باز بوی محرم میاد....

[ملکوت]

اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكَ
مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ
آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ
الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ

[ملکوت]

پروانه ام دوباره مرا آتشم زنید

هر لحظه هر نفس همه جا آتشم زنید

پای فرات ، علقمه فرقی نمیکند

دست شما ست تا که کجا آتشم زنید

اصلا برای گرمی شبهای ماتمت

من را خریده اید که تا آتشم زنید

هر شب به حاجتی سر این روضه می رسم

شاید میان بزم عزا آتشم زنید

من را گره زنید به این بیرق بلند

روزی میان کرب و بلا آتشم زنید

عمری میان روضه ی تان گریه می کنم

با این امید تا که شما آتشم زنید

این چشم ها حواله ی غم های زینب است

اشکی دهید و در همه جا آتشم زنید


حسن لطفی

[ملکوت]

ته گودال پیکری مانده ؟!

که بگویم برادری مانده ؟!

گفت بهتر که از جلو نبرید !

بی گمان راه بهتری مانده

چقدر نا مرتبت کردند

پیکری نیست ، پیکری مانده

چقدر غارت تو طول کشید

یک نفر رفته دیگری مانده

تازه این نیز سهم تا کوفه است

از تن تو اگر سری مانده

گرچه بیرون کشیدم از بدنت

ولی این تیر آخری مانده

فرضم این است پیرهن داری

با همین فرض ! معجری مانده

نه عقیق برادری ... حتی

نه طلاهای خواهری مانده

علی اکبر لطیفیان

[ملکوت]

ای شاه بی لشگر بگو پس لشگرت کو ؟

گر تو سلیمانی بگو انگشترت کو ؟


ظرف دو ساعت اینهمه نیزه شکسته ؟


بوی تو می آید بگو پس پیکرت کو ؟


با ناله های فاطمه اینجا دویدم


گر تو حسین مادری پس مادرت کو ؟


یک جای بوسه در تنت باقی نمانده


خاک دو عالم بر سرم موی سرت کو ؟


آقای من پیراهنت کو ؟ خاتمت کو ؟


سیمرغ قاف عاشقی بال و پرت کو ؟


گیرم سرت را از قفا آقا بریدند


آن بوسه ای که داده ام بر حنجرت کو ؟


از تو توقع دارم ای تندیس غیرت


برخیزی از زینب بپرسی معجرت کو ؟


این دشت دشت چشم های خیره سر شد


آقا کمک کن خواهرت را دخترت کو ؟


علی اشتری

[ملکوت]

این هفته گذشت و خبر از یار نیامد
بر زخم دل فاطمه غمخوار نیامد
چند روز دگر مانده که با ناله بگوییم
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
سقای حسین، سید و سالار نیامد

[ملکوت]

آبروی حسین به کهکشان می ارزد
یک موی حسین بر دو جهان می ارزد
گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست
گفتا که حسین بیش از آن می ارزد …

[سجادی]

بسم رب الشهداء والصدیقین

سینه بزن و بخوان ......

نسیمی جانفزا می آید ...... نسیمی جانفزا می آید ...

بوی کرببلا می آید ....... بوی کرببلا می آید .........

حسین جان .......حسین جان ......حسین جان........

[ملکوت]

امروز یکی گفت با محرم جمله بساز
گفتم با محرم جمله نمیسازم
همه زندگیم رو میسازم
یا حسین(ع)

[ملکوت]

حسین علیه السلام ، زنده ی جاویدی ست که هر سال دوباره شهید می شود و
همگان را به یاری حق فرا می خواند.
صدایش را می شنوی؟

برای دیدن اندازه واقعی تصویر در ابعاد 1024 در 637، کلیک کنید.

[ملکوت]