نمیدانم به دعای چه کسی بود که رفتم ودیدم وعاشقش شدم
حالا خوابهایم رنگ آنجا را گرفته
گلهای خیالم همگی شقایق شده اند
صدای پرواز پلاکهایشان را در هوای آنجا می توان نشنیده گرفت
و
....
منه رچه بگویم در باورت خیال آنچه را دیم هم متصور نخواهی کرد.
پس برایت دعا میکنم روزی نزدیک شایدهم دور در میعادگاه نور با شهدا در سرزمینی شبیه کربلا ارباب بی کفن را زیارت کنی
تابدانی عاشقی چه لذتی دارد!!