شکواییه قرآن کریم,
توسط
در تاریخ 2013_06_03 در ساعت 09:11 AM (25646 نمایش)
(شکوائیه قرآن کریم)
و اما مردم عامی
با قلبی رئوف و روح آرامی، نیاز آرزوشان را، در الفاظم نشان گیرند،
بدون آن که در اعماق فرمانم پیامی از خدا گیرند و پای در راه بگذارند.
من از آنان گله دارم هزاران، صد هزاران گله دارم
یکی خواند مرا گنگ و غلط، با چه چهی گوئی که آهنگ غنا هستم
یکی بندد مرا بر بازویش، بی فهم و بی درک و تأمل، برای آن که خیرالحافظین هستم
یکی آویزدم بر گردنش، گوئی صلیبی از طلا هستم
یکی نالد مرا در بزم غم، گوئی که شعر مرده ها هستم
یکی هم بهر حفظ مال و جانش غافل از یاد خدایش، ببندد یک قطعه ام را بر خودش،
بر خانه اش بر جان و مال و بچه اش تا از بلا و درد و آتش در امان باشد.
من از آنان گله دارم
در آن دم که عزیزی از وطن عزم سفر دارد،
مادری یا خواهری یا همسری در بدرقه از من پلی بالا سرش بندد،
تا که از زیر آن اول قدم را پیش بگذارد، و دائم از خطرها در امان باشد،
به دیوار مناره، بر فراز گنبد و باره، به گرداگرد تکیه، مقبره، مدفن و قندیل مسجدها، با خط تزئینی و سردرهم معماوار ناخوانا،
مرا با صنعت تذهیب عرضه می دارند برای نذر دنیا و ثواب آخرت،
از باء تا سین خواندنم را با شتابی ختم می گیرند.
من از آنان گله دارم
تنها ذکر الفاظم، تهی از معنی، چون وردی مقدس، بی تفهم بی تعقل،
بی تأمل و بی تفکر
تنها برای رفع حاجت با ثواب آن نثار رفتگان و بس
فلانی در تمام زندگانی ندارد با من هیچ آشنایی
ولی هنگام تردید و بلا تکلیفی اش در انتخاب مسکن و یاری و آغاز هر کاری،
به دامانم زند دست و گشاید لای اوراقم که یابد راه خود را خوب یا بد یا میانه که بعد از آن تمام عذر و تقصیر و گناهش را به پای من بیندازد
من از آنان گله دارم
برای یمن هر مسکن مرا با آب و آیینه به آن جا می برند که شاید مبارک گردد آن خانه
اگر چه هر خلاف و هر گناه و هر تباهی و هلاکت ها در آن باشد
کنار هفت سین سفره شان در صف سیر و سماق و سرکه و سنجد
به همراه صداق زن به پیش چشم داماد سیه پوش و عروس نقره ای دامن،
کنار هزاران معصیت در پیش نا محرم،
به دنبال طبل و نی و آواز و رقص و پایکوبی شان
من حاضرم اما برای چه؟؟
من از آنان گله دارم هزاران، صد هزاران گله دارم