انتخاب رنگ سبز انتخاب رنگ آبی انتخاب رنگ قرمز انتخاب رنگ نارنجی
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7

موضوع: مدارس آيات

  1. Top | #1

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.64
    نوشته ها
    6,982
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض مدارس آيات












    مـقـامـش در فـضـل و بـلاغـت و شـعر و ادب بالاتر است از آنكه ذكر شود. قـاضـى نـوراللّه در (( مـجـالس المـؤ مـنـيـن )) فـرمـوده : احـوال خـجـسـتـه مآل او به تفصيل و اجمال در كتاب (( كشف الغمه )) و (( عيون اخبار الرضـا )) و سـايـر كـتـب شـيـعـه امـاميه مذكور است ، و از او در (( كشف الغمه )) نـقـل كـرده كـه چون قصيده موسومه به (( مدارس آيات )) را نظم نمودم قصد آن كرد كـه بـه خـدمـت امـام ابـوالحـسـن على بن موسى الرضا عليه السلام به خراسان روم و آن قـضـيـده را بـه عـرض ايشان رسانم چون به خراسان رفتم و به خدمت آن حضرت مشرف شـدم و قـصـيـده را بر ايشان خواندم تحسين بسيار نمودند و فرمودند تا من ترا امر نكنم ايـن قـصـيـده را بـه كسى مخوان ،

    تا آنكه خبر آمدن من به ماءمون رسيد و مرا به نزد خود طـلبيده خبر را پرسيد آنگاه گفت ، قصيده مدارس ‍ آيات را بر من بخوان ! من انكار معرفت آن قـصـيـده كـردم پـس بـه يكى از خادمان گفت كه حضرت امام رضا عليه السلام را طلب نمايد و بعد از ساعتى آن حضرت تشريف فرمودند پس ماءمون به آن حضرت گفت كه از دعـبـل اسـتـدعـا نـمـوديـم كه قصيده مدارس آيات را بر ما بخواند انكار معرفت آن نمود.

    آن حضرت به من امر فرمودند كه اى دعبل ! آن قصيده را بخوان . پس بخواندم آن را و ماءمون تـحـسـيـن بسيار نمود و پنجاه هزار درهم كرم كرد و حضرت امام رضا عليه السلام به آن مـبـلغ انـعـام فـرمـود پـس من به آن حضرت گفتم كه توقع آن داشتم كه از جامه هاى بدن مبارك خود جامه اى به من كرم نمايى تا در وقت مردن كفن خود سازم ، فرمودند كه چنين كنم و بـه مـن جـامـه اى بـخـشـيـدنـد كـه خـود آن حـضـرت آن حـضـرت را اسـتـعمال نموده بودند و منشفه (
    علامه مجلسى فرموده كه (( منشفه )) دستمالى است كه به صورت و بـدن مـى مـالنـد، يـعـنـى ترى صورت و بدن را به آن خشك مى كنند. (شيخ عباس قمى رحمه اللّه ).) لطيف نيز شفقت فرمودند

    و فرمودند كه ايـن را نـگـاه دار كـه بـه بـركـت آن مـصـون و مـحـفـوظ خـواهـى بـود و بـعـد از آن فـضـل بـن سـهـل ذوالريـاسـتين كه وزير ماءمون بود صله اى نيكو به من داد، اسب تركى راهـوار بـا زيـن و يـراق به من فرستاد.

    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  2. 3 کاربر برای پست " گل مريم " عزیز صلوات فرستاده.

    مدير سايت (2013_09_17), مدیریت محتوایی انجمن (2013_09_17), مشعشع (2013_09_17)

  3. Top | #2

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.64
    نوشته ها
    6,982
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض





    و چون مدتى برآمد معاودت عراقى در خاطر جلوه گر آمد در اثناى راه بعض از قطاع الطريق بر ما بيرون آمدند و مرا و رفيقان مرا تمامى غارت كردند چنانكه بر بدن من غير كهنه قبائى نگذاشتند و من تاءسف بر هيچ چيز اسباب خـود نـمـى خورم الا بر آن جامه و منشفه كه حضرت به من انعام فرمودند و تفكر مى كردم در آن سخن كه به من گفته بودند كه اين جامه و منشفه را حفظ كن كه به بركت آن محفوظ خـواهـى بـود كـه نـاگـاه يـكـى از گـروه حـرامـى بـر هـمـان اسـب كـه فـضـل بـن سهل ذوالرياستين به من داده بود سوار شده نزديك من آمد و اين مصرع شعر مرا را بـخـواند كه (( مدارس آيات خلت من تلاوة ))

