انتخاب رنگ سبز انتخاب رنگ آبی انتخاب رنگ قرمز انتخاب رنگ نارنجی
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6

موضوع: شمّه اى از اخلاق ، صفات و كرامات ابامحمّد حسن بن على عليهماالسلام

  1. Top | #1

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.64
    نوشته ها
    6,982
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض شمّه اى از اخلاق ، صفات و كرامات ابامحمّد حسن بن على عليهماالسلام






    كتاب اخلاق امامان و آداب شيعه
    برگرفته از ترجمه كتاب المحجة البيضاء في تهذيب الاحياء
    اثر مولي محسن فيض كاشاني قدس سره
    بنام راه روشن
    ترجمه محمد رضا عطايي





    امام حسن عليه السلام از نظر خلق و خوى ، سيره و بزرگوارى بيش از همه كس به رسول خدا صلى اللّه عليه و اله شباهت داشت .
    (
    (( كشف الغمه ، ))ص 154. )
    از انس بن مالك نقل شده است كه مى گويد: كسى كه بيش از حسن بن على عليه السلام به رسول خدا صلى اللّه عليه و اله شباهت نداشت .
    (
    همان ماءخذ، ص 154. )

    نقل شده است كه اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: ((حسن بن على عليه السلام از سينه تا سر، و حسين عليه السلام از سينه به پايين ، بيش از همه كس به رسول خدا صلى اللّه عليه و اله شباهت داشت .))
    (
    همان ماءخذ، همان ص 154.)

    آورده اند كه فاطمه عليهماالسلام پسرانش ؛ حسن و حسين را در وقت بيمارى رسول خدا صلى اللّه عليه و اله كه در همان بيمارى از دنيا رفت ، خدمت آن حضرت آورد، عرض كرد: ((يا رسول اللّه اين دو، پسران تو هستند، چيزى به يادگار به ايشان بسپار فرمود: امّا حسن ، سيرت و بزرگوارى مرا دارد و امّا حسين ، جود و شجاعت مرا دارا است .))
    (
    همان ماءخذ، همان ص 154. )

    جنابذى چنين نقل كرده است : ((امّا حسن ، هيبت و آقايى مرا دارد و امّا حسين جراءت وجود مرا.))
    (
    همان ماءخذ، همان ص 154. )

    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  2. کاربر زیر برای پست " گل مريم " عزیز صلوات فرستاده:


  3. Top | #2

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.64
    نوشته ها
    6,982
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض





    سعيد بن عبدالعزيز نقل كرده ، مى گويد: امام حسن عليه السلام شنيد مردى از پروردگار تقاضا دارد كه ده هزار درهم نصيب او كند. امام حسن عليه السلام پس از شنيدن درخواست او به منزلش برگشت و آن مبلغ را براى وى فرستاد.(
    (( كشف الغمه ، )) ص 166 و (( مطالب السؤ ول ، ص 66. )

    نقل شده است كه مردى خدمت امام حسن عليه السلام رسيد و حاجتى درخواست كرد. فرمود:

    ((حق درخواست تو در نظر من بزرگ ، و اطلاع من از آنچه براى تو لازم است نيز در نظر من مهم است ولى دست من از رساندن آنچه كه شايستگى دارى كوتاه است ، در حالى كه كثير در پيشگاه ذات مقدس خدا اندك است ، و آنچه در ملك من است در برابر اداى شكر و سپاس تو كافى نيست حال اگر تو اندك مرا بپذيرى و زحمت كوشش و اهتمام بر آنچه را كه از واجب تو بر عهده من است از من بر طرف سازى ، در اين باره اقدام مى كنم .

    عرض كرد: يابن رسول اللّه ، من اندك را پذيرايم و از لطف و بخشش شما سپاسگزارم و اگر هم چيزى ندهيد عذر شما را قبول دارم .

    پس امام حسين عليه السلام وكيلش را طلبيد و مخارجش را محاسبه كرد تا به آخر رسيد، فرمود:

    هر چه از سيصد هزار درهم بيشتر است بياور، پنجاه هزار درهم حاضر كرد. فرمود: آن پانصد دينار چه شد؟ عرض كرد: نزد من است ، فرمود: آن را هم بياور، آورد، تمان آن درهم و دينارها را به آن مرد داد و فرمود: كسى را براى بردن آنها بياور، او رفت و دو باربر آورد، امام حسن عليه السلام يك رداء هم براى كرايه آن دو باربر داد. غلامان امام عليه السلام سوگند ياد كردند كه در نزد ايشان حتى يك درهم نمانده است .

