ایا در زمان غیبت کبری میشود امام زمان را دید ؟ نظر مراجع تقلید این را قبول دارند ؟
و چجور میشود دید؟ اگاهانه یا غیر اگاهانه ؟نظر ایت الله بروجردی و ایت الله قاضی در این موضوع چیست ؟
بصورت کامل توضیح بدین و یک منبع هم معرفی کنین ممنون
❤ |
ایا در زمان غیبت کبری میشود امام زمان را دید ؟ نظر مراجع تقلید این را قبول دارند ؟
و چجور میشود دید؟ اگاهانه یا غیر اگاهانه ؟نظر ایت الله بروجردی و ایت الله قاضی در این موضوع چیست ؟
بصورت کامل توضیح بدین و یک منبع هم معرفی کنین ممنون
اخلاص و توکل-الله اکبر
اللهم عجل لولیک الفرج
دعای فرج :http://www.shahrequran.ir/thread2278.html#post15280
و متن دعای سلامتی امام زمان عجل الله فرجه
گل مريم (2014_06_09)
گل مريم (2014_06_09)
❤ |
توقيع امام زمان (عج) به على بن محمد سمرىشش روز قبل از رحلت سمرى، توقيعى از سوى امام دوازدهم (ع) صادر شد كه در آن توقيع، صاحب الامر (ع) مرگ نايب چهارم را پيشگويى و زمان مرگ او را نيز تعيين كرده بود. متن توقيع نمايانگر پايان غيبت صغرى و انقطاع نيابت خاصه و آغاز غيبت كبرى و نيابت عامه مىباشد.
اين توقيع در بسيارى از كتابهاى حديثى با اختلاف اندكى آمده است، ولى ما اين توقيع شريف را از كتاب احتجاج مرحوم طبرسى كه مشتمل بر مقدمهاى هم هست، نقل مىكنيم و موارد اختلاف را متذكر خواهيم شد.
مرحوم طبرسى مىنويسد: «دربانان و سفرايى (يعنى: نواب) كه در غيبت صغرى مدح بسيارى از آن شده و مورد رضايت امام زمان (ع) بودند، نخستين آنها شيخ موثق ابوعمر و عثمان بن سعيد عمرى است كه ابتداء امام هادى او را به اين سمت منصوب و سپس فرزندش امام حسن عسكرى (ع) او را ابقاء نمود، و آن مرد بزرگ هم، كارهاى آن دو امام را در زمان حيات آنها به عهده گرفت و بعد از آن دو بزرگوار، قيام به انجام كارهاى امام زمان (ع) نمود؛ توقيعات و جواب مسائل شيعيان هم، به دست او صادر مىگشت. زمانى كه عثمان بن سعيد به جوار حق پيوست، فرزندش محمد بن عثمان به جاى وى نشست، و رسيدگى به همه كارهاى او را به عهده گرفت. وقتى او هم وفات يافت، ابوالقاسم حسين بن روح نوبختى جانشين وى گرديد، و بعد از درگذشت وى ابوالحسن على بن محمد سمرى به جاى او نشست. هيچ يك از اينان، بدين منصب بزرگ نرسيدند؛ مگر اين كه قبلاً از طرف صاحب الامر (ع) فرمان انتصاب آنها صادر مىگشت و شخص قبل از او، جانشين خود را تعيين مىنمود؛ شيعيان هم تا معجزه حضرت صاحب الامر (ع) را كه دليل بر راستگويى و صحت نيابت آنها بود، از آنان آشكار نمىشد، گفتارشان را نمىپذيرفتند.
هنگامى كه زمان رحلت ابوالحسن سمرى فرا رسيد و مرگ وى نزديك گرديد، به وى گفتند: چه كسى را جانشين خودتان قرار مىدهيد؟ او در جواب، توقيعى درآورد و به مردم نشان داد، كه متن آن بدين گونه است: 1
بسم الله الرحمن الرحيم
«يا على بن محمد السمرى اعظم الله اجرا خوانك فيك، فانك ميت ما بينك و بين ستة ايام، فاجمع امرك و لاتوص الى احد فيقوم مقامك بعد وفاتك، فقد وقعت الغيبة التامة 2 فلا ظهور الا بعد اذن الله تعالى ذكره، و ذلك بعد طول الامد و قسوة القلوب و امتلاء الارض جوراً.
و سيأتى الى شيعتى 3 من يدعى المشاهدة، الا فمن ادعى المشاهده قبل خروج السفيانى و الصيحة فهو كذاب مفتر، ولاحول و لاقول الا بالله العلى العلى العظيم. فنسخوا هذا التوقيع و خرجوا، فلما كان اليوم السادس عادوا اليه و هو يجود بنفسه فقال له بعض الناس: من وصيك من بعدك؟
فقال: لله امر هو بالعه، و قضى فهذا آخر كلام سمع منه (ره). »4
«اى على بن محمد سمرى خداوند پاداش برادران دينى تو را در مصيبت مرگ تو بزرگ دارد، تو از اكنون تا شش روز ديگر خواهى مرد، پس امر (حساب و كتاب) خود را جمع و جور كن، و درباره نيابت و وكالت به هيچ كس وصيت مكن تا به جاى تو بنشيند؛ زيرا غيبت كامل فرا رسيده است، ديگر تا آن روزى كه خداى تبارك و تعالى بخواهد، ظهورى نخواهد بود و آن پس از مدت درازى خواهد بود كه دلها را سختى و قساوت فرا گيرد و زمين از ستم و بيداد پر گردد. به زودى از شيعيان من ادعاى مشاهده خواهند كرد، بدان هر كس كه پيش از خروج سفيانى و بر آمدن صيحه و بانگى از آسمان، ادعاى ديدن من را نمايد، دروغگو و تهمت زننده است. قدرت و توانايى از آن خداوند بلند پايه بزرگ است و بس .
