انتخاب رنگ سبز انتخاب رنگ آبی انتخاب رنگ قرمز انتخاب رنگ نارنجی
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: استدلال اهل سنت به آیه ای برای اثبات عدالت تمام صحابه پیامبر اکرم (پاسخ به این استدلال)

  1. Top | #1

    تاریخ عضویت
    June_2013
    عنوان کاربر
    کارشناس پاسخگو
    میانگین پست در روز
    0.04
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    160
    صلوات و تشکر
    122
    مورد صلوات
    568 در 156 پست
    نوشته های وبلاگ
    1
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض استدلال اهل سنت به آیه ای برای اثبات عدالت تمام صحابه پیامبر اکرم (پاسخ به این استدلال)




    یکی از آیاتی که اهل سنت برای اثبات عدالت تمامی صحابه استناد و رضایت دائمی خداوند از کسانی که در این واقعه حضور داشته‌ اند استفاده می‌کنند ، آیه 18 سوره فتح است که خداوند در این آیه می‌فرماید :

    لَقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یُبَایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِی قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّکِینَةَ عَلَیْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِیبًا . الفتح / 18 .
    خداوند از مؤمنان- هنگامى كه در زير آن درخت با تو بيعت كردند- راضى و خشنود شد خدا آنچه را در درون دلهايشان (از ايمان و صداقت) نهفته بود مى‏ دانست از اين رو آرامش را بر دلهايشان نازل كرد و پيروزى نزديكى بعنوان پاداش نصيب آنها فرمود

    پاسخ

    جواب اول:

    انصافا از کدام قسمت آیه استفاده می شود که تمامی صحابه عادل هستند,حداکثر حرفی که می توانیم بزنیم این است که:این آیه حداکثر شامل کسانی می شود که در بیعت رضوان حضور داشته اند.پس با این آیه نمی‌ توان عدالت تمامی صحابه و یا رضایت خداوند را از تمامی آن‌ ها استفاده کرد

    جواب دوم:

    در آیه می فرماید: لَقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ –خداوند از مومنین راضی شد

    این یعنی رضایت خداوند شامل کسانی می شود که با ایمان قلبی بیعت کرد ه اند؛ رضایت خداوند مشروط به داشتن ایمان است,اگر ایمان نباشد قطعا رضایت هم نیست
    پس در حقیقت با قید « عَنِ الْمُؤْمِنِینَ » منافقینی همچون عبد الله بن أبی و ... ، خارج می‌ کند و رضایت خداوند شامل حال این افراد نخواهد شد


    جواب سوم:

    طبق چیزی که در کتب اهل سنت نقل شده است عمر از جمله کسانی بود که ایمان درستی نداشت پس طبق آیه بالا رضایت خداوند شامل حالش نمی شود

    پیامبر در رؤیای صادقانه دید که وارد مکه شده و به همراه صحابه در حال طواف خانه خدا هستند ، صبح فردا آن را با صحابه در میان گذاشت ، صحابه از تعبیر این رؤیا سؤال کردند ، آن حضرت فرمود : " انشاء الله وارد مکه شده و اعمال عمره را انجام خواهیم داد " ؛ اما تعیین نکردند که در چه زمانی این امر اتفاق خواهد افتاد .

    همه مردم آماده حرکت شدند و وقتی به حدیبیه رسیدند ، قریش از آمدن پیامبر و اصحابش و نیت آنان با خبر شدند ؛ لذا همگی مسلح شدند و از ورود مسلمان‌ها به مکه جلوگیری کردند . چون پیامبر اسلام به قصد زیارت خانه خدا آمده بود و نه به قصد جنگ ، با قریشیان صلح نامه امضا کرد که امسال از ورود به مکه خودداری و سال بعد بدون هیچ مانعی برگردند و اعمال عمره را انجام دهند . این مطلب بر عمر بن الخطاب و همفکران او ، گران آمد و سبب شد که به نبوت رسول خدا شک کند و نعوذ بالله خیال کرد که پیامبر اسلام دروغ گفته است ؛ از این رو پیش پیامبر آمد و با لحن تند به آن حضرت اعتراض کرد . ذهبی در تاریخ الإسلام ، داستان را این‌گونه نقل می کند :

    ... فقال عمر : والله ما شککت منذ أسلمت إلا یومئذ ، فأتیت النبی صلى الله علیه وسلم فقلت : یا رسول الله ، ألست نبی الله قال : بلى قلت : ألسنا على الحق وعدونا على الباطل قال : بلى قلت : فلم نعطی الدنیة فی دیننا إذا قال : إنی رسول الله ولست أعصیه وهو ناصری . قلت : أولست کنت تحدثنا أنا سنأتی البیت فنطوف حقا قال : بلى ، أفأخبرتک أنک تأتیه العام قلت : لا . قال : فإنک آتیه ومطوف به ... .

