انتخاب رنگ سبز انتخاب رنگ آبی انتخاب رنگ قرمز انتخاب رنگ نارنجی
صفحه 1 از 17 12311 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 170

موضوع: آیا میدانید در کربلا چه گذشت؟؟؟ همراه با مقتل " قصه ی کربلا "

  1. Top | #1

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.64
    نوشته ها
    6,982
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض آیا میدانید در کربلا چه گذشت؟؟؟ همراه با مقتل " قصه ی کربلا "










    إن شاءالله در این تاپیک وقایعی را که در کربلا رخ داده است، برایتان به نگارش در می آوریم.



    امام رضا عليه‏ السلام ضمن حديثي فرموده ‏اند: «گريه کنندگان، بايد بر مثل حسين عليه‏ السلام بگريند، زيرا گريه بر او گناهان بزرگ را مي‏شويد.»

    نيز آن حضرت فرموده است: «هرگاه ماه محرم فرامي‏رسيد، پدرم موسي بن جعفر عليه ‏السلام، خندان ديده نمي‏شد و پيوسته اندوهناک بود، تا ده روز سپري مي‏گشت و روز دهم، روز مصيبت و اندوه و گريه ‏اش بود و مي‏گفت: «عاشورا روز شهادت حسين عليه ‏السلام است.»
    [وسائل الشيعه، 394/5؛ علل‏الشرائع، 225/2.] .

    همچنين آن حضرت فرموده است: «محرم ماهي است که مردم دوران جاهليت هم جنگ را در آن حرام مي‏شمردند، ولي (برخي از) اين امت، در اين ماه، ريختن خون ما را حلال شمردند و احترام ما را هتک کردند و زن و فرزندان ما را به اسارت بردند و چادرهامان را آتش زدند و اشياي قيمتي ما را به غارت بردند و احترام پيامبر خدا صلي الله عليه و آله را درباره‏ ي ما نديده گرفتند.
    روز شهادت حسين عليه‏ السلام، پلک‏هامان را خست و اشک ما را روان ساخت و عزت‏مان را در سرزمين کرب و بلا (اندوه و گرفتاري) به خواري مبدل ساخت و براي هميشه، روزگار اندوه و گرفتاري را براي ما به ارث گذارد؛ بنابراين گريه کنندگان، بايد بر مثل حسين عليه‏ السلام بگريند؛ زيرا گريستن بر آن حضرت گناهان بزرگ را مي‏شويد».

    [همان، 392/5؛ أمالي، صدوق، 64. ]


    سرشک خوبان در سوگ سالار شهيدان



    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  2. 4 کاربر برای پست " گل مريم " عزیز صلوات فرستاده.

    ..یا...رسول الله.... (2014_10_25), taktaz (2014_11_03), مشعشع (2014_10_25), بانوی سرخ (2014_10_27)

  3. Top | #2

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.64
    نوشته ها
    6,982
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض








    توجه مطالب این تاپیک از کتاب قصه ی کربلا نقل شده است.


    نزول امام حسين عليه‏ السلام به زمين کربلا [1] روز پنجشنبه دوم محرم سال شصت و يک بوده است [2] .

    در مقتل ابي‏ اسحاق اسفرايني آمده است که: امام عليه‏ السلام با يارانش سير مي‏کردند تا به بلده‏ اي رسيدند که در آنجا جماعتي زندگي مي‏کردند، امام از نام آن بلده سؤال نمود. پاسخ دادند: «شط فرات» است.

    آن حضرت فرمود: آيا اسم ديگري غير از اين اسم دارد؟ جواب دادند:
    «کربلا». پس گريست و فرمود: اين زمين، بخدا سوگند زمين کرب و بلا است!

