زنان قوی با دردهای خود مانند مانند کفش پاشنه بلند برخورد میکنند ..................اذیت می شوند .........اما دیگران فقط زیبای انرا میبیند.
مادر وقتی تو رفتی سوی اسمانها پرنده ای امد روبروی باغ مان همان باغی که سالها برای به ثمر نشستنش همراه پدر زحمت کشیده بودی نشست بدون اینکه اوازی بخواند فقط می گفت کو؟ کو؟ کو؟ فکر کنم سراغت را میگیرد .