فلسفه و هدف رجعت
يکي از مباحث مربوط به رجعت، چرايي و فلسفهي آن است. هيچ حادثهاي در اين عالم بدون هدف و غايت نيست ولي ممکن است بشر با محدوديتي که دارد هرگز علت و فلسفهي آن را درک نکند. خود ائمهي اطهار(عليهم السلام) به بعضي از اهداف و حکمتهاي رجعت اشاره نمودهاند.
1- ذلّت کفّار و منافقين و عزّت مؤمنين
رجعت روز تجلّي و مظهر عدالت الهي است که همزمان با ظهور عدالت گستر جهاني امام مهدي (عليه السلام) محقق ميشود و از ظالماني که عالم را پر از ظلم و جور نمودهاند، انتقام گرفته ميشوددر اين مورد به رواياتي از ائمه اطهارعليهم السّلام اشاره ميکنيم:
الف) امام باقر (عليه السلام) ميفرمايند:
«هيچ شخص نيک و بدي از اين امت نيست مگر اينکه رجعت ميکند، اما مؤمنان برميگردند تا اينکه عزيز شده، چشمان آنان به ديدار مولايشان روشن شود و فجّار و منافقان برميگردند تا اينکه ذلّت خداوند نصيب آنها گردد چرا .»2?تُعِزُّ مَن تشاء و تُذِلُّ مَن تَشاء1?که
ب) معاويه بن عمر از امام صادق و مَن أعرض عَن ذِکري فَإنَّ لَه?(عليه السلام) دربارهي تفسير آيهي مبارکهي ؛3 کسي که از ياد من روي برگرداند پس?معيشةً ضَنکا و نَحشُرُه يوم القيامةِ أعمي همانا براي او زندگي سخت و تحت فشاري است و روز قيامت او را نابينا محشور ميکنيم سؤال نمود، حضرت فرمودند:
«هي و اللهِ للنصّاب، قال: قُلتُ جُعِلتُ فَداک! قد رأَيناهم دَهرِهم الاطوَلُ في الکفايةِ حتّي ماتوا! قال (عليه السلام): ذاک والله في الرّجعة»؛ «به خدا قسم! مصداق اين آيه دشمنان و دشنام دهندگان اهلبيت(عليهم السلام) هستند. عرض کردم: جانم به فدايت! ما اينها را ديدهايم، روزگارشان به بهترين وجه ميگذرد و زندگي خوبي داشته تا اينکه از دنيا ميروند؟! حضرت فرمودند: به خدا قسم! اين زندگي تحت فشار آنها در زمان رجعت محقق ميشودو ذليل و بيآبرو ميشوند.»
2- ظهور قدرت الهي
روز رجعت يکي از روزهاي الهي و تجلّي قدرت و 4،?و ذَکِّر هم بِأيّام الله?عظمت خداوند شمرده ميشود. در تفسير آيهي مبارکهي امام صادق (عليه السلام) ميفرمايند:
«روزهاي خداوند سه روز است: روز قيام امام مهدي (عليه السلام)، روز رجعت و روز قيامت.»5
آري در اين سه روز تمام اسباب مادّي از کار و تأثير ميافتد و عظمت الهي در نعمت يا نقمت، در عزّت يا در ذلّت، تجلّي و ظهور تام پيدا ميکند.6
3- تحقق وعدههاي خداوند در قرآن
خداوند حکيم و دانا وعده داده است هر کس در مسير خدا و حق و عدالت گام بردارد، علاوه بر آخرت، پاداش دنيوي نيز خواهد داشت. همچنين هر کس در دنيا در مسير فساد و اخلاق و خيانت و بي ايماني پيش رود، علاوه بر آن جهان، در اين دنيا نيز کيفر خواهد ديد. با مراجعه به قرآن ميتوان دهها آيه را در اين زمينه ملاحظه کرد. از جمله در سورهي اعراف آيهي 152 خداوند ميفرمايند:
انّ الّذينَ اتَّخَذوُا العِجلَ سينَالهُم غَضَب مِن ربِّهِم و? ؛ کساني که گوساله را معبود?ذِلَّةٌ في الحياةِ الدّنيا و کذلکَ نجزِي المفتَرين خود قرار دادند، به زودي خشم پروردگارشان و ذلت در زندگي دنيا به آنها ميرسد. اينچنين کساني را که به خدا افترا ميبندند، کيفر ميدهيم.
همچنين در سورهي توبه آيهي 74 کساني را که به خدا پشت ميکنند، در دنيا و آخرت وعده عذاب ميدهند:
و ان يَتَوَلَّوا يعذِّبهُم اللهُ عذاباً أَليماَ في الدُّنيا و الآخرة و ما? ؛ و اگر روي گردانند، خداوند آنها را?لَهم فِي الأَرضِ مِنْ وَليٍٍّ و لا نَصيرٍ در دنيا و آخرت به مجازات دردناکي کيفر خواهد داد و در سراسر زمين نه دوستي دارند 7?ونه ياريگري.
همانگونه که ميدانيم، بخشي از مردم با ايمان از رسيدن به پاداش دنيوي وگروهي از ستمکاران و منافقين از کيفر شديد اين جهان بازماندهاند. از اينرو در رجعت، اين وعدهها به صورت پاداش وکيفر براي ايشان تحقق مييابد.
4- نصرت دين و حکومت عدل جهاني
از آيات و روايات متعدد چنين بر ميآيد که قبل از قيامت، دين اسلام بر همهي اديان و مکاتب بشري غلبه پيدا ميکند، مردم خسته از پندارهاي بشري به زلال معرفت الهي ميرسند و از سوي ديگر حاکميت سياسي و اجتماعي کرهي زمين به دست مسلمانان به رهبري حضرت حجت (عليه السلام) خواهد افتاد. بر اين اساس، يکي از اهداف رجعت برخي انسانها به دنيا، نصرت و ياري دين اسلام و کمک براي تشکيل حکومت ديني فراگير برسطح کرهي خاکي خواهد بود. برخي روايات موضوع فراگير شدن دين اسلام و غلبهي آن بر ساير اديان را همزمان با رجعت هوَ الّذي?دانستهاند، چنانچه امام باقر (عليه السلام) در تفسير آيهي شريفهي أرسَلَ رَسولَه بالهدي و دينِ الحَق ليُظهِرهُ عَلي الدّينِ کُلّه و لَوکَرِهَ ؛ او کسي است که پيامبر خود را براي هدايت مردم فرستاد با ديني درست و بر?المشرِکون حق تا او را بر همهي دينها پيروز گرداند، هرچند مشرکان را خوش نيايد. ميفرمايند:
«يظهره الله عزّوجل في الرَّجعة»؛8 «خداوند دين حق را در رجعت، بر ساير اديان غلبه و برتري ميدهد.»
پي نوشت ها:
1 . آل عمران (3)، 27 .
2. علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 53، ص 64 .
3 . طه (20)، 124 .
4 . ابراهيم (14)، 5 .
5. علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 53، ص 63 .
6. علامه طباطبايي، الميزان، ج 12، ص 18 .
7. ر.ک. فصلت (41)، 15 / نحل (16)،30 / آل عمران (3)، 56 .
8. علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 53، ص 64 .