مـــعــارف قــــرآن
جــلــد 6
نــویـــسـنــده: جــمــعــے از نــویــســنــدگـان
فــــصــــل سوم
مــعــارفــے از جزء 27
معارفی از سوره های
طور, نجم, قمر, الرحمن, واقعه, حدید
❤ |
مـــعــارف قــــرآن
جــلــد 6
نــویـــسـنــده: جــمــعــے از نــویــســنــدگـان
فــــصــــل سوم
مــعــارفــے از جزء 27
معارفی از سوره های
طور, نجم, قمر, الرحمن, واقعه, حدید
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
معارفى از جزء بيست و هفتم
جزء بيست و هفتم قرآن كريم، شامل شش سوره، #طور، #نجم، #قمر، #الرحمن، #واقعه و #حديد است.
#سوره_طور مكى و داراى 49 آيه است.
محتواى آن
_تهديد معاندان و اهل كتاب به عذاب قيامت،
_توصيف نعمتهاى بهشت،
_نكوهش پى در پى كافران و وعده دوزخ به آنها است
و به مناسبت آيه نخست آن كه به كوه طور قسم ياد كرده سوره طور ناميده شده است.
#سوره_نجم، در سال پنجم بعثت، در مكه نازل شده و 62 آيه دارد و يكى از چهار سورهاى است كه سجده واجب دارد و به مناسبت نخستين كلمه خود «والنجم» بدين نام خوانده شده است.
مطالب كلى اين سوره عبارت است از:
ارتباط پيامبر با وحى و فرشته وحى،
معراج،
_نفى عقايد باطل مشركان درباره ملائكه،
_رسيدن نتيجه تلاش هر شخص به خود او،
_بيان تدبير ربوبى و نمونههايى از قدرت الهى در خلقت.
ادامه: سوره قمر و سوره الرحمن1398/06/10
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
سوره قمر و سوره الرحمن
#سوره_قمر، مكى و داراى 55 آيه است.
اشاره به
_معجزه شق القمر،
_تأثيرگذارى قرآن،
_كيفيّت عذاب كافران،
_برخى از اخبار غيبى و سرگذشت قوم نوح، لوط، عاد و ثمود از موضوعات اين سوره است.
سوره قمر از نظر هنرى و ادبى ويژگى خاصّى دارد:
فصلهايش منسجم و آياتش موزون و مختوم به حرف «را» و صيغه مفرد است و به مناسبت يادآورى «شقالقمر» در آيه نخست، «قمر» ناميده مىشود.
#سوره_الرحمن مكى و داراى 78 آيه است،
_شمارش نعمتهاى مادى و معنوى و
_توصيف بهشت و جهنم مضمون آن است؛
تكرار آيه
«فَبِاىِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ» در 31 مورد، از ويژگىهاى اين سوره است.
آهنگ و زيبايى خاصّى در آن مشهود است و در زبان معصومين عليهم السلام «عروس قرآن» خوانده شده و نام آن نيز از اولين آيه گرفته شده است.
ادامه: سوره واقعه و سوره حدید1398/06/11
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
سوره واقعه و سوره حدید
#سوره_واقعه نيز مكّى و داراى 96 آيه است كه بر محور
_اثبات معاد و مسائل آن دور مىزند.
_دسته بندى مردم به سه دسته سابقان، اصحاب يمين و اصحاب شمال،
_بيان پاداشهاى مقربان و اصحاب يمين و كيفر اصحاب شمال،
_معرفى خداوند به عنوان تنها مؤثر حقيقى در جهان خلقت،
_يادآورى شأن و منزلت عالى قرآن و دور بودن آن از دسترس ناپاكان،
_ترسيم ناتوانى انسان از يارى رساندن به فردى كه در حال احتضار و جان دادن است،
اهم مطالب آن است و نامش نيز از آيه نخست آن اقتباس شده است.
#سوره_حديد از «مسبّحات» است كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله اهميّت زيادى براى آنها قائل بود.
اين سوره مدنى و داراى 29 آيه است كه
_شمارش برخى از صفات خداوند،
_بيان عظمت قرآن،
_فرجام مؤمنان و فاسقان،
_دعوت به انفاق هدفمندانه و عدالت اجتماعى از مباحث آن است.
نامگذارى اين سوره به «حديد» از آيه 25 آن گرفته شده است.
ادامه:وحی1398/06/12
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
وحی
«وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى انْ هُوَ الَّا وَحْىٌ يُوحى»
او (پيامبر) از روى هواى نفس سخن نمىگويد، آنچه مىگويد چيزى جز وحى- كه بر او نازل شده- نيست.