    به گريه افتاد و چون من اين حالت از او مـشـاهـده كـردم تـعـجـب نـمـودم كه در آن ميان شخصى شيعى ديدم و بنابراين طمع در اسـتـرداد جـامـه و مـنشفه حضرت امام نموده به آن شخص گفتم كه اى مخدوم ! اين قصيده از كـيست ؟

    گفت : ترا با اين چه كار است ؟ گفتم : اين پرسش ‍ من سببى دارد كه ترا از آن خبر خـواهم كرد،

    گفت : اين قصيده را شهرت او نسبت به صاحبش بيش از آن است كه مخفى ماند.

    گـفـتـم : او كـيـسـت ؟ گـفـت : دعبل بن على شاعر آل محمّد عليهم السلام جزاء اللّه خيرا.

    پس گـفتم : واللّه ! دعبل منم و اين قصيده از من است ، آن شخص از جاى درآمده گفت : اين چه سخن دور از كـار اسـت كـه مى گوئى ؟ گفتم : از اهل قافله تحقيق نمائيد. پس بفرستاد و جمعى از اهـل قـافـله را حـاضـر سـاخـت و از حـال مـن سـؤال نـمـود، هـمـگـى گـفـتـنـد كـه ايـن دعـبـل بـن عـلى الخـزاعـى اسـت چـون مـرا بـه يـقـيـن دانـسـت كـه دعـبـلم ، گـفـت : جـمـيـع مال اهل قاقله را به جهت خاطر تو بخشيدم آنگاه منادى ندا كرد در ميان اصحاب خود تا جميع امـوال مـا را دادنـد و مـا را بـدرقه شده به محل امن رسانيدند و سر آنچه حضرت امام عليه السـلام از آن خـبـر داده بـود بـه ظـهـور رسـيـد و جـمـيع قافله به بركت جامه و منشفه آن حضرت ماءمون ماندند.(
    (( مجالس المؤ منين )) 2/517 ـ 518.)

    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  4. 3 کاربر برای پست " گل مريم " عزیز صلوات فرستاده.

    مدير سايت (2013_09_17), مدیریت محتوایی انجمن (2013_09_17), مشعشع (2013_09_17)

  5. Top | #3

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.64
    نوشته ها
    6,982
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض







    و در كـتـاب (( عـيـون اخـبـار الرضـا عـليـه السـلام )) مـذكـور اسـت كـه چـون دعـبـل از ايـن ورطـه خـلاصـى يافت و به شهر قم رسيد شيعه قم به نزد او آمدند و از او التـمـاس ‍ خواندن قصيده مذكور نمودند دعبل ايشان را همراه خود به مسجد جامع برد و بر مـنـبـر رفـت و قـصـيـده را بـر ايـشـان خـوانـد و اهـل قـم مـال و خـلعـت بـسـيـار بـر او نـثـار كـردنـد

    آنـگـاه چـون خـبـر جبه مبارك آن حضرت كه به دعـبـل داده بـود بـه گـوش اهل قم رسيد از او التماس نمودند كه آن را به هزار دينار به ايـشـان بـفـروشد، دعبل از آن امتناع نمود. ديگر باره التماس نمودند كه پاره اى از آن را بـه ايـشـان بـه هـزار ديـنـار بـفـروشـد آن نـيـز درجـه قـبـول نـيافت و چون دعبل از قم بيرون رفت بعضى از جوانان خودراءى كه به آن نواحى بـودنـد خـود را بـه او رسـانـيـدنـد و جـبـه را بـه زور از او گـرفـتـنـد. دعبل به قم باز گرديد و از اهل آنجا التماس نمود كه جبه را به او بدهند آن جوانان از او امـتـنـاع نـمـودنـد و امـتـثـال امـر مـشـايـخ و اكـابـر خـود نـكـردنـد، لاجـرم دعـبـل را گـفـتـنـد جـبـه بـه دسـت تـو نـمـى آيـد هـمـان هـزار ديـنـار را بـگـيـر، دعـبـل قبول نكرد و آخر چون از آن نوميد گرديد التماس كرد كه پاره اى از آن جبه را به او دهند، آن جماعت قبول اين معنى نموده پاره اى از آن جبه با هزار دينار به او دادند.

