انتخاب رنگ سبز انتخاب رنگ آبی انتخاب رنگ قرمز انتخاب رنگ نارنجی
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: لا یمکن الفرار از عشق

  1. Top | #1

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.73
    نوشته ها
    6,981
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض لا یمکن الفرار از عشق




    بسم الله الرحمن الرحیم

    شاعر: سید حمیدرضا برقعی



    ۲۳ آذر ۱۳۹۲ | ۳۳۷۴ | ۲


    نوشتم اول خط بسمه‌ تعالی سر
    بلند مرتبه پیکر بلندبالا سر


    فقط به تربت اعلات سجده خواهم کرد
    که بنده‌ی تو نخواهد گذاشت هرجا سر


    قسم به معنی "لا یمکن الفرار از عشق"
    که پر شده است جهان از حسین سرتاسر


    نگاه کن به زمین! ما رایت الا تن
    به آسمان بنگر! ما رایت الا سر


    سری که گفت من از اشتیاق لبریزم
    به سرسرای خداوند می‌روم با سر


    هرآنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم
    مباد جامه مبادا کفن مبادا سر


    همان سری که یحب الجمال محوش بود
    جمیل بود جمیلا بدن جمیلا سر


    سری که با خودش آورد بهترین‌ها را
    که یک به یک همه بودند سروران را سر


    زهیر گفت حسینا! بخواه از ما جان
    حبیب گفت حبیبا! بگیر از ما سر


    سپس به معرکه عابس "اجننی" گویان
    درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر


    بنازم ام وهب را به پارهء تن گفت:
    برو به معرکه با سر ولی میا با سر


    خوشا بحال غلامش، به آرزوش رسید
    گذاشت لحظهء آخر به پای مولا سر


    در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد
    همان سری است که برده برای لیلا سر


    سری که احمد و محمود بود سر تا پا
    همان سری که خداوند بود پا تا سر


    پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد
    پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر


    امام غرق به خون بود و زیر لب می گفت:
    به پیشگاه تو آورده ام خدایا سر


    میان خاک کلام خدا مقطعه شد
    میان خاک الف لام میم طا ها سر


    حروف اطهر قرآن و نعل تازهء اسب
    چه خوب شد که نبوده است بر بدن ها سر


    تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود
    به هرکه هرچه دلش خواست داد ، حتی سر


    نبرد تن به تن آفتاب و پیکر او
    ادامه داشت ادامه سه روز ...اما سر -


    جدا شده است و سر از نیزه‌ها درآورده است
    جدا شده است و نیافتاده است از پا سر


    صدای آیهء کهف الرقیم می‌آید
    بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر


    بسوزد آن همه مسجد ، بمیرد آن اسلام
    که آفتاب درآورد از کلیسا سر


    چقدر زخم که با یک نسیم وا می شد
    نسیم آمد و بر نیزه شد شکوفا سر


    عقیله غصه و درد و گلایه را به که گفت
    به چوب، چوبهء محمل نه با زبان با سر






    دلم هوای حرم کرده است می‌دانی
    دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر





    اللهم الرزقنا کربلا ب اربعین

    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  2. کاربر زیر برای پست " گل مريم " عزیز صلوات فرستاده:

    دژدان (2019_09_24)

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

کانال ترجمه ی شهر نورانی قرآن

انجمن شهر نورانی قرآن محیطی پر از آرامش و اطمینان که فعالیت خود را از فروردین سال 1392 آغاز نموده است
ایمیل پست الکترونیکی مدیریت سایت : info@shahrequran.ir

ساعت 01:41 PM