    سپس فرمود: مشتي از خاک اين زمين را به من دهيد، پس آن را گرفته بو کرد و از گريبانش مقداري خاک بيرون آورد و فرمود: اين خاکي است که جبرئيل از جانب پروردگار براي جدم رسول خدا آورده و گفته که اين خاک از موضع تربت
    حسين است، پس آن خاک را نهاد و فرمود: هر دو خاک داراي يک عطر هستند! [ صفحه 212]

    در تذکره‏ ي سبط آمده است که امام حسين پرسيد: نام اين زمين چيست؟ گفتند: «کربلا». پس گريست و فرمود: کرب و بلاء. سپس فرمود: ام ‏سلمه مرا خبر داد که جبرئيل نزد رسول خدا بود و شما هم نزد ما بودي، پس شما گريستي، پيامبر فرمود: فرزندم را رها کن! من شما را رها کردم، پيامبر شما را در دامان خودش نشاند، جبرئيل گفت: ايا او را دوست مي‏داري؟ فرمود: آري! گفت: امت تو او را خواهند کشت، و اگر مي‏خواهي تربت آن زمين که او در آن کشته خواهد شد به تو نشان دهم! پيامبر فرمود: آري! پس جبرئيل زمين کربلا را به پيامبر نشان داد.
    و چون به امام حسين عليه‏ السلام گفته شد که اين زمين کربلاست، خاک آن زمين را بوئيد و فرمود: اين همان زمين است که جبرئيل به جدم رسول خدا خبر داد که من در آن کشته خواهم شد [3] .

    سيد ابن ‏طاووس گفته است: امام عليه‏ السلام چون به زمين کربلا رسيد پرسيد: نام اين زمين چيست؟ گفته شد: «کربلا». فرمود: پياده شوئيد! اين مکان جايگاه فرود بار و اثاثيه‏ ي ماست، و محل ريختن خون ما، و محل قبور ماست، جدم رسول خدا مرا چنين حديث کرده است [4] .

    گر نام اين زمين به يقين کربلا بود
    اينجا محل ريختن خون ما بود


    و در روايتي آمده است که آن حضرت فرمود: ارض کرب و بلا، سپس فرمود توقف کنيد و کوچ مکنيد! اينجا محل خوابيدن شتران ما، و جاي ريختن خون ماست، سوگند بخدا در اين جا حريم حرمت ما را مي‏شکنند و کودکان ما را مي‏کشند و در همين جا قبور ما زيارت خواهد شد، جدم رسول خدا به همين تربت وعده داده و در آن تخلف نخواهد شد [5] . [ صفحه 213]

    سپس اصحاب امام پياده شدند و بارها و اثاثيه را فرود آوردند، و حر هم پياده شد و لشکر او هم در ناحيه‏ ي ديگري در مقابل امام اردو زدند [6] .






    [1] کربلاء: موضعي است که حسين بن علي در آن کشته شد و نزديک کوفه در طرف بيابان قرار گرفته و در کنار فرات است. (مراصد الاطلاع 1154 /3).
    [2] الامام الحسين و اصحابه 194؛ البدء و التاريخ 10 /6.
    [3] الامام الحسين و اصحابه 197.
    [4] الملهوف 35.
    [5] الامام الحسين و اصحابه 198؛ و در اثبات الهداة 586 /2 اين عبارت نيز ذکر شده است: «هيهنا و الله محشرنا و منشرنا».
    [6] کشف الغمه 47 /2.




    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  4. کاربر زیر برای پست " گل مريم " عزیز صلوات فرستاده:

    بانوی سرخ (2014_10_27)

  5. Top | #3

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.64
    نوشته ها
    6,982
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض








    در اين روز حر بن يزيد رياحي نامه ‏اي به عبيدالله بن زياد نوشت و در آن نامه او را از ورود امام حسين عليه‏ السلام به کربلا آگاه ساخت [1] .





    [1] کشف ‏الغمه 47 /2.








    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  6. Top | #4

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.64
    نوشته ها
    6,982
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض








    امام عليه‏ السلام فرزندان و برادران و اهل ‏بيت خود را جمع کرد و بعد نظري بر آنها انداخته گريست و گفت: خدايا! ما عترت پيامبر تو محمد صلي الله عليه و اله و سلم هستيم، ما را از حرم جدمان راندند، و بني ‏اميه در حق ما جفا روا داشتند. خدايا! حق ما را از ستمگران بستان و ما را بر بيدادگران پيروز گردان [1] [2] .