    امام عليه السلام فرمود: ليكن من اميدوارم كه نزد خدا پاداش فراوانى داشته باشم .(
    همان ماءخذ، ص 167، و همان ماءخذ، همان ص . )



    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  4. کاربر زیر برای پست " گل مريم " عزیز صلوات فرستاده:


  5. Top | #3

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.64
    نوشته ها
    6,982
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض





    ابوالحسن مداينى نقل كرده ، مى گويد:

    حسن و حسين عليهماالسلام و عبداللّه بن جعفر به قصد حج بيرون شدند، توشه سفرشان تمام شد، گرسنه و تشنه ماندند، گذرشان به خيمه پيرزنى افتاد، پرسيدند: نوشيدنى دارى ؟
    گفت : آرى . پس شترها را خواباندند، آن زن كه جز يك گوسفند در گوشه خيمه چيزى نداشت رو به آنها كرد و گفت : اين گوسفند را بدوشيد و شيرش ‍ را ميل كنيد. آنها چنان كردند،

    پرسيدند: غذا هم دارى ؟ گفت : خير، جز همين گوسفند چيزى نداريم . بايد يكى از شما آن را بكشد و من غذايى براى خوردن شما فراهم كنم ، يكى از آنها بلند شد و گوسفند را سر بريد و پوست كند، سپس آن زن غذايى براى ايشان فراهم كرد و آنها خوردند و بعد ماندند تا خنك شدند و چون عازم رفتن شدند به آن زن گفتند: ما از مردم قريش هستيم ، آهنگ اين سمت را داريم و اگر به سلامت برگشتيم ، نزد ما بيا كه ما به تو نيكى خواهيم كرد، سپس حركت كردند و رفتند.

    هنگامى كه شوهر آن زن آمد، زن جريان آن مردان و گوسفند را براى شوهرش نقل كرد، مرد عصبانى شد و گفت : واى بر تو، گوسفند مرا براى كسانى كه نمى شناسى ، مى كشى بعد به من مى گويى كه مردانى از قريش بودند. اين گذشت ، پس از مدتى به ضرورتى آن زن و مرد به مدينه رفتند.

    آنها كارشان اين بود كه شتر به آن جا مى بردند و مى فروختند و از اين راه زندگى مى كردند. گذر پير زن به يكى از كوچه هاى مدينه افتاد، اتفاقا امام حسن عليه السلام كه در منزلش نشسته بود، پير زن را شناخت ول پير زن آن حضرت را نمى شناخت .

    حضرت غلامش را فرستاد تا پير زن را برگرداند. به او فرمود: اى بنده خدا آيا مرا مى شناسى ؟ عرض كرد: خير. فرمود: من همان مهمان شما هستم در فلان روز، پير زن گفت : پدر و مادرم فدايت ، من شما را نشناختم ، فرمود: اگر تو مرا نمى شناسى ، من تو را مى شناسم آنگاه امام حسن عليه السلام دستور داد از گوسفندان زكات (كه براى فروش آورده بودند) هزار گوسفند براى آن زن خريدند و هزار دينار هم به او دادند و او را به همراه غلامش نزد برادرش ، امام حسين عليه السلام فرستاد.

    امام حسين عليه السلام پرسيد: برادرم حسن چقدر پاداش داد؟ عرض كرد: هزار دينار و هزار گوسفند. امام عليه السلام با شنيدن اين سخن دستور داد به مقدار مرحمتى امام حسن عليه السلام به او بدهند سپس همراه غلامش او را نزد عبداللّه بن جعفر فرستاد.

