7-صابرين
صبر بر دو قسم است: صبر بر ترك معاصي و صبر در مصائب! كه البته صبر در ترك معاصي مشكل تر است و به هر حال خداوند همواره همراه صابران است كه: إن اللّه مع الصابرين.
آنچه واضح و آشكار است اينكه خداوند سبحان هرگز كفار را دوست نمي دارد و اين نص صريح قرآن است كه "إن اللّه لا يحب الكافرين". پس كفار از حيطة بحث خارج اند و مسلمانان بلكه مؤمنان باقي مي مانند . آنهم مسلماناني كه داراي 7 خصلت فوق باشند.
گفتيم كه احسان يعني به كمال انجام دادن هر وظيفه اي! مگر پيامبر (ص) به گفته قرآن نفرموده بود كه: لا اسئلكم عليه اجر الا المودة في القربي ؟ پس چگونه محسنيني هستند كه در حق ذوي القربي کوتاهي مي كنند؟ گفتيم كه تقوي يعني دوري از معصيت. خواه فعل باشد يا ترك فعل. با توجه به آيه: يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم. مي توان دريافت كه اطاعت از اولي الأمر كه همان ائمه همام مي باشند امري واجب است و ترك آن سبب دوري از تقوي است. يعني ماجراي سقيفه بني ساعده به نوعي مجمعي براي زير پا نهادن تقوي بوده است!
آنان كه به علت دنيا دوستي، مقام دوستي و هزاران دليل پوچ ديگر نتوانستند در مقابل دنيا و لذائذ آن صبر كنند و دار قرار را بر دار فنا برتري دهند مانند يهود و نصاري مي مانند كه به دروغ گفتند:"نحن ابنا و اللّه و احباوه" گفتيم توكل يعني علم بدان كه هيچ مخلوقي توان ضرر رساندن ندارد. حال اين سؤال مطرح است كه چرا منصور از سر شهداي اهل بيت موزه درست مي كند؟ اگر او توكل داشت از ترس اينكه شيعيان علي(ع) به او آسيب برسانند چنين جناياتي از او سر مي زد؟ خليفه ي دوم اگر ذره اي از عدل در وجودش بود به هنگام تعيين شورا عبدالرحمن عوف را بر علي(ع) برتري نمي داد. از آنچه ذكر شد بدست مي آيد كه در ميان مذاهبي غير از شيعه اثني عشري، هيچ يك از 7 طايفه فوق وجود ندارد
پس به جرأت مي توان گفت:
خدا محبّ محبّين علي است!
منبع:نشريه روشنان، شماره 10.