مـــعــارف قــــرآن
جــلــد 4
نــویـــسـنــده: جــمــعــے از نــویــســنــدگـان
فــــصــــل هفـــتـم
مــعــارفــے از ســــوره نمل
❤ |
مـــعــارف قــــرآن
جــلــد 4
نــویـــسـنــده: جــمــعــے از نــویــســنــدگـان
فــــصــــل هفـــتـم
مــعــارفــے از ســــوره نمل
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
سوره نمل
اين سوره، 93 آيه دارد و قبل از هجرت در مكه نازل شده است.
از نظر اعتقادى بيشتر روى معاد تكيه مىكند و از قرآن، نشانههاى خدا در عالم آفرينش، علم بىپايان پروردگار و ... گفتگو مىكند.
غرض اصلى سوره، اين است كه مردم را بشارت و انذار دهد، از اين رو زندگى پيامبران گذشته و مبارزات آنها را يادآور مىشود و بدين وسيله به مؤمنانى كه در مكه در اقليت شديدى بودند، دلدارى داده و به مشركان لجوج هشدار مىدهد كه سرانجام كار خود را در آيينه تاريخ ببينند تا شايد بيدار شوند و به خود آيند.
از آنجا كه در اين سوره داستان سخن گفتن مورچه هنگام عبور لشكريان سليمان (ع) مطرح شده است، سوره «نمل» ناميده شده و چون بخش مهمى از اين سوره داستان سليمان را بازگو كرده است، در روايات به نام سوره «سليمان» نيز نامگذارى شده است.
ادامه:فشرده مطالب سوره1398/03/12
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
فشرده مطالب سوره
محتواى مطالب اين سوره را مىتوان به سه بخش عمده تقسيم نمود:
در #بخش_اول از نزول كتاب الهى كه مايه هدايت و بشارت براى مؤمنان است، سخن گفته و به مناسبت، برخى از صفات مؤمنان و كافران را ياد كرده است.
#بخش_دوم به بيان، قسمتهايى از رسالت موسى، صالح، لوط و ... پرداخته و مبارزه اين پيامبران با مشركان و هلاكت اقوامشان را بر اثر نپذيرفتن حق، يادآور مىشود. در اين بخش داستان حضرت سليمان را به تفصيل بيشتر مورد بررسى قرار داده است.
#بخش_سوم سوره، نشانههاى خدا در آفرينش را بر مىشمارد و از مشركان مىخواهد كه يا به يگانگى خداوند اقرار كنند و يا براى شرك خويش برهان بياورند. در اين قسمت كه «انذار» بر لحن آيات آن مستولى است، با سؤالات مكرر و پى در پى و با يادآورى روز قيامت و توجه دادن به اينكه خداوند بر همه چيز آگاه است، در صدد هدايت مشركان و نجات آنان از عذاب الهى است.
ادامه:ميراث انبيا1398/03/13
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
ميراث انبيا
«وَ وَرِثَ سُلَيمانُ داوُودَ وَ قالَ يا ايُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَ أُوتينا مِنْ كُلِّ شَىْءٍ انَّ هذا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبينُ» (نمل، آيه 16)
و سليمان وراث داوود شد و گفت: اى مردم! زبان پرندگان به ما تعليم داده شده و از هر چيز به ما عطا گرديده، همانا اين، فضيلت آشكارى است.
جمله «وَ وَرِثَ سُلَآنُ داوُودَ» به معناى اين است كه سليمان وارث اموال و ملك حضرت داوود شد، نه وارث نبوت يا علم او، زيرا نبوت ارثى نيست، چون قابل انتقال نمىباشد.
علم نيز در حقيقت قابل انتقال نيست، زيرا استاد، علم خود را به شاگرد منتقل نمىكند، وگرنه خودش بايد از علم تهى شود. با اين وجود همين كه استاد شاگردى را تعليم دهد و علم خود را به او بياموزد، گويند شاگرد وارث علم استاد شده است و به همين اعتبار عالمان را وارثان پيامبران شمردهاند. نكته قابل توجه اينكه وارث شدن نيز زمانى است كه علم را با تعليم و اكتساب به دست آورد و علم انبيا اكتسابى نيست و آن را با تعلم از ديگرى فرا نگرفتهاند، بلكه كرامتى است از ناحيه خدا كه به آنان افاضه شده است. پس حضرت سليمان علم نبوت را از پدرش به ارث نبرده، بلكه مال و ثروت و حكومت را از او به ارث برده است. آيه شش سوره مريم نيز صراحت دارد كه حضرت زكريا از خداوند فرزندى خواسته تا وارث اموال او شود و از اينكه عموزادهها و عموهاى ناصالح، وارث اموال او باشند، نگران بوده است.