آيات فوق به پاسخگويى به شبهات مشركان پيرامون وحى الهى به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله پرداخته و افكار بيهوده آنان مبنى بر اينكه، وحى بر پيامبر نازل نشده و سخنان او افتراى بر خداوند است را به شدت تكذيب نموده و با سوگندى كه در آيه اول اين سوره ياد كرده تأكيد مىكند كه آنچه پيامبر از سوى خداوند و به عنوان دعوت به سوى خدا بيان مىدارد چيزى جز وحى الهى نيست كه ملك مقرّب خداوند يعنى جبرئيل براى او مىآورد.
در ادامه اين آيات نيز به مسأله معراج و رؤيت جبرئيل در آن سفر اشاره نموده و همه اين مطالب را تأييد و تأكيدى بر آسمانى بودن پيام آن حضرت مىداند.
ادامه: سنّت پيامبر يا وحى الهى؟1398/06/13
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
سنّت پيامبر يا وحى الهى؟
آنچه اين آيات بدان دلالت دارد اين است كه سخنان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وحى است و به طور قطع منظور اوليه آن الفاظ قرآن كريم است، يعنى آنچه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به عنوان قرآن بر مردم مىخواند چيزى جز وحى الهى نيست. اما سخن در اين است كه آيا اين آيات بقيه سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله را كه به عنوان سخنان خود آن حضرت نقل شده در بر مىگيرد يا نه؟ به عبارت ديگر آيا مىتوان تمام سخنان آن حضرت را وحى محسوب نمود و بر آن اطلاق وحى كرد؟
براى پاسخ به اين پرسش بايد گفت: سخنان آن حضرت شامل چند نوع است:
1_بيانات آن حضرت در تبيين آيات قرآن و يا شرح و تفصيل مجملات آن.
2_سخنان آن حضرت در تأييد افرادى چون اهلبيت عليهم السلام، سلمان، ابوذر، عمار و ... و يا لعن و نفرينهاى آن حضرت درباره افرادى چون بنىاميّه، قاسطين، مارقين
3_بيانات و نظرات آن حضرت در مورد مسائل حكومتى.
ادامه دارد...1398/06/14
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
سنّت پيامبر يا وحى الهى؟
از آنجا كه خداوند خود با تصريح:
«انَّا انْزَلْنا الَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ الَيْهِمْ.»
پيامبرش را مأمور تبيين و تشريح مقاصد قرآن كريم نموده بود و از سوى ديگر آن حضرت را هادى به سوى صراط مستقيم معرفى كرده بود، از اين جهت آنچه پيامبر صلى الله عليه و آله در حوزه مسائل دينى مىفرمود مأخوذ از وحى الهى بود، گر چه ظاهر لفظش از شخص پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله صادر شده باشد.
حديثى را كه سيوطى- از دانشمندان معروف اهلسنّت- نقل مىكند شاهد بر اين مدّعا است. او مىنويسد: نقل شده كه روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله دستور بستن درهاى منازل اصحاب را كه به داخل مسجد پيامبر گشوده مىشد صادر فرمود (جز درب خانه على عليه السلام) اصحاب ناراحت شده، به پيامبر اعتراض نمودند. پيامبر چون اعتراض آنان را ديد مردم را در مسجد جمع كرد، خطبهاى خواند و سپس فرمود:
من درهاى منازل شما را نبستم و درب خانه على را باز نگذاردم و من شما را از مسجد بيرون نراندم و او را در مسجد ساكن نساختم (بلكه آنچه بود وحى الهى بود) بعد آيات سوره نجم (همين آيات مورد بحث) را براى مردم خواند.
ادامه دارد...1398/06/16
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
سنّت پيامبر يا وحى الهى؟
دليل حقانيّت تمام سخنان آن حضرت نيز كه- خود بدان اشاره كردهاند- از همين ناشى مىشود كه سخنان آن حضرت، ريشه در وحى الهى داشته است و ايشان هيچگاه در اثر محبّت و يا خشم و غضب از جاده حق منحرف نشده و سخنى مخالف حق بر زبان جارى نكردهاند.
عبدالله بن عمروعاص گويد: من هر سخنى را از پيامبر مىشنيدم مىنوشتم. گروهى از قريش به اين استدلال كه پيامبر نيز بشر است و خوشحال يا غضبناك مىگردد (و در اثر خشم و محبت سخنانى مىگويد) مرا از نوشتن منع مىكردند. من نيز از نوشتن خودارى كردم و مطلب را به عرض رسول خدا صلى الله عليه و آله رساندم.
حضرت با انگشت به دهانش اشاره كرد و فرمود:
سوگند به آن كسى كه جانم در دست اوست، از اينجا جز حق خارج نمىشود. البته ناگفته نماند كه در مورد مسائل حكومتى سخنان ايشان دو گونه بود. گاهى آن حضرت تصريح مىكرد كه اين دستور و عمل از جانب خداست مثل حركت ايشان به سوى ميدان بدر؛ و گاهى تصريح مىكرد كه از جانب خدا نيست و يا طلب مشورت مىكرد، در اين موارد عمل ايشان به مقتضاى وظيفه ولايتى بود كه بر عهده داشت. مثلًا در جنگها، گاهى پيامبر در جايى فرود مىآمد و اصحاب از آن حضرت سؤال مىكردند كه آيا فرود در اين مكان مطابق وحى است، رسول خدا (ص) مىفرمود: نه، مىتوان در اين مورد نظر داد و آنان نظر خود را مطرح مىكردند.
