پس از آنكه حضرت زينب(س) و ساير زنان وارد مجلس يزيد شدند و مورد تجليل و تكريم قرار گرفتند، به ياد تحقير و اهانت هايى افتادند كه در همين مجلس از سوى يزيد به ايشان شده بود. از اين رو، نخست مشغول ناله و زارى شدند.
پس از لحظاتى يزيد از پشت پرده سر بر كشيد و از آنان معذرت خواهى كرد و به حضرت زينب(س) گفت: ناله و شيون چه فايده دارد؟! صبر و بردبارى پيشه ساز! و از هم اكنون شما این اختیار را دارید که در دمشق باشید یا به مدینه بروید. و ضمناً هر نوع حاجتى داريد بگوييد تا بر آورده نمايم.
در اين هنگام حضرت زينب (س) بدون اينكه اظهار كوچكى و زبونى كند، یزید را يا بن الطلقاء(1) خطاب کرد و سه چيز از او درخواست كرد:
1- عمامه نيايش پيغمبر(ص) كه آن را از سر امام حسين(ع) برداشته بودند.
2- مقنعه مادرش حضرت فاطمه(س) كه آن را از زينب (س) ربوده بودند.
3- پيراهن برادرش حسين(ع) را كه از بدنش بيرون آورده بودند. (2)
(1) يعنى اى بچه زاده ابوسفيان، كه نيايم پيغمبر، شما را آزاد كرد.
(2) پيام آور كربلاص 186