    عمر گفت : قسم به خدا ! از زمانی که اسلام آورده‌ ام ، جز امروز ( در نبوت رسول خدا ) شک نکرده‌ ام . سپس پیش پیامبر آمد و گفت : ای رسول خدا ! مگر شما پیامبر خدا نیستی؟!!! . پیامبر فرمود: بلی هستم . عمر گفت : مگر ما بر حق و دشمنان ما بر باطل نیستند؟ پیامبر فرمود: بلی چنین است . عمر گفت : پس چرا ذلت و حقارت در دینمان نشان‌ دهیم؟ پیامبر فرمود: من پیامبر خدا هستم و هرگز از دستورات او سرپیچی نخواهم کرد و او یاور من است. عمر گفت : مگر شما نگفتی که وارد خانه کعبه شده و طواف خواهیم کرد؟ پیامبر فرمود : آیا من گفتم که همین امسال این کار را خواهیم کرد؟ عمر گفت: نه، پیامبر فرمود : تو وارد مکه می‌ شوی و طواف خواهی کرد .

    تاریخ الإسلام ، الذهبی ، ج 2 ، ص 371 – 372 و صحیح ابن حبان ، ابن حبان ، ج 11 ، ص 224 و المصنف ، عبد الرزاق الصنعانی ، ج 5 ، ص 339 – 340 و المعجم الکبیر ، الطبرانی ، ج 20 ، ص 14 و تفسیر الثعلبی ، الثعلبی ، ج 9 ، ص 60 و الدر المنثور ، جلال الدین السیوطی ، ج 6 ، ص 77 و تاریخ مدینة دمشق ، ابن عساکر ، ج 57 ، ص 229 و ... .

    جواب چهارم:

    رضایت خداوند تا زمانی باقی است که علت آن؛یعنی عهد و پیمان نیز به حال خود باقی باشد

    بهترین دلیل بر این مطلب ، سوره فتح آیه 10 است که خداوند در باره همین عهد و پیمان نازل کرده است :

    إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ فَمَن نَّکَثَ فَإِنَّمَا یَنکُثُ عَلىَ‏ نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفىَ‏ بِمَا عَاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا . الفتح / 10

    کسانى که با تو بیعت مى‏ کنند (در حقیقت) تنها با خدا بیعت مى‏ نمایند ، و دست خدا بالاى دست آن ها است ؛ پس هر کس پیمان ‏شکنى کند ، تنها به زیان خود پیمان شکسته است و آن کس که نسبت به عهدى که با خدا بسته وفا کند ، به زودى پاداش عظیمى به او خواهد داد.

    در روایات زیادی آمده است که:

    برخی از صحابه‌ای که در این بیعت حضور داشته‌ اند ، به شکستن بیعت اعتراف کرده‌اند ؛ از جمله براء بن عازب ، ابو سعید خدری و عایشه .

    بخاری در صحیحش می‌ نویسد :

    عَنْ الْعَلَاءِ بْنِ الْمُسَیَّبِ عَنْ أَبِیهِ قَالَ لَقِیتُ الْبَرَاءَ بْنَ عَازِبٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا فَقُلْتُ طُوبَى لَکَ صَحِبْتَ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَبَایَعْتَهُ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَقَالَ یَا ابْنَ أَخِی إِنَّکَ لَا تَدْرِی مَا أَحْدَثْنَا بَعْدَهُ . (صحیح البخارى ، ج 5 ، ح 4170 کتاب المغازی باب غزوة الحدیبیة .)

    علاء بن مسیب از پدرش نقل می‌کند که : براء بن عازب را ملاقات کردم و به او گفتم : خوشا به حالت که عصر پیامبر را درک کردی و با آن حضرت در زیر درخت بیعت کردی . براء بن عازب گفت : پسر براردم ! تو نمی‌ دانی که ما چه بدعت‌ هایی را بعد از پیامبر گذاشته‌ ایم !

    ب : اعتراف أبی سعید الخدرى : ابن حجر عسقلانی در الإصابة می‌ نویسد :

    عن العلاء بن المسیب عن أبیه عن أبی سعید قلنا له هنیئا لک برؤیة رسول الله صلى الله علیه وسلم وصحبته قال إنک لا تدری ما أحدثنا بعده . (الإصابة ، ابن حجر ، ج 3 ، ص 67 و الکامل ، عبد الله بن عدی ، ج 3 ، ص 63)

    علاء بن مسیب از پدرش نقل می‌ کند از أبی سعید نقل می‌کند که ما به ابو سعید گفتم : خوشا به حالت که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را دیدی و صحابی او شدی! . ابو سعید گفت : تو نمی دانی که ما بعد از پیامبر چه بدعت ‌هایی را گذاشتیم .

  2. کاربر زیر برای پست " معمار " عزیز صلوات فرستاده:

    گل مريم (2014_04_23)

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 2014_02_05, 09:28 AM
  2. دستان کوچک
    توسط ملکوت در انجمن امام حسین علیه السلام
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 2013_11_21, 07:11 PM
  3. شباهت های رستاخیر مهدی علیه السلام با رستاخیز آخرت
    توسط ملکوت در انجمن امام زمان مهدی موعود علیه السلام
    پاسخ: 17
    آخرين نوشته: 2013_04_20, 04:16 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

کانال ترجمه ی شهر نورانی قرآن

انجمن شهر نورانی قرآن محیطی پر از آرامش و اطمینان که فعالیت خود را از فروردین سال 1392 آغاز نموده است
ایمیل پست الکترونیکی مدیریت سایت : info@shahrequran.ir

ساعت 10:35 PM