    ام‏ کلثوم عليها السلام با امام عليه‏ السلام گفت: اي برادر! احساس عجيبي در اين وادي دارم و اندوه هولناکي بر دل من سايه افکنده است. امام حسين عليه‏ السلام خواهر را تسلي داد [3] .




    [1] «اللهم انا عترة نبيک محمد قد اخرجنا و طردنا و ازعجنا عن حرم جدنا و تعدت بنو امية علينا، اللهم فخذ لنا بحقنا و انصرنا علي القوم الظالمين».
    [2] مقتل الحسين مقرم 193.
    [3] وقايع الايام خياباني 171.




    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  7. Top | #5

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.64
    نوشته ها
    6,982
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض







    امام عليه‏ السلام پس از ورود به سرزمين کربلا به اصحاب خود فرمود: [ صفحه 214] الناس عبيد الدنيا و الدين لعق علي السنتهم يحوطونه ما درت معايشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الديانون [1] . مردم، بندگان دنيا هستند و دين را همانند چيزي که طعم و مزه داشته باشد، مي‏انگارند و تا مزه‏ ي آن را بر زبان خود احساس مي‏ کنند آنرا نگاه مي‏دارند و هنگامي که بناي آزمايش باشد، تعداد دينداران اندک مي‏شود.





    [1] بحارالانوار 383 /44 و 116 /75، به نقل از تحف العقول.





    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  8. Top | #6

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.64
    نوشته ها
    6,982
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض








    امام عليه‏ السلام دوات و کاغذ طلب کرد و خطاب به تعدادي از بزرگان کوفه که مي‏دانست بر رأي خود استوار مانده‏ اند، اين نامه را نوشت:

    «بسم الله الر حمن الرحيم از حسين بن علي بسوي سليمان بن صرد و مسيب بن نجبه و رفاعة بن شداد و عبدالله بن وال و گروه مؤمنين، اما بعد شما مي‏دانيد که رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم در حيات خود فرمود:

    هر کس سلطان ستمگري را ببيند که حرام خدا را حلال نمايد و پيمان خود را شکسته و با سنت من مخالفت مي‏کند و در ميان بندگان خدا با ظلم و ستم رفتار مي‏نمايد، و اعتراض نکند قولا و عملا، سزاوار است که خداي متعال هر عذابي را که بر آن سلطان بيدادگر مقدر مي‏کند، براي او نيز مقرر دارد، و شما مي‏دانيد و اين گروه (بني ‏اميه) را مي‏شناسيد که از شيطان پيروي نموده و از اطاعت خدا سر باز زده، و فساد را ظاهر و حدود الهي را تعطيل و غنائم را منحصر به خود ساخته‏ اند، حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام کرده ‏اند.

    نامه‏ هاي شما به من رسيد و فرستادگان شما به نزد من آمدند و گفتند که شما بامن بيعت کرده ‏ايد و مرا هرگز در ميدان مبارزه تنها نخواهيد گذارد و مرا به دشمن تسليم نخواهيد کرد، حال اگر بر بيعت و پيمان خود پايداريد که راه صواب هم همين است، [ صفحه 215] من با شمايم و خاندان من با خاندان شما و من پيشواي شما خواهم بود؛ و اگر چنين نکنيد و بر عهد خود استوار نباشيد و بيعت مرا از خود برداشتيد، بجان خودم قسم که تعجب نخواهم کرد، چرا که رفتارتان را با پدرم و برادرم و پسر عمويم مسلم ديده ‏ام، هر کس فريب شما خورد ناآزموده مردي است، شما از بخت خود رويگردان شديد و بهره ‏ي خود را در همراه بودن با من از دست داديد،

