گزيده سخنان امام هادى عليه السلام

[گل مريم]

گزيده سخنان امام هادى عليه السلام

1ـ جبران نقص

لبعض مـواليه: عاتب فلانا و قل له: ان الله اذا اراد بعبـد خيــرا اذا عوتب قبل.( تحف العقول,ص 481.چاپ مدرسين قم. )

امام على النقى (ع) به يكـى از دوستـانـش فـرمـــود:

فلانى را توبيخ كن و به او بگو: خداوند چون خير بنده اى خواهد, هرگاه تـوبيخ شـود, بپذيـرد.(و در صـدد جبـران نقص خـود بـرآيـد).

[گل مريم]

2ـ جايگاه اجابت دعا

ان لله بقـاعا يحب ان يـدعى فيها فيستجيب لمن دعاه و الحيـر منها.(تحف العقول,ص 482.)
همانا براى خداوند بقعه هايى است كه دوست دارد در آنها به درگاه او دعا شود و دعاى دعا كننده را به اجابت رسـانـد, و حـائر حسيـن (ع) يكى از آنهاست.


3ـ خدا ترسى

مـن اتقـى الله يتقـى, و مـن اطـاع الله يطـاع , ومـن اطاع الخالق لم يبال
سخط المخلوقين. و مـن اسخط الخالق فلييقـن ان يحل به سخط المخلوقيـن.(تحف العقول,ص 482.)

هر كـس از خدا بترسد, مردم از او بترسند, و هر كه خدا را اطاعت كند, از او اطاعت كنند, و هر كه مطيع آفريدگار باشد باكى از خشـم آفريدگان ندارد, وهر كه خـالق را به خشـم آورد, بـايـد يقيـن كنـد كه به خشـم مخلـوق دچـار مـى شــود.

[گل مريم]

4ـ اطاعت خير خواه

مـن جمع لك وده و رايه فاجمع له طـاعتك.(تحف العقول, ص 483. )
هر كه دوستـى ونظر نهايـى اش را براى تو همه جانبه گرداند, طاعتت رابراى او همه جانبه گردان.


5ـ اوصاف پروردگار

ان الله لايوصف الا بما وصف به نفسه, وانى يوصف الذى تعجز الحواس ان تدركه و الارهـام ان تنـاله و الخطـرات ان تحـده و الابصـار عن الاحـاطه به.
ناى فى قربه و قرب فـى نايه,كيف الكيف بغيران يقال: كيف, و اين الاين بلا ان يقـال: ايـن, هـو, منقطع الكيفيه و الاينيه, الـواحـد الاحـد, جل جلاله و تقـدست اسماوه.(تحف العقول, ص 482. )

به راستـى كه خدا جز بدآنچه خودش را وصف كرده وصف نشود. كجا وصف شود آن كه حواس از دركـش عاجز است, و تصورات به كنه او پى نبرند, و در ديده ها نگنجد؟ او با همه نزديكـى اش دور است و با همه دورىاش نزديك. كيفيت و چگـونگـى را پـديـد كرده بدون اين كه خـود كيفيت و چگونگى داشته باشد , مكان را آفريده بدون ايـن كه خـود مكانى داشته باشد. او از چگـونگـى و مكان بر كنار است, يكتاى يكتاست, شكوهش بزرگ و نامهايش پاكيزه است.

[گل مريم]

6ـ اثر بخش خداشت, نه روزگار

لاتعد و لا تجعل للايـام صنعا فـى حكـم الله.(تحف العقول , ص 483. )
از حـد خـود تجـاوز نكـن و بـراى روزگـار هيچ اثـرى در حكم خدا قرار نـده.


7ـ نتيجه بى اعتنايى به مكر خدا

من امن مكر الله و اليم اخذه, تكبر حتى يحل به قضاوه و نافذ امره , و مـن كان علـى بينه مـن ربه هانت عليه مصائب الدنيا و لو قرض و نشـر.(تحف العقول , ص 483. )
هر كه از مكر خدا و مواخذه دردناكش آسوده زيد,تكبر پيشه كند تا قضاى خدا و امر نافذش او را فرا گيرد, و هر كه بر طريق خدا پرستى , محكـم واستـوار باشد, مصـائب دنيـا بـروى سبك آيـد, اگـر چه مقـراض شـود و ريز ريز گــردد.

[گل مريم]

8ـ تقيه

لـو قلت ان تـارك التقيه كتـارك الصلـوه لكنت صـادقـا.(تحف العقول , ص 483. )
اگر بگـويـم كسى كه تقيه را ترك كند مانند كسى است كه نماز را ترك كرده هر آينه راست گفته ام .



9ـ شكر و شاكر


الشاكـر اسعد بالشكـر منه بالنعمه التى اوجبت الشكر لان النعم متاع و الشكر نعم و عقبى.(تحف العقول , ص 483. )
شخص شكر گزار به سبب شكر سعادتمندتر است تا به سبب نعمتى كه باعث شكر شـده است. زيـرا نعمت, كـالاى دنيـاست و شكـرگزارى نعمت دنيا و آخرت است.

[گل مريم]

10ـ دنيا جايگاه آزمايش

ان الله جعل الدنيا دار بلوى و الاخره دار عقب و جعل بلوى الدنيا لثواب الاخره سببـا و ثـواب الاخـره مـن بلـوى الـدنيـا عوضـا.(تحف العقول , ص 483. )
همانا كه خداوند دنيا را سراى امتحان و آزمايش ساخته و آخرت را سراى رسيدگى قرار داده است, و بلاى دنيا را وسيله ثواب آخرت, و ثـواب آخرت را عوض بلاى دنيا قرار داده است.


11ـ ستمكار بردبار


ان الظالم الحالم يكاد ان يعفى عليه بحلمه, و ان المحق السفيه يكاد ان نور يكاد ان يطفىء نور حقه بسفهه.(تحف العقول , ص 483. )
به راستى ستمكار بردبار , بسا كه به وسيله حلم و بردبارى خود از ستمش گذشت شـود و حقـدار نابخرد , بسا كه به سفاهت خود, نـور حق خـويـش را خامـوش كنـد.