(حضار) از توقيع شريف نسخه برداشته و از نزد او بيرون رفتند و چون روز ششم شد، به سوى او بازگشتند، و ديدند نزديك است جان به جان آفرين تسليم كند، به وى گفتند: جانشين شما كيست؟ فرمود: خدا را مشيتى است كه خود انجام خواهد داد. اين مطلب را گفت و درگذشت، و آخرين سخنى كه از او شنيده شد، همين بود. خداوند متعال او را رحمت كند.»
پي نوشت :
1- مرحوم شيخ صدوق در «كمال الدين» سند اين توقيع را چنين بيان مىكند: «حدثنا ابومحمد الحسن بن احمد المكتب قال: كنت بمدينة السلام فى السنةالتى توفى فيها الشيخ على بن محمد السمرى قدس الله روحه فحضرته قبل و فاته بايامم فاخرج الى الناس توقيعاً نسخته...»: شيخ صدوق روايت مىكند كه احمد بن حسن مكتب مىگفت: «در همان سالى كه شيخ ابوالحسن على بن محمد سمرى قدس سره وفات يافت، من در بغداد بودم، چند روز پيش از رحلتش به خدمت وى رسيدم، آن بزرگوار توقيعى كه از ناحيه مقدسه صادر شده بود، به اين عبارت براى مردم خواند...(كمال الدين ، ج 2، ص 516، حديث 44)
2- در كمال الدين، «الغيبة الثانيه» آمده است. (كمال الدين ، ج 2، ص 516، حديث 44)
3- در الغيبة و كمال الدين «و سيأتى شيعتى» آمده است (الغيبة، ص 395، كمال الدين، ص 516)
4- الاحتجاج، ج 2، ص .478 كمال الدين، ح 2، ص 516، حديث .44 الغيبة، ص 395، حديث .365 بحارالانوار، ج 51، ص 360، حديث 7 و ج 2، ص 151، حديث 1، و ج 53، ص .318 اعلام الورى، ص .417 الخرايج، ص .1129 عقيدة الشيعه، ص .48 و...
پي نوشت :
1- مرحوم شيخ صدوق در «كمال الدين» سند اين توقيع را چنين بيان مىكند: «حدثنا ابومحمد الحسن بن احمد المكتب قال: كنت بمدينة السلام فى السنةالتى توفى فيها الشيخ على بن محمد السمرى قدس الله روحه فحضرته قبل و فاته بايامم فاخرج الى الناس توقيعاً نسخته...»: شيخ صدوق روايت مىكند كه احمد بن حسن مكتب مىگفت: «در همان سالى كه شيخ ابوالحسن على بن محمد سمرى قدس سره وفات يافت، من در بغداد بودم، چند روز پيش از رحلتش به خدمت وى رسيدم، آن بزرگوار توقيعى كه از ناحيه مقدسه صادر شده بود، به اين عبارت براى مردم خواند...(كمال الدين ، ج 2، ص 516، حديث 44)
2- در كمال الدين، «الغيبة الثانيه» آمده است. (كمال الدين ، ج 2، ص 516، حديث 44)
3- در الغيبة و كمال الدين «و سيأتى شيعتى» آمده است (الغيبة، ص 395، كمال الدين، ص 516)
4- الاحتجاج، ج 2، ص .478 كمال الدين، ح 2، ص 516، حديث .44 الغيبة، ص 395، حديث .365 بحارالانوار، ج 51، ص 360، حديث 7 و ج 2، ص 151، حديث 1، و ج 53، ص .318 اعلام الورى، ص .417 الخرايج، ص .1129 عقيدة الشيعه، ص .48 و...