    عبداللّه پرسيد: حسن و حسين عليهماالسلام چقدر پاداش دادند؟ عرض ‍ كرد: دو هزار دينار نقد و دو هزار گوسفند. عبداللّه نيز دستور داد دو هزار دينار و دو هزار گوسفند به او دادند و گفت : اگر اول نزد من آمده بودى ، آنها را به زحمت انداخته بودى ! پير زن با همه اين اموال نزد شوهرش ‍ بازگشت .
    (
    (( كشف الغمه ، )) ص 166 و (( مطالب السؤ ول ، ص 66. )

    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  6. کاربر زیر برای پست " گل مريم " عزیز صلوات فرستاده:


  7. Top | #4

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.64
    نوشته ها
    6,982
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض






    از قول عايشه نقل شده است كه مردى از اهل شام وارد مدينه شد، ديد مردى بر استر زيبايى سوار است ، گفت : بهتر از او كسى را نديده بودم ، دلم شيفته او شد، پرسيدم : كيست ؟ گفتند: حسن بن على بن ابى طالب است دلم پر از كينه و خشم و حسد شد از اين كه چرا على عليه السلام چنين فرزندى داشته باشد! به سمت او رفتم و گفتم : تو پسر پسر ابوطالبى ؟

    گفت : من پسر او هستم گفتم : تو پسر فلان پسر فلان پسر فلانى !
    شروع كردم به دشنام دادن و ناسزا گفتن به او و پدرش و او همچنان ساكت بود تا اين كه من شرم كردم ، همين كه حرف من تمام شد، خنديد و فرمود: گمان مى برم كه غريبى و از مردم شام هستى ؟ عرض كردم : آرى ، فرمود: بنابراين همراه من بيا تا اگر به منزل احتياج دارى ، به تو منزل بدهم و اگر به پول نيازمندى ، به تو پول بدهم و هر حاجتى كه دارى بر آورده كنم . با شنيدن اين سخنان ، از او شرمنده شدم و از اخلاق كريمه اش تعجب كردم و برگشتم در حالى كه چنان او را دوست مى داشتم كه هيچ كس را آنقدر دوست نداشتم .(
    ((( كشف الغمه ، )) ص 167 و (( مطالب السؤ ول ، ص 66. ) )

    از محمّد بن على نقل شده كه مى گويد: امام حسن عليه السلام فرمود: ((من از پروردگارم شرمنده خواهد شد، اگر او را ملاقات كنم در حالى كه پياده براى زيارت خانه اش نرفته باشم . از اين رو بيست مرتبه با پاى پياده به مكه رفت .))(
    (( كشف الغمه ، )) ص 196. )
    از ابونجيح نقل شده است كه حسن بن على عليه السلام پياده سفر حج كرد و اموالش را (در راه خدا با فقرا) به دو قسمت تقسيم كرد.(
    (( كشف الغمه ، )) ص 196. )
    از شهاب بن ابى عامر نقل شده است كه حسن بن على عليه السلام دو مرتبه تمام اموالش را با خدا تقسيم كرد حتى يك لنگه كفش از جفت كفشش را داد.(
    (( كشف الغمه ، )) ص 196. )

    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  8. کاربر زیر برای پست " گل مريم " عزیز صلوات فرستاده:


  9. Top | #5

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.64
    نوشته ها
    6,982
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض






    از على بن زيد بن جذعان نقل شده كه گويد: حسن بن على عليه السلام دوبار تمام مالش را در راه خدا داد و سه مرتبه هم هر چه داشت با خدا تقسيم كرد، به طورى كه يك لنگه نعلينش را مى داد و يكى را نگاه مى داشت و يك لنگه كفش را مى داد و يكى را نگاه مى داشت .(
    (( كشف الغمه ، )) ص 196. )

    از آن حضرت درباره بخل پرسيدند، فرمود: ((بخل آن است كه شخص ‍ آنچه را كه در راه خدا داده از بين رفته ، ببيند و آنچه را كه نداده مايه شرافت بيندازد.))(
    (( كشف الغمه ، )) ص 169. )

    مردى خدمت آن حضرت رسيد و گفت : فلانى درباره شما بدگويى مى كند. فرمود: ((مرا به زحمت انداختى ، اكنون از خدا مى خواهم كه هم از من بگذرد و هم از او.))