    هر کس پيمان شکند، زيانش را خواهد ديد و خداوند بزودي مرا از شما بي ‏نياز گرداند، و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته» [1] . امام عليه‏ السلام نامه را بست و مهر کرد و به قيس بن مسهر صيداوي داد [2] تا عازم کوفه شود، و چون امام عليه‏ السلام از خبر کشته شدن قيس مطلع گرديد گريه در گلوي او پيچيد و اشکش بر گونه‏اش لغزيد و فرمود: «خداوندا! براي ما و شيعيان ما در نزد خود پايگاه والايي قرار ده و ما را با آنان در جوار رحمت خود مستقر ساز که تو بر انجام هر کاري قادري» [3] [4] . سپس امام حمد و ثناي الهي را بجا آورد و بر محمد و آل‏ محمد درود فرستاد و همان خطبه‏ اي را که ما در منزل ذي‏حسم از آن بزرگوار نقل کرديم ايراد فرمود [5] . [ صفحه 216]






    [1] اين بيانات که در اينجا بصورت نامه ي امام عليه‏ السلام آورده شد، در صفحات قبل بصورت خطبه ‏ي امام عليه‏ السلام هنگام ملاقات با حر و سپاهيانش آمده است و شايد هر دو مورد صحيح باشد، در اثناي راه بصورت خطبه، و در کربلا بصورت نامه براي اشراف کوفه.
    [2] در سابق گذشت که امام عليه‏ السلام در منزل حاجر از بطن الرمة قيس بن مسهر را فرستاده و از اين نقل چنين استفاده مي‏شود که آن حضرت قيس را از کربلا به کوفه اعزام کرده است، و احتمال دارد که عبدالله بن يقطر را از منزل حاجر و قيس بن مسهر صيداوي را از کربلا به کوفه اعزام داشته ‏اند.
    [3] اللهم اجعل لنا و لشيعتنا عندک منزلا کريما و اجمع بيننا و بينهم في مستقر من رحمتک انک علي کل شي قدير».
    [4] بحارالانوار 381 /44.
    [5] طبري ايراد اين خطبه را بوسيله‏ ي امام در ذي‏حسم ذکر کرده، و برخي آن را پس از ورود به زمين کربلا از آن حضرت نقل کرده ‏اند.





    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  9. Top | #7

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.64
    نوشته ها
    6,982
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض







    پس از سخنان امام، زهير بپاخاست و گفت: اي پسر رسول خدا! گفتار تو را شنيديم، اگر دنياي ما هميشگي و ما در آن جاويدان بوديم، ما قيام با تو و کشته شدن در کنار تو را بر ماندن در دنيا مقدم مي‏داشتيم.

    سپس برير [1] برخاست و گفت: يابن رسول ‏الله! خدا بوسيله‏ ي تو بر ما منت نهاد که مادر رکاب تو جهاد کنيم و بدن ما در راه تو قطعه قطعه شود و جد بزرگوارت رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم در روز قيامت شفيع ما باشد [2] .

    و بعد، نافع بن هلال از جا بلند شد و عرض کرد: اي پسر رسول خدا! تو مي‏داني که جدت پيامبر خدا هم نتوانست محبت خود را در دلهاي همه جاي دهد و چنانچه مي‏خواست، همه فرمان پذير او نشدند، زيرا که در ميان مردم، منافقاني بودند که نويد ياري مي‏دادند ولي در دل، نيت بيوفائي داشتند؛ اين گروه، در پيش روي از عسل شيرين‏تر و در پشت سر، از حنظل تلخ‏تر بودند! تا خداي متعال او را به جوار رحمت خود برد؛ و پدرت علي عليه‏ السلام نيز چنين بود، گروهي به ياري او برخاستند و او با ناکثين و قاسطين و مارقين قتال کرد تا مدت او نيز بسر آمد و به جوار رحمت حق شتافت؛ و تو امروز نزد ما بر همان حالي! هر کس پيمان شکست و بيعت از گردن خود برداشت، زيانکار است و خدا تو را از او بي‏ نياز مي‏گرداند، با ما به هر طرف که خواهي، بسوي مغرب و يا مشرق، روانه شو، بخدا سوگند که ما از قضاي الهي نمي‏هراسيم و لقاي پروردگار را ناخوش نمي‏داريم و ما از روي نيت و بصيرت هر که را با تو دوستي [ صفحه 217] ورزد، دوست داريم، و هر که را با تو دشمني کند، دشمن داريم [3] .