تو این توقیع سراحتا گفته شده هر کس قبل از خروج سفیانی ادعای دیدن من را بکند دروغگو و تهمت زننده است
با وجود این توقیع چجوری جمع میشه
توضیح بدین ؟
اخلاص و توکل-الله اکبر
اللهم عجل لولیک الفرج
دعای فرج :http://www.shahrequran.ir/thread2278.html#post15280
و متن دعای سلامتی امام زمان عجل الله فرجه
گل مريم (2014_06_10)
❤ |
من قبلاجایی شنیده بودم که امام زمان یارانی داره که برخی از کارها رو برای امام زمان انجام میدهند و از افراد عادی استفاده میشود و بعد از مرگشون فورا یکی جاش رو پر میکنه
این رو هم توضیح بدین و اصلا برام اثباتش کنین ؟
اخلاص و توکل-الله اکبر
اللهم عجل لولیک الفرج
دعای فرج :http://www.shahrequran.ir/thread2278.html#post15280
و متن دعای سلامتی امام زمان عجل الله فرجه
گل مريم (2014_06_10)
روایتی در این زمینه مشاهده نشده.ضمن این که در روایات داریم که:هر کس ادعای مشاهده(به روشی که در غیبت صغری توسط 4 نائب امام انجام می گرفت) در زمان غیبت کبری کند،دروغگو است
ملاقات با امام زمان (عج)
در مورد ارتباط و دیدار حضرت امام زمان(ع) در دوران غیبت كبری دو نظر وجود دارد:
1ـ عدم امكان ارتباط
این گروه معتقدند در زمان غیبت كبری امكان ارتباط حضوری و تشرّف به محضر حضرت وجود ندارد، و كسی را كه ادعای دیدار كند، باید تكذیب كرد. مهم ترین و معتبرترین دلیل این گروه بر نفی رؤیت و مشاهدة امام عصر(ع) توقیعی است كه شش روز پیش از مرگ علی بن محمد سمری، آخرین سفیر خاص امام زمان(ع) از ناحیه حضرت صادر شده است. برابر این توقیع مدّعی مشاهده، دروغگو است و ادعای وی قابل پذیرش نیست. متن نوشته حضرت چنین است: "به زودی از شیعیان من خواهند آمد كسانی كه ادعای مشاهده و دیدن مرا بكنند. آگاه باشید هر كسی قبل از خروج سفیانی و صیحة آسمانی، ادعا كند كه مرا دیده است، دروغگوی افترا زننده است".[1]
2ـ امكان ارتباط
عده ای از علمای شیعه بر این باورند كه در غیبت كبری امكان ارتباط با امام زمان(ع) وجود دارد. دلیل این نظر را داستان های مشاهده حضرت و چند روایت ذكر می كنند. یكی از آن روایات این است: امام صادق(ع) فرمود: "صاحب این امر (امام زمان) به ناگزیز غیبتی دارد، و در دوران غیبت از مردم كناره میگیرد، و نیكو منزلی است مدینة طیبه و با سی نفر وحشتی نیست".[2]
این حدیث دلالت دارد كه حضرت بیشتر در مدینه و اطراف مدینه است و سی تن از خواص با حضرت همراهند كه اگر یكی بمیرد، دیگری به جای او می نشیند. حال اگر كسی این نظر را بپذیرد، چاره ای جز توجیه توقیع مذكور نیست.
موافقان نظریه امكان ارتباط می گویند: مراد توقیع شریف كه می فرماید:« مدعی دیدار دروغگو است»، شخصی می باشد كه ادعای تشرف و نیابت از طرف حضرت را نماید. نه كسی كه صرفاً توفیق تشرف یابد. همچنین كسانی كه توفیق تشرف یابند، ادعای تشرف نمی كنند، بلكه دیگران از اوضاع و احوال به این مسئله پی می برند. بنابراین، اصل دیدن امكان دارد، اما نقل آن جایز نیست یا اگر نقل شد، آن را باید تكذیب كرد، شاید برای این كه هر كس نیاید و ادعای دیدار با امام زمان(ع) و ارتباط با او را نكند.
و ممكن است مراد از توقیع مذكور نفی ادعای اختیاری بودن مشاهده و ارتباط باشد؛ یعنی اگر كسی مشاهده و ارتباط را به اختیار خود ادعا كند، به این صورت كه هر وقت بخواهد خدمت امام(ع) شرفیاب میشود، یا ارتباط پیدا میكند، كذّاب و مُفتری است و این ادعا از احدی در غیبت كبری پذیرفته نیست،
یا اینكه چنین كسی كه این سمت را به راستی داشته باشد، پیدا نخواهد شد؛ و اگر هم كسی آن را دارا باشد، از دیگران مكتوم میدارد، و به كسی اظهار و افشا نمینماید. علاوه بر این، پیرامون این توقیع، توضیحات دیگری نیز علمای اعلام دادهاند و دركتابهائی مثل «جنة المأوی» مرحوم محدث نوری نقل شده است.
اجمالاً با این توقیع، در آن همه حكایات و وقایع مشهور و متواتر نمیتوان خدشه نمود، و بر حسب سند نیز، ترجیح با این حكایات است. اگر شما به كتابهائی مثل نجم الثاقب رجوع نماید، می بیند كه در این حكایات، وقایعی است كه هرگز شخص عاقل در صحت آنها نمیتواند شك كند. بنابراین، هم شرفیابی اشخاص به حضور آن حضرت ثابت است و هم كذب و بطلان ادعای كسانی كه در غیبت كبری ادعای سفارت و نیابت خاصّه و وساطت بین آن حضرت و مردم را مینمایند، معلوم است.
[1]. بحارالأنوار، ج 52، ص 151 و 53 و ص 318.
[2]. اصول كافی، ج 1، ص 340، حدیث 18.
یا علی ابن الحسین (2014_06_10), گل مريم (2014_06_10)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)