    دعبل به وطن خود معاودت نمود، چون به وطن رسيد ديد كه دزدان خانه او را بالتمام غارت كـرده انـد و چـون در وقـت مـفـارقـت از حـضـرت امـام رضا عليه السلام آن حضرت صره اى مـشتمل بر صد دينار نيز به او داده بودند و فرموده بودند كه اين را نگاه دار كه به آن محتاج خواهى شد دعبل آن را به شيعه عراق هديه نمود و در عوض هر دينار صد درهم به او دادنـد چـنـانـچـه از آن صـره ده هـزار درهـم بـه دسـت او آمـد و مـقـارن ايـن حـال چـشـم جـاريه دعبل كه با او محبت عظيم داشت رمد عظيم پيدا كرد و طبيبان را بر سر او حـاضـر سـاخـتـنـد چـون در چشم او نظر كردند گفتند كه چشم راست او معيوب شده است و ما عـلاج او نـمـى تـوانـيـم نـمـود و چـشـم چپ او را معالجه مى كنيم و اميدواريم كه خوب شود. دعـبـل از اين سخن غمناك شد و كلفت بسيار يافت تا آنكه پاره جبه حضرت امام رضا عليه السـلام كـه هـمـراه داشـت او را به ياد آمد آنگاه آن را بر چشم جاريه ماليد و چشم او را از اول شـب بـه عـصـابـه اى از آن بست چون صبح شد به بركت آن چشمهاى او بهتر از ايام سابق شد.((( مجالس المؤ منين )) قاضى نوراللّه 2/519 ـ 520.)

    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  6. 3 کاربر برای پست " گل مريم " عزیز صلوات فرستاده.

    مدير سايت (2013_09_17), مدیریت محتوایی انجمن (2013_09_17), مشعشع (2013_09_17)

  7. Top | #4

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.64
    نوشته ها
    6,982
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض







    مـؤلف گـويـد:

    كـه آن صـرّه صـد ديـنـار كـه حـضـرت بـه دعبل مرحمت فرموده بود از آن پولهاى رضويه بود يعنى مسكوك به نام مبارك آن حضرت بـود لهـذا شـيعيان هر دينار آن را به صد درهم خريدند، و چون قاضى نوراللّه روايت را بـالتـمـام از (( عـيـون اخـبـار الرضـا )) نـقـل نـكـرده بـلكـه اول آن را از (( كـشـف الغـمـه )) نـقـل كـرده لاجـرم ذكـر جـبـه و صـد ديـنـار اجمال دارد و من اشاره مى كنم به اول روايت موافق آنچه در (( عيون )) است :

    شـيـخ صـدوق بـه سـنـد مـعـتـبـر روايـت كـرده كـه وارد شـد دعـبـل بـر حـضـرت امـام رضـا عـليـه السـلام بـه مـرو و عـرض كـرد: يـابـن رسـول اللّه ! مـن قـصـيـده اى بـراى شـمـا گـفـتـه ام و قـسـم خـورده ام كـه قبل از شما براى كسى نخوانم آن را،

    فرمود: بيار آن را پس خواند قصيده مدارس آيات را تا رسيد به اين شعر:
    اَرى فَيْئَهُمْ فى غَيْرِهِمْ مُتَقَسِّما
    وَ اَيْدِيَهُمْ مِن فَيْئِهِمْ صَفَراتٍ
    حضرت گريست و فرمود: راست گفتى اى خزاعى ! پس چون رسيد به اين شعر:
    اِذا وُ تِرُوا مَدُّوا اِلى واتِريهِمُ
    اَكُفّا عَنِ اْلاَوْتار مُنْقَبَضاتٍ
    حضرت تقليب كف كرد و فرمود: بلى ، واللّه منقبضات ، و چون رسيد به اين شعر:
    لَقَدْ خِفْتُ فِى الدُّنْيا وَ اَيّامَ سَعْيِها
    وَ اِنّى لاَرْجُو اْلاَمْنَ بَعْدَ وَفائى
    حضرت فرمود: ايمن گرداند خداوند ترا روز فزع اكبر،



    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  8. 3 کاربر برای پست " گل مريم " عزیز صلوات فرستاده.

