امتناع فيل از ورود به حريم مكه
وقتى كه صبح شد ابرهه براى ورود به مكه آماده شد، فيل خود را آماده كرد، و لشكر خود را آرايش داد، نام فيلى كه ابرهه بر آن سوار بود، محمود بود. تصميم ابرهه اين بود كه كعبه را ويران كند و سپس به يمن برگردد...
(1)
ولى هر كار كردند فيل حركت نكرد، بلكه خوابيد، هر چه او را زدند بر نخاست حتى با طبرزين بر سرش زدند كه برخيزد، بر نخاست، عصاى آهنى سر كج بر پايين شكمش فرو نمودند برنخاست، سرش را به طرف يمن نموده و او را حركت دادند بى درنگ برخاست و به سوى يمن دويد، روى او را به طرف شام برگرداندند، باز به سرعت حركت كرد، او را به سوى مشرق روانه كردند، باز به سرعت حركت نمود، ولى وقتى رويش را به سوى مكه نمودند دست و پا بر زمين زد و بر نخاست، و طبق بعضى از روايات، آن قدر با شمشير بر آن فيل زدند كه قطعه قطعهاش كردند، آن گاه پرندگان رسيدند.
(2)
در اين هنگام كه مصادف با طلوع خورشيد بود خداوند پرندگان همانند پرستو و چلچله از طرف درياى سرخ به سوى لشگر ابرهه روانه نمود كه همراه هر پرندهاى سه سنگ هر كدام به اندازه يك نخود بود، يكى را در منقارش و دو سنگ را در بين دو پايش نگه داشته بود. آن پرندگان سنگهاى خود را بر روى لشگر ابرهه افكندند، هر سنگ به هر كسى اصابت مىكرد، در دم او را به هلاكت مىرسانيد، بسيارى در همانجا
(3) به هلاكت رسيدند، و عدهاى گريختند و در مسير راه بر اثر اصابت آن سنگها به زمين افتاده و مىمردند، به طورى كه جاده پر از لاشه مرده آنها شده بود. فرياد مىزدند نُفيل بن حبيب (كه زندانى ابرهه بود) كجاست تا راه يمن را به ما نشان دهد، نُفيل وقتى كه آن وضع را ديد و گفت:
اين المفر و الاله الطالب |
|
و الاشرم المغلوب ليس الغالب |
((به كجا مىگريزيد كه راه گريزى نيست چرا كه خداوند جوينده شما است، و ابرهه بين بريده، مغلوب و مفلوك شده و ديگر نشانه غلبه در او نيست.))
1 - از ظاهر عبارت استفاده مىشود كه تنها يك فيل بود كه ابرهه بر آن سوار مىشد، و بقيه لشگرش بر اسبها و شترها سوار بودند، ولى بعضى تعداد آنها را هشت و بعضى دوازده نقل كردهاند. بنابر اين بود كه لشگر ابرهه شبانه بر كعبه حمله كرنند، ولى حركت نكردن فيل، آنها را معطل كرد، به طورى كه وقت گذشت و صبح فرا رسيد.
2 - بحار، ج 15، صص 133.
3 - كه به گفته بعضى آن جا ((وادى مُخَسَّر)) (بين منى و مشعر) بود.