از آنجا كه اربلى ، از دانش بالايى برخوردار بوده و ذهن نقادى داشته است ، در موارد بسيارى ديدگاهها و استدلالهاى ديگران را آورده و به نقد و بررسى آن پرداخته و به برخى از اخبار نيز، به ديده نقد نگريسته است .
به خاطر ابتكارى بودن اثر و استحكام محتوا و موضع معتدل نويسنده ، اين اثر از جايگاه ويژه اى در ميان جامعه شيعه و سنى و دوستداران اهل بيت برخوردار شده و افراد زيادى از آن نقل كرده اند.
نويسنده ، بخش آخر جزء سوم كتاب خود را به امام زمان (عج ) اختصاص داده و به مباحثى به شرح زير پرداخته است : محل تولد حضرت مهدى (عج ) زمان تولد، نسب ، مادر، اسم ، كنيه ، لقب .
احاديثى كه از پيامبر(ص ) درباره مهدى (عج )به طريق صحيح ابوداود ترمذى از ابو سعيد خدرى و ديگران نقل شده ، گردآورده است ، آنگاه شبهه اى را مطرح مى كند:
((مهدى در اين كه ، با اوصافى كه در روايات بيان شده ، فرزند فاطمه است ، سخنى نيست ، ولى بحث در اين است اين روايت ، دليل نمى شود بر اين كه مهدى ، با آن اوصاف ، همان ((محمد بن الحسن )) باشد. زيرا اولاد فاطمه ، تا قيامت بسيارند. دليل ديگرى جز اين روايات لازم است تا اثبات كند مهدى ، همان حجة بن الحسن العسكرى است ))
سپس از شبهه اين گونه پاسخ مى دهد:
((پيامبر(ص )، مهدى را با اوصاف مشخص كرده و اين نشانه ها و ويژگيهايى كه در روايات آمده ، جز بر امام زمان (عج ) تطبيق نمى كند و گرنه اين نشانه نخواهد بود.))
شبهه را پى مى گيرد و پاسخهاى محكم از آن مى دهد.
سپس به برهانهاى عقلى و نصوصى كه بر امامت امام عصر (عج ) دلالت دارد، استدلال كرده و كسانى كه امام عصر (عج ) را زيارت كرده اند، نام مى برد و...
در پايان ، رواياتى كه حافظ ابونعيم اصفهانى از پيامبر اكرم (ص ) درباره مهدى (عج ) گردآورى كرده و بخشهاى عمده اى از كتاب البيان فى اخبار الزمان شيخ اباعبدالله محمد بن يوسف بن محمد الگنجى الشافعى را در بيست و پنج باب كه شامل بسيارى از مطالب مربوط به غيبت و ظهور است ، نقل مى كند.