ادامه:استدلال به آيه در ماجراى فدك1398/03/14
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
استدلال به آيه در ماجراى فدك
اين آيه(آیه ۱۶) از آياتى است كه حضرت زهرا سلاماللَّه عليها در ماجراى فدك به آن استناد كرد و ادعاى ابوبكر را مردود دانست.
مرحوم طبرسى در كتاب «احتجاج» چنين آورده است:
عبداللَّه بن حسن از پدر و نياكان گرامى خود روايت كرده كه چون ابوبكر تصميم گرفت كه دست فاطمه سلاماللَّه عليها را از فدك كوتاه كند، آن حضرت فرمود:
«يَابْنَ ابى قُحافَةِ افى كِتابِ اللَّهِ انْ تَرِثَ اباكَ وَ لا ارِثَ ابى! لَقَدْ جِئْتَ شَيْئاً فَريّاً! افَعَلى عَمْدٍ تَرَكْتُمْ كِتابَ اللَّهِ وَ نَبَذْتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِكُمْ اذْ يَقُولُ! وَ وَرِثَ سُلَيمانُ داوُودَ ...»
اى پسر ابى قحافه! آيا در كتاب خداست كه تو از پدرت ارث ببرى و من از پدرم ارث نبرم؟
اين، چيزى شگفت است! آيا به عمد كتاب خدا را رها كرده و بدان، پشت كردهاى؟ زيرا مىفرمايد: «سليمان از داوود ارث برد.»
ادامه:فال زدن1398/03/15
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
فال زدن
«قالُوا طَّيَّرْنا بِكَ وَ بِمَنْ مَعَكَ قالَ طائِرُكُمْ عِنْدَاللَّهِ بَلْ انْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ» (نمل، آيه 47)
گفتند: ما، تو و يارانت را به فال بد گرفتيم: (صالح عليه السلام) گفت: فال (نيك و) بد شما نزد خداست، بلكه شما گروهى فريب خوردهايد.
تطيّر و تفأّل عبارت است از:
استدلال به حادثهاى كه اتفاق افتاده نسبت به حادثهاى كه اتفاق خواهد افتاد.
اگر حادثه اتفاق افتاده را دليل اتفاق افتادن حادثه شوم و بدى بدانند آن را تطيّر (فال بد) و اگر دليل اتفاق افتادن حادثه خوبى بدانند، آن را تفأّل مىنامند.
ناگفته نماند كه چون عرب بيشتر به پرندگان فال مىزده و بعضى از پرندگان را نشانه شومى و بعضى ديگر را نشانه خير و خوبى مىدانسته، بدين جهت فال زدن، تطيّر (از ماده طير) نام گرفته است.
ادامه:توسل به حربه تطيّر1398/03/16
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
توسل به حربه تطيّر
در برابر انبيا منكران، همواره پيامبران و دعوت آنان را به فال بد مىگرفتند. اين امر به قوم حضرت صالح اختصاص نداشت، بلكه به شهادت قرآن كريم، مشركان خرافى در مقابل ساير پيامبران نيز به اين حربه موهوم متوسل مىشدند؛ چنان كه در مورد فرعونيان مىخوانيم:
«وَ انْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةً يَطَّيَّرُوا بِمُوسى وَ مَنْ مَعَهُ»
هرگاه پيشامد ناگوار بر ايشان پيش آمد، آن را نتيجه شومى حضرت موسى و مؤمنان همراه او مىدانستند.
هميناتهام نسبت به فرستادگان حضرت مسيح عليه السلام به انطاكيه نيز به چشم مىخورد:
«قالُوا انَّا تَطَيَّرْنا بِكُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لِنَرْجُمَنَّكُمْ وَ لَيمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذابٌ اليمٌ قالُوا طائِرُكُمْ مَعَكُمْ ائِنْ ذُكِّرْتُمْ بَلْ انْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفوُنَ»
گفتند: ما شما را به فال بد گرفتيم. اگر دست برنداريد، سنگسارتان خواهيم كرد و از ناحيه ما به شما شكنجهاى دردناك خواهد رسيد. (رسولان) گفتند: شر و شومى شما با خودتان است، اگر متذكر شويد، بلكه شما مردمى اسرافكاريد.
اين سيره منكران نبوّت، در طول تاريخ بوده است كه پيامبران و مصلحان را به فال بد مىگرفتند.
