السلام علي الحسين و
علي علي بن الحسين و
علي اولاد الحسين و
علي اصحاب الحسين
کی میشود شبیهِ
تو پیدا؟ علی علی
بعد از تو خاک بر سر دنیا، علی علی::عالیمقامِ عالمِ بالا، علی علی والاعلوِّ عالیِ اعلی، علی علیدستِ
السلام علي الحسين و
علي علي بن الحسين و
علي اولاد الحسين و
علي اصحاب الحسين
السلام علي الحسين و
علي علي بن الحسين و
علي اولاد الحسين و
علي اصحاب الحسينفرزند بزرگ سيد الشهدا و شبيه پيامبر كه روز عاشورا فداى دين شد.مادر على اكبر، ليلا دختر ابى مره بود.در كربلا حدود 25 سال داشت.سن او را 18 سال و 20 سال هم گفتهاند.او اولين شهيد عاشورا از بنى هاشم بود.
(1) على اكبر شباهت بسيارى به پيامبر داشت،هم در خلقت،هم در اخلاق و هم در گفتار.به همين جهت روز عاشورا وقتى اذن ميدان طلبيد و عازم جبهه پيكار شد،امام حسين«ع»چهره به آسمان گرفت و گفت:
«اللهم اشهد على هؤلاء القوم فقد برز اليهم غلام اشبه الناس برسولك محمد خلقا و خلقا و منطقا و كنا اذا اشتقنا الى رؤية نبيك نظرنا اليه...»(2)شجاعت و دلاورى على اكبر و رزم آورى و بصيرت دينى و سياسى او،در سفر كربلا بويژه در روز عاشورا تجلى كرد.سخنان،فداكاريها و رجزهايش دليل آن است.وقتى امام حسين از منزلگاه«قصر بنى مقاتل»گذشت،روى اسب چشمان او را خوابى ربود و پس از بيدارى«انا لله و انا اليه راجعون»گفت و سه بار اين جمله و حمد الهى را تكرار كرد.على اكبر وقتى سبب اين حمد و استرجاع را پرسيد،حضرت فرمود:در خواب ديدم سوارى مىگويد اين كاروان به سوى مرگ مىرود.پ
رسيد:مگر ما بر حق نيستيم؟فرمود:چرا.
گفت:«فاننا اذن لا نبالى ان نموت محقين»پس باكى از مرگ در راه حق نداريم!(3) روز عاشورا نيز پس از شهادت ياران امام،اولين كسى كه اجازه ميدان طلبيد تا جان را فداى دين كند او بود.گر چه به ميدان رفتن او بر اهل بيت و بر امام بسيار سخت بود،ولى از ايثار و روحيه جانبازى او جز اين انتظار نبود.وقتى به ميدان مىرفت،امام حسين«ع»در سخنانى سوزناك به آستان الهى،آن قوم ناجوانمرد را كه دعوت كردند ولى تيغ به رويشان كشيدند،نفرين كرد.
على اكبر چندين بار به ميدان رفت و رزمهاى شجاعانهاى با انبوه سپاه دشمن نمود.
هنگام جنگ،اين رجز را مىخواند كه نشان دهنده روح بلند و درك عميق اوست:
انا على بن الحسين بن على
نحن و رب البيت اولى بالنبى
تالله لا يحكم فينا ابن الدعى
اضرب بالسيف احامى عن ابى
ضرب غلام هاشمى عربى(4)
پيكار سخت،او را تشنهتر ساخت.به خيمه آمد.بى آنكه آبى بتواند بنوشد،با همان تشنگى و جراحت دوباره به ميدان رفت و جنگيد تا به شهادت رسيد.
قاتل او مرة بن منقذ عبدى بود.پيكر على اكبر با شمشيرهاى دشمن قطعه قطعه شد.وقتى امام بر بالين او رسيد كه جان باخته بود .صورت بر چهره خونين على اكبر نهاد و دشمن را باز هم نفرين كرد:
«قتل الله قوما قتلوك...»و تكرار مىكرد كه:«على الدنيا بعدك العفا».و جوانان هاشمى را طلبيد تا پيكر او را به خيمه گاه حمل كنند.
(5) مدفن او پايين پاى ابا عبد الله الحسين«ع»قرار دارد و به اين خاطر ضريح امام،شش گوشه دارد.(6)
الگوى شجاعت و ادب،اكبر
در دانه فاطمى نسب،اكبر
فرزند يقين ز نسل ايمان بود
پرورده دامن كريمان بود
آن يوسف حسن،ماه كنعانى
در خلق و خصال،احمد ثانى
آن شاهد بزم،سرو قامت بود
دريا دل و كوه استقامت بود
آن دم كه لباس رزم مىپوشيد
از كوثر عشق،جرعه مىنوشيد
از فرط عطش فتاده بود از تاب
گرديد ز دست جد خود سيراب
در راه خدا ذبيح دين گرديد
بر حلقه عاشقان نگين گرديد
داغش كمر حسين را بشكست
با خون سرش حناى خونين بست
ديباچه داستان حق،اكبر
قربانى آستان حق،اكبر(7)
پىنوشتها
1ـحياة الامام الحسين،ج 3،ص 245 و مقاتل الطالبيين.
2ـبحار الأنوار،ج 45،ص .43
3ـاعيان الشيعه،ج 8،ص .206
4ـهمان،ص .207
5ـحياة الامام الحسين،ج 3،ص .248
6ـاز جمله براى شرح حال او ر.ك:«على الاكبر»از عبد الرزاق الموسوى،چاپ 1368 قمرى،نجف،146 صفحه.
7ـاز نويسنده.