خود شب زنده دار باشى تا بفهمى چقدر عالى و عظيم است .
در داستان زندگى امام حسين عليه السلام پيشتاز ميدان جان بازى مى خوانيد كه در عصر تاسوعا سپاه عمر سعد عازم حمله شده بود امام حسين عليه السلام برادرش ابوالفضل را فرستاد تا از عمر سعد آن شب را مهلت بخواهد تا به شب زنده دارى مشغول شوند. فرمود خدا مى داند من به نماز و قرآن علاقه دارم ، امشب از قرآن و نماز وداع كنم .
سيد بن طاووس در لهوف مى نويسد: و لهم دوى كدوى النحل ما بين راكع و ساجد و قائم آن شب چنان زمزمه اى از خيمه هاى امام بلند بود همانند لانه زنبوران . يكى در ركوع ، ديگرى در سجده و يكى در حال قيام ! فضاى كربلا را چنان عطر آگين كرده بودند كه گروهى از سپاه عمر سعد از همين زمزمه ها بخود آمدند و به امام حسين عليه السلام پيوستند.