ادامه:فال نيك و بد1398/03/18
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
فال نيك و بد
اسلام بين فال خوب و فال بد فرق گذاشته است؛ تفأل را پذيرفته و تطيّر را نكوهش كرده است.
از پيامبر (ص) نقل شده كه فرمود:
«تَفاءَلُوا بِالْخَيْرِ تَجِدُوهُ»
همواره فال نيك بزنيد تا آن را بيابيد.
سيره آن بزرگوار همواره فال نيك زدن بوده است. در جاهاى مختلف وقايعى را كه اتفاق مىافتاد، به نشانه خير بودن تفسير مىكرد. پيامبر(ص) وقتى كه خسرو پرويز نامه آن حضرت را پاره كرد و مشتى خاك در جواب براى آن حضرت فرستاد، با اينكه كار ناپسندى انجام داد، پيامبر آن را به فال نيك گرفت و فرمود: بزودى مسلمانان خاك او را مالك مىشوند. نمونههاى فراوان ديگرى نشان دهنده اين است كه آن حضرت در مسير حق و در راه انجام وظيفه هيچ چيز را به فال بد نمىگرفت و براى محكم كردن عزم ياران، حوادث را به نشانه خير و خوبى تفسير مىكرد.
ادامه:حقيقت فال نيك و بد1398/03/19
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
حقيقت فال نيك و بد
علامه طباطبايى (ره) مىنويسد:
«(فال زدن) در بسيارى از مواردش مؤثر هم واقع مىشود و آنچه را كه انتظارش دارند، پيش مىآيد، چه خير و چه شرّ، چيزى كه هست فال بد زدن مؤثرتر از فال خير زدن است (و اين تأثير مربوط به آن چيزى كه با آن فال مىزنند نيست، مثلًا صداى كلاغ و جغد نه اثر خير دارد و نه اثر شر، بلكه) اين تأثير مربوط است به نفس فال زننده».
ايشان در ادامه، دستورات اسلام نسبت به «فال نيك زدن و نهى از فال بد زدن و اينكه به هنگام فال بد بر خدا توكّل كنيد و آن را هيچ انگاريد» را تأييد اين نظر دانسته كه اثر، مربوط به فال نيست، بلكه مربوط به نفس فال زننده است.
فال نيك و بد در نفس انسان اثر دارد؛ به طور مثال وقتى انسان واقعهاى را علامت شومى و نحسى بگيرد، عزمش سست مىشود و دست از سعى و كوشش بر مىدارد و ترس بر او غلبه مىكند و به ضرر و مصيبت گرفتار مىشود، آن وقت اين ضرر و مصيبت را نتيجه شومى آن فال مىداند، در حالى كه خود او علت سست شدن عزم و كوشش نكردن است.
در فال نيك زدن، عكس اين اثر تحقق مىيابد؛ يعنى وقتى واقعهاى راعلامت خير دانست، شوق در او ايجاد مىشود و عزمش محكم مىگردد و با تمام توان سعى در رسيدن به هدف و مقصود مىكند و به آن مىرسد. در اينجا نيز رسيدن به آن خير، اثر فال خوب نيست، بلكه نتيجه عزم و كوشش اوست. پس همان طور كه علامه طباطبايى فرمود، اثرى كه بر فال مترتب مىشود، مربوط به نفس فال زننده است و به همين جهت اسلام به فال نيك زدن امر كرده و از فال بد زدن نهى نموده است.
ادامه:روایاتی در مورد حقیقت فال نیک و بد1398/03/20
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
روایاتی در مورد حقیقت فال نیک و بد
در روايتى از امام صادق (ع) چنين آمده است:
«طيره و فال بد زدن را اگر سست بگيرى (و ترتيب اثر ندهى) و به آن بىاعتنا باشى و چيزى نشمارى سست مىشود و اگر آن را محكم بگيرى محكم مىگردد.»
رسول خدا (ص) فرمود:
«وقتى فال بد زدى، بىاعتنايى كن و برو.»
همچنين در روايات متعددى دستور داده شده كه وقتى چيزى را به فال بد گرفتى براى در امان ماندن از شرّ آن به خدا توكل كن.
اين روايات و امثال آن نشان دهنده اين است كه فال بد، باعث سست شدن عزم و ايجاد حزن و هراس مىشود و براى در امان ماندن از آن بايد به فال بد، بىاعتنا بود و با دعا و توكل به خدا، براى رسيدن به هدف گام برداشت.
پایان سوره1398/03/21
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)