بشارت بهشتی
« سعد بن عبدالله » از فرزندان عبدالعزیز ، پسر مروان بن حکم بود. دلی مالامال از محبت و ولایت اهل بیت علیهم السلام در سینه داشت و امام باقر علیه السلام به خاطر اعتقاد صحیحش ، او را سعد الخیر مىنامید اما خودش ، همیشه از نسبتی که با خاندان پلید بنی امیه داشت ناراحت بود و در دل ، احساس نگرانی می کرد که مبادا این رابطه خونی با امویان ، باعث ننگ ونکبت در آخرت شود . روزی به محضر امام باقر (ع) آمد، در حالی که به پهنای صورت اشک مىریخت. امام فرمود : یا سعد! چرا گریه مىکنى؟! عرض کرد : چرا گریه نکنم ، من از خانواده بنى امیه هستم و خدا آنها را در قرآن شجره ملعونه نامیده است .امام باقر علیه السلام فرمود : تو از آنها نیستى، درست است که تو اموى هستى اما بدان که از ما اهل بیت محسوب می شوی . آیا قرآن را نشنیدهاى که از ابراهیم (ع) نقل مىکند : « فَمَن تَبِعَنى فَاِنَّهُ مِنّى: هر کس از من پیروی کند ، محققاً از من است » . وقتی که از منزل امام بیرون آمد دیگر از آن نگرانی خبری نبود . حالا دل سعد ، دریایی بود از آرامش که ولایت اهل بیت علیهم السلام را چون گوهر درخشانی در خود داشت .