ترجمه و شرح دعاي ندبه (2)
(بار الها ستايش تو را سزا است بر آنچه از قضا و قدر درباره ي اوليائت و از نعمت و بلا و آسايش و رنج مقدر فرموده اي).
شرح: وجه اختصاص حمد بذات أقدس الهي را سابقا بيان کرديم. و در اينجا به تذکر اين نکته مي پردازيم که حمد و ستايش خداوند در تمام حالات، براي انسان لازم و شايسته است. چه در حال ابتلاء و گرفتاري، و چه در حال صحت و رفاهيت. زيرا هر آنچه از طرف حضرت أحديت رسد، مشتمل بر يک نوع مصلحت است. و از اين نظر لازم است، در مصيبت و بلائي که به انسان روي مي آورد، ثبات قدم بکار برد، و حمد و ستايش خدا را در نظر گيرد، همان طوري که سيره ي انبياء و اولياي حق بوده، و انسان با داشتن چنين صفتي منافات ندارد که از ظلم ظالم متأثر شود و او را لعن کند، و يا در مصيبتي محزون و گريان گردد.
در روايات است که جابر بن عبدالله انصاري در أواخر عمر خود که مبتلا به ضعف پيري، و ناتواني بود، حضرت امام محمد باقر عليه السلام به عيادت او رفت، و از حالش جويا شد. جابر گفت: حالم بجائي رسيده که پيري را از جواني و مرض را از صحت و مرگ را از زندگي بيشتر دوست دارم. و زنده بودنم را بر مرگ ترجيح نمي دهم. امام عليه السلام فرمود: «حال من چنان است که اگر مبتلا به پيري شوم همان را دوست دارم، و اگر واجد نعمت صحت باشم همان را، و چون زنده ام و زندگي را به من عطا کرده مي پسندم، و اگر دچار مرگ شوم همان را خواهانم». جابر وقتي که اين سخن را از آن حضرت بشنيد، صورت او را بوسيد، و گفت: راست گفت پيغمبر که به من فرمود: «جابر تو يکي از فرزندان مرا که هم نام من است خواهي ديد «يبقر العلم کما يبقر الثور الأرض» (که مي شکافد و واضح و روشن مي کند مسائل مشکله علم را، همانند شکافتن گاو نر زمين را) بعد گفت: سلام مرا به او برسان، و اشاره به همين مقام نموده. کسي که چنين سروده:
گر آسوده ور مبتلا مي پسندد
پسنديده ام آنچه او مي پسندد
چرا دست يازم چرا پاي کوبم
مرا خواجه بي دست و پا مي پسندد (1)