موضع امام هادى در باره غاليان
تمامـى ائمه(ع) و شيعيان آنها برخـوردى روشـن و درعين حال قاطع با افراط و تفـرطها داشـته و از كسانـى كه درباره اهل بيت غلـو مى كرده و آنها را به مقام خـدايـى مى رساندند, به شـدت بيزارى مـى جستنـد.
امام هادى (ع) فرمـوده است :
كفر بر چهار بنياد استوار يافته است: فسق , غلو, شك و شبهه.ائمه(ع) همواره پافشارى داشتند كه هيچ گونه رابطه و پيوند ميان ايشان و سران غلات وجود ندارد و اعلام مى داشتند كه ايـن سران, بر ايشان دروغ مـى بندند.
غاليان, احاديث را خود وضع مى كردند و آنها را در ميان گفته هاى امامان وارد مى كردند . جعل حديث و نسبت دادن آن به ائمه,از يك سو باعث فراهم آمدن ياران و پيروانى براى آنها مى شد و از سـوى ديگر كمكشان مـى كرد تا در ويران كردن شرع و مشوه كردن آن موفقتر باشند و هميـن ويژگى در تبليغات غاليان, از همه نمايانتر بود.
بـراى هميـن بـود كه ائمه عليهم السلام همواره سعى مى كردند اين جنـبه ها را افشا كرده و نظر خود رادر باره اهل غلو پخش كنند و روايات خويش را بشناسانند.
بر اثر برخـورد حضرت امام صادق (ع) با غاليان , مدتى فعاليت آنها فروكـش كرد, ولـى آنان در زمان امام هادى(ع) دوباره پا گرفتنـد. به نظر مـى رسـد كه آنان , محيط را در دوره امام هادى براى از سر گيرى و علنـى ساختـن تلاشهاى خـود مناسب ديـدنـد و ايـن دعوت آنها, در ميـان دشمنـان اسلام بـا استقبـال رو به رو شـد. از جمله غاليان حسن بن محمد معروف به ابن بابا و محمد بن نصيـر و فارس بـن حاتـم قزوينـى است كه امام هادى آنها را لعنت كرد و ياران خـود و مسلمانان را از تـوطئه ها و نيرنگهايشان بر حذر داشت . محمد بـن نصير قائل به تناسخ و غلـو درباره آن حضرت گرديد و خـود به عنوان فرستاده او, حرامها را حلال مى نمود!امام هادى(ع) نيز طى نـوشته اى به ياران خـود, مسلمانان را از وى بر حذر داشتند.
آن حضرت پس از شهادت پدر بيش از بيست سال در مدينه باقى ماند.مردم به او علاقه فراوان نشان مى دادند و به دورش گرد مـىآمـدنـد و علما و دانـش طلبان در محضـر علاقه فـراوان نشان مى دادند و به دورش گرد مـىآمـدنـد و علما و دانـش طلبان در محضر ايشان جمع مـى شدند. بريحه عباسـى يكـى از ياران متـوكل به او نـوشت: اگر مى خواهى حرمين را از دست ندهى, على بـن محمد (امام هادى) را از آنجا بيرون كن چــرا كه او مردم را به خود فرا مى خـواند وخلق بسيارى از او پيروى مـى كننــد.