خَيْرُ مَفَاتيحِ الْأموُرِ الصِّدْقُ وَخَيْرُ خَوَاتيمِهَا الْوَفَاءُ
بهترين گشاينده کارها راستي و بهترين پايان بخش آن ها وفاداري است.
( بحارالأنوار، ج 75، ص 161 )
سلام خدا بر حسين عليه السلام و بر تو علي بن الحسين و بر ياران تو و پدر شهيدت، اي فرزند نماز و اي پدر دعا.
امروز فرزند حسين عليه السلام ، وارث سرمايه آسماني پدر، ميراث ناميراي کربلا، چشم مي گشايد.
امروز نواده علي عليه السلام ، زاده پاکي ها، زائر خاطرات سرخ نينوا، شاهد شهامت و شيدايي، چشم مي گشايد.
امروز سرچشمه زهد و تقوا، منبع اخلاص و ايمان، مرجع حکمت و معرفت، چشم مي گشايد.
مسافر عاشورايي، شاهد شهادت و شاعر شعر نينوا، چشم مي گشايد تا چشم دنيا را به دروازه هاي نامکشوف گذشت و ايثار، نيايش و ايمان و اخلاص بگشايد، تا با صحيفه هاي معرفتش، الفباي سعادت را براي نوآموزان بندگي حضرت حق، هجي کند، تا دريچه ناديدني هاي ديدني و ناشنيدني هاي شنيدني را به ذهن بسته بشر بگشايد و تا از کوچه هاي سرخ حضورش، اعجاز شهامت و شهادت در مسير الهي را به همه نشان دهد.
آري ، پيام آور نهضت نينوا مي آيد. او که خاک از سجده گاه بندگي خالصانه اش، شکوفه باران مي شود و چشمه هاي معرفت از محراب عبادتش مي جوشد .او که نخل قامتش به نماز و نيايش بارور مي شود و استوانه هاي وجودش از ايستادن هاي طولاني در آستانه حضرت دوست و اقامه مکرر براي نماز و مناجات، خسته و لرزان نمي شود. او که نجواي نيايش هاي عاشقانه اش، دايرة المعارف عرفان و آگاهي است و صحيفه سجاديه را براي هميشه تاريخ ذخيره ساخته است. او که از درخشش نگاهش، هزار فانوس، هديه زمينيان مي شود و از بهار کلامش، دروازه هاي بهشت، بر اهل خاک گشوده مي شود. او که آبي نيايش را در دريايي بي کرانه جانش به بشريت هديه داده و از خنکاي نسيم روضه رضوان زهد و تقوايش، دل ها را طراوت بخشيد.
مبارک است اين نام و تکثير غزل هاي پاک، بر صفحات روح بکر.
مبارک است اين نام و نزول قطره هاي باران، بر کويرستان بشريت.
ميلاد تو ميلاد راز و نياز است.
ميلاد تو معناي زندگي عاشقانه است.
ميلاد تو ميلاد عشق است.
ميلاد تو روز پيوند نماز و جهاد است و روز يگانگي دين و حکومت.
چه بار گراني بودند روزها براي انسان؛ اگر حديثي از طراوت لب هايش، دل ها را بهاري نمي کرد و «صحيفه سجاديه»اش نبود. چه تلخْ منزلي بود دنيا؛ اگر ياد او فضا را چنين درخشان نمي کرد.
ايشان مي فرمايند دعاى مؤمن از سه حال خارج نيست:
يا برايش ذخيره مى گردد،
يا در دنيا برآورده مى شود،
يا بلايى را كه مى خواهد به او برسد، دفع مى شود.
(تحف العقول، ص280 )