زیارت امام رضا(ع) برات آزادی از آتش جهنم است. این را یکی از خادمان قدیم بارگاه امام رضا(ع) می گفت.
می گفت: در مدت بیست وهفت سالی که در اینجا خدمت می کنم چیزهای فراوانی از کرامات حضرت رضا(ع) دیدم. میگفت من بسیار دیدم که چگونه زائری به عشق و ارادت امام رضا(ع) ساعتها به انتظار میایستد تا بسته ای از گلبرگهای گلهایی تزئینی بالای ظریح مطهر را برای تبرک و یادگاری ازاین آستان به شهر و دیار خودش ببرد. خادم بارگاه امام رضا (ع) میگفت : توی این سالهای خدمت خاطرات بسیار خوبی از زائران امام رضا(ع) دارم. از شوقی که وقتی که وارد می شوند. و از اینکه هرکدام از شهر و دیار خوشان که آمده اند معتقدند که امام رضا(ع) آنهارا طلبیده اند صبح های حرم قبل از آفتاب که به هوای نقاره خانه به انتظار می ایستن خاطرات زیاد است اما یه خاطره جالبی هست که هیچ وقت از یادم نمی رود شبی از شبها ساعت یک ونیم شب می خواستم برم سر کشیکم که دیدم یک عالم بزرگواری روبروی حضرت نشسته و با صدای بلند گریه می کنند، تا من این صحنه را دیدم برگشتم و از آسایشگاه یک لیوان چای برداشتم و آوردم کنار این عالم گذاشتم خواستم بروم که به من اشاره کردند که کنارشون بنشینم من نشستم و ایشان برایم تعریف کردند: الان در منزل در عالم رویا دیدم که مشرف شدم به حرم مطهر امام رضا(ع) در ابتدای ورود به حرم دیدم حضرت رضا(ع) ایستاده اند و زائرانشان را اکرام و خوشامد می کنند و من داخل شدم و زیارت کردم وبرگشتم درموقع خروج دیدم باز حضرت رضا(ع) ایستاده اند و زائران را خوشامد می گویند وهمراه حضرت چند نفر هستند یک نفر اسامی را یاداشت می کنند و یک نفر دیگر برگه های سبزی به زائران می دهند آن عالم گفت من از یک نفر پرسیدم که این اسامی را چرا یاداشت می کنید واین برگه ها چیست گفت آقا دستور دادند که اسامی زائرانشان را یاداشت کنیم که بازدیدشون را پس بدهند و این برگه های سبز هم برات آزادی از آتش جهنم است.
با او خداحافظی می کنم و نگاه می کنم به سمت ضریح به سوی امام مهربانی ها عرض ادب می کنم و با خودم زمزمه می کنم کجا می توان یافت بارگاهی را که صاحب آن این همه کرامت و رحمت داشته باشه جز مشهد الرضا(ع) قطعه ای از بهشت.