    [1] برير بن خضير از اصحاب اميرالمؤمنين عليه‏ السلام و از شيوخ قراء در مسجد جامع کوفه و از تابعين بوده است؛ در زهد و طاعت، شهره بود، و در ميان قبيله‏ي همدان شرف و منزلت والايي داشت. (وسيلة الدارين 106).
    [2] الملهوف 32.
    [3] مقتل الحسين مقرم 194.





    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  10. Top | #8

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.64
    نوشته ها
    6,982
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض








    يه دنبال اطلاع عبيدالله از ورود امام عليه‏ السلام به کربلا، نامه ‏اي بدين مضمون به حضرت نوشت: به من خبر رسيده است که در کربلا فرود آمده ‏اي، و اميرالمؤمنين يزيد! به من نوشته است که سر بر بالين ننهم و نان سير نخورم تا تو را به خداوند لطيف و خبير ملحق کنم! و يا به حکم من و حکم يزيد بن معاويه باز آيي! و السلام.

    چون اين نامه به امام رسيد و آنرا خواند، آن را پرتاب کرده فرمود: رستگار نشوند آن گروهي که خشنودي مخلوق را به خشم خالق خريدند. فرستاده ‏ي عبيدالله گفت: اي ابا عبدالله! جواب نامه؟ امام فرمود: اين نامه را جوابي نيست! زيرا بر عبيدالله عذاب الهي لازم و ثابت است.

    چون قاصد نزد عبيدالله بازگشت و پاسخ امام را بگفت، ابن ‏زياد برآشفت و بسوي عمر بن سعد نگريست و او را به جنگ حسين فرمان داد. عمر بن سعد که شيفته ‏ي ولايت «ري» بود، از قتال با حسين عليه‏ السلام عذر خواست. عبيدالله گفت: پس آن فرمان ولايت ري را باز پس ده! عبيدالله بن زياد اندکي قبل از اين واقعه دستور داده بود تا عمر بن سعد بسوي دستبي [1] همراه با چهار هزار سپاهي حرکت کند زيرا ديلميان بر آنجا مسلط شده بودند و ابن زياد فرمان امارت ري را به نام عمر بن سعد نوشته بود، عمر بن سعد هم [ صفحه 218] در حمام اعين [2] خود را آماده‏ ي حرکت کرده بود که خبر حرکت امام به سمت کوفه به ابن ‏زياد رسيد و او عمر بن سعد را طلب کرد و گفت: بايد به جانب حسين روي و چون از اين مأموريت فراغت يافتي، آنگاه بسوي ري روانه شو! به همين جهت عمر بن سعد که انصراف از حکومت ري براي او بسيار ناگوار بود به ابن زياد گفت: امروز را به من مهلت ده تا بينديشم!

    نوشته ‏اند که: عمر بن سعد از سر شب تا سحر در انديشه‏ ي اين کار بود و با خود مي‏گفت: ءاترک ملک الري و الري رغبتي ام ‏ارجع مذمومأ بقتل حسين و في قتله النار التي ليس دونها حجاب و ملک اري قرة عيني [3] [4] . سپس با اهل مشورت اين مسأله را در ميان گذاشت، همه او را از جنگ با حسين بن علي عليه‏ السلام نهي کردند، و حمزة بن مغيره فرزند خواهرش به او گفت: تو را بخدا از اين انديشه درگذر زيرا مقاتله با حسين، نافرماني خداست و قطع رحم کردن است، بخدا سوگند که اگر همه ي دنيا الز آن تو باشد و آن را از تو بگيرند بهتر است از آنکه بسوي خدا بشتابي در حالي که خون حسين برگردن تو باشد. عمر بن سعد گفت: همين کار را انجام خواهم داد ان شاءالله!