    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  10. کاربر زیر برای پست " گل مريم " عزیز صلوات فرستاده:


  11. Top | #6

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.64
    نوشته ها
    6,982
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض






    كمال الدين بن طلحه مى گويد (
    (( مطالب السؤ ول )) ، ص 65. ) نقل كرده اند كه روزى حسن بن على عليه السلام شستشو كرد و با جامه اى گرانقدر و ظاهرى آراسته و سيمايى درخشان و شمايلى زيبا از خانه بيرون شد در حالى كه بوى خوشش در اطراف پراكنده بود و چهره اش از زيبايى مى درخشيد و شكل و شمايلش در صورت و معنى ، كامل و خوشبختى از نگاه هايش آشكار و وفور نعمت از بخشندگي هايش معلوم بود.
    و خداوند قادر متعال خوشبختى را بر او مقرر فرموده بود. سپس به استرى چابك و تندرو سوار شد و صفهايى از اطرافيان و خدمتكاران در اطراف او حركت كردند، به طورى كه اگر عبد مناف (جد (اعلاى ) پيامبر صلى اللّه عليه و اله ) او را مى ديد هر آينه با افتخار به او بينى ها را به خاك مى ماليد و پدر و جدش را در روز مباهات به ديگران با هزاران خو و خصلت افتخارآميز بر مى شمرد.

    در سر راهش از مستمندان يهود، پير فرتوت بيچاره اى كه بيمارى بر او چيره شده و ذلت و خوارى او را فرا گرفته و تنگدستى او را از پا در آورده بود و پوستش به استخوانها چسبيده و سستى پاها به سراغ او آمده و تنگدستى زمام اختيار او را گرفته و بد حالى او را علاقمند به مرگ نموده ، و خورشيد نيمروز، گوشت بدنش را كباب كرده و كف پايش را به زمين چسبانيده و موهاى بلند سرش را ريخته بود و طولانى شدن گرسنگى شكم او را نحيف ساخته و در هم پيچيده بود و با اين حال زار كوزه هاى پر و مشك آب را بر دوش مى كشيد و حالش چنان بود كه در رهگذر، دلهاى سخت را متوجه خود مى ساخت ، خود را بر امام عليه السلام عرضه داشت و آن حضرت را متوقف كرد و گفت :

    يابن رسول اللّه ! نسبت به من انصاف دهيد! فرمود: در چه جهت ؟ عرض كرد: جد شما مى گويد: ((دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است )) در حالى كه تو مؤمنى و من كافرم با وجود اين دنيا را براى شما جز بهشت نمى بينم ، از نعمت دنيا و لذت ان برخورداريد و براى خود جز زندانى نمى بينم كه سختى اش مرا هلاك كرده و بى چيزى اش مرا به نابودى كشانده است .

    امام حسن عليه السلام همين كه سخن او را شنيد نور تاءييد در چهره اش درخشيد و از گنجينه علمش پاسخى مطابق با درك او بر آورد و براى آن پيرمرد يهودى ، خطاى پندار و سستى اعتقادش را آشكار ساخت و فرمود: ((اى پيرمرد! اگر تو توجه داشته باشى به آنچه خداى تعالى براى من و براى مؤمنان در سراى آخرت فراهم كرده است ، چيزهايى كه نه چشمش ديده و نه گوشى شنيده ، هر آينه خواهى دانست كه من پيش از انتقال به آن عالم ، در اين دنيا ميان زندان تنگى هستم ، و اگر به آنچه خداوند براى تو و هر كافرى در سراى آخرت از زبانه آتش دوزخ و شدت عذاب ابدى فراهم كرده است ، توجه كنى هر آينه خواهى دانست كه تو هم اكنون پيش از رسيدن به آن جا در بهشت پهناور و نعمتى فراگير هستى .))(
    (( كشف الغمه ، )) ص 162، (( مطالب السؤ ول )) ص 65. )

    تمام اين بخش از كتاب (( كشف الغمه )) نقل شد.

    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  12. کاربر زیر برای پست " گل مريم " عزیز صلوات فرستاده:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

کانال ترجمه ی شهر نورانی قرآن

انجمن شهر نورانی قرآن محیطی پر از آرامش و اطمینان که فعالیت خود را از فروردین سال 1392 آغاز نموده است
ایمیل پست الکترونیکی مدیریت سایت : info@shahrequran.ir

ساعت 10:53 PM