در وصـيـّت هـاى امـيـرالمـوم ـيـن (علیه السلام ) وكـيـفـيـت وفـات وغسل و دفن آن حضرت
توسط
در تاریخ 2013_07_30 در ساعت 02:05 PM (28761 نمایش)
از مـحـمّد بن حنفيه روايت شده كه چون شب بيستم ماه مبارك رمضان شد اثر زهر به قدمهاى مـبـارك پـدرم رسيد و در آن شب نشسته نماز مى كرد و به ما وصيّتها مى كرد و تسلّى مى داد تا آنكه صبح طالع شد، پس مردم را رخصت داد كه به خدمتش برسند، مردمان مى آمدند و سلام مى كردند و جواب مى فرمود
و مى فرمود:
اَيُّهـَا النـّاسُ سـَلُونـى قـَبـْلَ اَنْ تـَفـْقـِدُونـى ؛ سـؤال كنيد و بپرسيد از من پيش از آنكه مرا نيابيد، و سؤالهاى خود را سبك كنيد براى مصيبت امـام خـود.
مردم خروش برآوردند و سخت بناليدند. حُجْر بن عَدى برخاست و شعرى چند در مـصـيـبـت امـيـرالمؤمنين عليه السّلام انشاد كرد؛ چون ساكت شد آن حضرت فرمود: اى حُجْر چـون بـاشـد حـال تـو گـاهى كه ترا بطلبند و تكليف نمايند كه از من برائت و بيزارى جـوئى ؟ عـرض كرد: به خدا قسم اگر مرا با شمشير پاره پاره كنند و به آتش عذاب نـمـايـنـد از تـو بـيـزارى نـجـويـم . فـرمـود: تـو به هر خير موفق باشى ، خداوندت از آل پيغمبر جزاى خير دهد.
لطفا متن کامل وصیت نامه و کیفیت غسل و دفن آن حضرت را در تاپیک
در وصـيـّت هـاى امـيـرالمـومـنـيـن (علیه السلام ) وكـيـفـيـت وفـات وغسل و دفن آن حضرت
مطالعه نمایید.
التماس دعا