    [1] دستبي، اصل آن دشت بي، منطقه‏ ي وسيعي است بين ري و همدان؛ و عموم آن را دشتابي مي‏گويند. (الامام الحسين و اصحابه 222.)
    [2] «حمام اعين» نام موضعي است در کوفه منسوب به «اعين»مولاي سعد بن ابي‏ وقاص. (مراصد الاطلاع 423 /1).
    [3] «آيا حکومت ري را رها کنم و حال آنکه آرزوي من است؟ يا بازگردم و با کشتن حسين خود را در معرض مذمت و شماتت خلق خدا قرار دهم؟ در کشتن حسين آتشي است که نمي‏توان از آن گريخت، و حکومت ري هم نور چشم من است!».
    [4] مقتل الحسين مقرم 197.





    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  11. Top | #9

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.64
    نوشته ها
    6,982
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض








    عمار بن عبدالله از پدرش نقل کرده است که: بر عمر بن سعد وارد شدم در حالي [ صفحه 219] که عازم بسوي کربلا بود، به من گفت: امير، مرا فرمان داده است بسوي حسين حرکت کنم. من او را از اينکار نهي کردم و گفتم: از اين قصد بازگرد!

    هنگامي که از نزد او بيرون آمدم شخصي نزد من آمد و گفت: عمر بن سعد مردم را به جنگ با حسين فرامي‏خواند؛ به نزد او رفتم در حالي که نشسته بود، چون مرا ديد روي از من گرداند، دانستم که عازم حرکت است و از نزد او بيرون آمدم. عمر بن سعد نزد ابن زياد رفت و گفت: مرا بدين مسئوليت گماردي و در ازاي آن، ولايت ري را به من اعطا کردي، و مردم هم از اين معامله آگاهند، ولي پيشنهادي دارم و آن اين است که عده ‏اي از اشراف کوفه هستند که در اين مقاتله به همراهي آنان نياز دارم! آنها را نزد خود فراخوان تا سپاه مرا در اين مسير همراه باشند سپس نام تعدادي از اشراف کوفه را ذکر کرد، عبيدالله بن زياد گفت: ما در اينکه چه کسي را خواهيم فرستاد، او تو نظرخواهي نخواهيم کرد! اگر با اين گروه که همراه تو هستند، از عهده‏ ي انجام اين مأموريت بر مي‏آيي که هيچ، در غير اينصورت بايد از امارت ري چشم بپوشي! عمر بن سعد چون پافشاري عبيدالله را مشاهده کرد گفت: خواهم رفت [1] .





    [1] تاريخ طبري 409/5.





    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  12. کاربر زیر برای پست " گل مريم " عزیز صلوات فرستاده:

    مشعشع (2014_10_28)

  13. Top | #10

    تاریخ عضویت
    November_2013
    عنوان کاربر
    همسوی نور
    میانگین پست در روز
    0.08
    نوشته ها
    328
    صلوات و تشکر
    36
    مورد صلوات
    681 در 286 پست
    نوشته های وبلاگ
    1
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض




    به نام خدا
    روزشمارمحرم:
    جمعه سوم محرم الحرام سال 61 هجري قمري
    1. "عمر بن سعد" يك روز پس از ورود امام عليه السلام به سرزمين كربلا يعني روز سوّم محرم با چهار هزار سپاهي از اهل كوفه وارد كربلا شد.
    ( ارشاد، شيخ مفيد، ج2، ص84.)

    2. امام حسين عليه السلام قسمتي از زمين كربلا كه قبر مطهرش در آن واقع مي شد را از اهالي نينوا و غاضريه به شصت هزار درهم خريداري كرد و با آنها شرط كرد كه مردم را براي زيارت راهنمايي نموده و زوّار او را تا سه روز ميهمان كنند.
    ( مستدرك الوسايل، ج14، ص61؛ مجمع البحرين، ج5، ص461. )

  14. 2 کاربر برای پست " عتیق " عزیز صلوات فرستاده.

    مشعشع (2014_10_28), گل مريم (2014_10_28)

صفحه 1 از 17 12311 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

کانال ترجمه ی شهر نورانی قرآن

انجمن شهر نورانی قرآن محیطی پر از آرامش و اطمینان که فعالیت خود را از فروردین سال 1392 آغاز نموده است
ایمیل پست الکترونیکی مدیریت سایت : info@shahrequran.ir

ساعت 04:26 PM