محمداسماعیل خان احمد دولابی معروف به حاج اسماعیلدولابی (زادهٔ ۱۲۸۲ - درگذشتهٔ ۹بهمن ۱۳۸۱) عارف عرفیگرای شیعی بود. وی در جلساتی که سالها در تهران برگزار میکردبه بیان مفاهیم عرفانی به روش تخاطب دو سویه (با مخاطب) بازگو میکرد.1- هر وقت در زندگیات گیری پیش آمد و راهبندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهمرابستی؟ هر کس گرفتاراست، در واقع گرفته ی یار است.
2- زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذ کر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن وآن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نمازو ذکر و عبادت خواهی بود.
3- اگر غلام خانهزادی پس از سال ها بر سرسفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن،جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم.
4- گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه ای؟تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.
5- موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها میرود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت،دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. حضرت امیر علیه السلام فرمود:یک ساعت دنیارا به همه ی آخرت نمی دهم. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن.
6- اگر دقّت کنید، فشار قبر و امثال آن درهمین دنیاقابل مشاهده است؛ مثل بداخلاق که خود و دیگران را در فشار می گذارد.
7- تربت، دفع بلا میکند و همه ی تب ها و طوفانها و زلزله ها با یک سر سوزن از آن آرام می شود. مؤمن سرانجام تربت میشود. اگر یکمؤمن در شهری بخوابد، خداوند بلا را از آن شهر دور میکند.
8- هر وقت غصه دار شدید، برای خودتان و برایهمه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفار کنید.غصهدار که میشوید، گویا بدنتان چین میخورد و استغفار که میکنید، این چین ها بازمی شود.
9- تا می گویم شما آدم خوبی هستید، شما میگویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همین طور است. تا به خدا می گوییدخدایا تو غفّاری، تو ستّاری، تو رحمانی و…خدا می فرماید خودت غفّاری، خودت ستّاری،خودت رحما نی و… . کار محبت همین است.
10- با تکرار کردن کارهای خوب، عادت حاصل میشود. بعد عادت به عبادت منجر می شود. عبادت هم معرفت ایجاد می کند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود می آید و نهایتا به ولایت منجر می شود.
11- خدا عبادت وعده ی بعد را نخواسته است؛ ولی ما روزی سال های بعد را هم می خواهیم، در حالی که معلوم نیست تا یک وعده ی بعد زنده باشیم.
12 - لبت را کنترل کن. ولو به تو سخت می گذرد،گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو. حتّی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم بر تو معلوم شود که به راست ی خدا خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی بود.
13 - ازهر چیز تعریف کردند، بگو مال خداست وکار خداست. نکند خدا را بپوشانی و آنرا به خودت یا به دیگران نسبت بدهی که ظلمی بزرگتر از این نیست. اگر این نکته را رعایت کنی، از وادی امن سر در می آوری. هر وقت خواستی از کسی یا چیزی تعریف کنی، از ربت تعریف کن. بیا و از این تاریخ تصمیم بگیر حرفی نزنی مگر از او. هر زیبایی و خوبی که دیدی رب و پروردگارت را یاد کن، همانطور که امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای دهه ی اول ذیحجه می فرماید: به عدد همه چیزهای عالم لا اله الاالله
14 - دل های مؤمنین که به هم وصل میشود، آب کُر است. وقتی به علــی علیه السّلام متّصل شد، به دریا وصل شده است. . . شخصِ تنها، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود ، ولی آب کُر نه تنها نجس نمی شود ، بلکه متنجس را هم پاک می کند. "
15- هر چه غیر خداست را از دل بیرون کن. در "الا"،تشدید را محکم ادا کن، تا اگر چیزی باقی مانده، از ریشه کنده شود و وجودت پاک شود.آن گاه "الله"را بگو همه ی دلت را تصرف کند.