پس خلاصه اينكه، آن حضرت هيچگاه از روى هوى سخن نمىگفت و آنچه مىفرمود ريشه در وحى الهى داشت و تنها در مسائل حكومتى گاهى نظر خود را مطرح مىكرد و از اصحاب نظر مىخواست و احياناً نظر خويش را رها مىنمود و به نظر آنان عمل مىكرد. البته ناگفته نماند سخنانى كه در زندگى خصوصى خويش با ديگران مطرح مىكرد، از دايره بحث خارج است؛ زيرا در ارتباط با مبحث نبوت ايشان نبوده است.
ادامه: افسانه غرانيق1398/06/17
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
افسانه غرانيق
«افَرَأَيْتُم اللَّاتَ وَالْعُزَّى وَ مَناةَ الثّالِثَةَ الاخْرَى ...»
به من خبر دهيد آيا بتهاى «لات» و «عزى» و «منات» كه سومين آنهاست (دختران خدا هستند)؟!
برخى از تفاسير اهل سنت، ذيل آيات ياد شده، رواياتى را نقل مىكنند كه پيامبر صلى الله عليه و آله در خانه خدا مشغول خواندن سوره نجم براى قريش بود، چون به آيات فوق كه نام بتهاى مشركان در آن بود، رسيد؛ شيطان دو جمله (تِلْكَ الْغَرانيقُ الْعُلى، وَ انَّ شَفاعَتُهُنَّ لَتُرْتَجى اينان پرندگان زيبا و بلند مقامى هستند كه از آنها اميد شفاعت مىرود!) را بر زبان ايشان جارى ساخت.
در اين هنگام مشركان خوشحال شدند و گفتند:
محمد صلى الله عليه و آله تا كنون نام خدايان ما را به نيكى نبرده بود و وقتى سوره به پايان رسيد، پيامبر صلى الله عليه و آله سجده كرد و آنها نيز سجده كردند، اما شب هنگام، جبرئيل بر او نازل شد و گفت اين دو جمله وحى نبوده و از القائات شيطان است. رسول خدا صلى الله عليه و آله غمگين شد و گفت من چيزى را كه خداوند نفرموده بر او بستم. خداى متعال براى دلجويى از آن حضرت، آيه 52 سوره حج را فرو فرستاد.
نشانههاى جعل
نشانههاى جعل با بررسى اسناد روايات مذكور و عرضه اين روايات بر قرآن كريم و شواهد تاريخى، معلوم مىشود كه اين داستان، يك افسانه ساختگى است و غرض سازندگان آن، طعن بر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و ايجاد ترديد و دودلى در بين معتقدان به وحى و سست كردن پايههاى ايمانِ مردمِ مؤمن نسبت به عصمتِ ايشان و به عبارتى ايجاد شك و ترديد در قرآن بوده است.
ادامه:دلايل مردود بودن افسانه تاريخى غرانیق1398/06/18
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
دلايل مردود بودن افسانه تاريخى غرانیق
اينك دلايل مردود بودن اين افسانه تاريخى را بر مىشماريم:
الف_از نظر عقلى:
1_اين داستان يا معصوم بودن پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله به ويژه، عصمت در ابلاغ وحى، منافات دارد و معصوم بودن پيامبر صلى الله عليه و آله در گرفتن و ابلاغ وحى، لازمه نبوت و مورد اتفاق همه علماست و جاى هيچ گونه شك و ترديدى در آن نيست.
2_با پذيرش اين داستان، زشتترين مراحل جهل به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نسبت داده شده، زيرا به پيامبر نسبت مىدهد كه نمىدانسته اين جملات كلام خدا نيست و جبرئيل نياورده و نمىدانسته كه اين كلام كفر صريح و موجب ارتداد از دين مىشود. علاوه آنكه نسبت مىدهد هنگامى كه آنان را براى جبرئيل بازگو مىكرد باز متوجه اشتباه خود نشده بود؛ و بديهى است كه ادله قطعى بر عصمت انبيا اين نسبتها را تكذيب مىكند.
3_با قبول اين داستان، وثوق و اعتماد از كتاب خدا از بين مىرود و در هر جاى اين كتاب، شك و ترديد راه مىيابد؛ و بدين گونه اطمينان و اعتماد به آسمانى بودن قرآن سلب مىشود.
4_سيره مستمر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در مبارزه با شرك و همچنين مقاومت آن حضرت در راه مبارزه با بتها و بتپرستى به حدى بود كه جايى براى قبول اين داستان نمىماند.
ادامه دارد...1398/06/19
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)