    مدير سايت (2013_09_17), مدیریت محتوایی انجمن (2013_09_17), مشعشع (2013_09_17)

  9. Top | #5

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.64
    نوشته ها
    6,982
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض








    پس چون رسيد به اين شعر:
    وَ قَبْرٌ بِبَغْدادَ لِنَفْسٍ زَكِيَّةٍ
    تَضَمَّنَهَا الرَّحْمنُ فِى الْغُرُفاتِ
    فـرمـود: آيـا مـلحـق نـكنم به اين موضع از قصيده تو دو بيتى كه تمام قصيده تو به آن خواهد بود؟ عرض كرد: ملحق فرما يابن رسول اللّه ، فرمود:
    وَ قَبْرٌ بِطُوسٍ يالَها مِنْ مُصيبَةٍ
    اَلَحَّتْ عَلَى اْلاَحْشآءِ بِالزَّفَراتِ
    اِلَى الْحَشْرِ حَتّى يَبْعَثَ اللّهُ قائِما
    يُفَرِّجُ عَنَّا الْهَمَّ وَ الْكُرُباتِ
    دعبل گفت : يابن رسول اللّه ! اين قبرى كه فرموديد به طوس است قبر كيست ؟!

    فـرمـود قـبـر مـن اسـت ! و ايـام و ليـالى مـنـقـضـى نـمـى شـود تـا آنـكـه مـى گـرد طـوس مـحـل آمـد و رفـت شـيـعه زوار من ، آگاه باش هر كه زيارت كند مرا در غربت من به طوس ، خـواهـد بـود بـا مـن در درجـه مـن روز قـيـامـت آمـرزيـده بـاشـد.

    پـس چـون دعـبل از خواند از خواندن قصيده فارغ شد حضرت فرمود به او كه جاى مرو و برخاست و داخـل خـانـه شـد و بـعـد از سـاعـتـى خـادمـى بـيـرون آمـد و صد دينار رضويه آورد براى دعـبـل و گـفـت مـولايـم فـرمـوده كـه ايـن را در نـفـقـه خـود قـرار بـده ، دعبل گفت : به خدا قسم كه من براى اين نيامده ام و من اين قصيده را براى طمع چيزى نگفته ام و آن صـره پول را رد كرد و جامه اى از جامه هاى حضرت خواست كه به آن تبرك جويد و تـشـرف پـيدا كند، پس ‍ حضرت جبه خزى با صره براى او فرستاد و به خادم فرمود بـه او بـگـو كـه بـگـير اين صره را كه محتاج خواهى شد به آن و برنگردان آن را،

    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  10. 3 کاربر برای پست " گل مريم " عزیز صلوات فرستاده.

    مدير سايت (2013_09_17), مدیریت محتوایی انجمن (2013_09_17), مشعشع (2013_09_17)

  11. Top | #6

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.64
    نوشته ها
    6,982
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض






    پس دعـبـل صـره و جبه را گرفت و با قافله از مرو بيرون آمد. چون رسيد به ميان (( قوهان )) (
    (( قوهان )) شهرستانى است مابين هرات و نيشابور.) دزدان بـر ايـشـان ريـخـتـنـد و اهـل قـافـله را گـرفـتـنـد و كـتـفـهـاى آنـهـا را بـسـتـنـد و از جـمـله ايـشـان بـود دعبل ، پس دزدان مالك شدند اموال قافله را و مابين خودشان قسمت كردند يكى از دزدان اين شعر را از قصيده دعبل به مناسبت در اين مقام خواند:

    اَرى فَيْئَهُمْ فى غَيْرِهِمْ مُتَقَسِّما
    وَ اَيْدِيَهُمْ مِنْ فَيْئِهِمْ صَفَراتٍ

    دعـبـل شـنـيـد گـفـت : ايـن شـعـر از كـيـسـت ؟ گـفـت : از مـردى از خـزاعـه كـه نـام او دعبل است ، دعبل گفت : منم دعبل كه قصيده اش را گفته ام ،

    پس آن مرد رفت نزد رئيسشان و او بـالاى تـلى نـمـاز مـى خـوانـد و شـيـعـه بـود پـس او را خـبـر داد بـه قـصـه دعبل . رئيس دزدان آمد نزد دعبل و گفت : دعبل تويى ؟ گفت : بلى ، گفت : بخوان قصيده را، دعـبـل خـوانـد قـصـيـده را، پـس امـر كـرد كـه كـتـف او را و كـتـفـهـاى جـمـيـع اهـل قـافـله را بـاز كـردنـد و امـوال ايـشـان بـه ايـشـان رد كـردنـد بـه جـهـت كـرامـت دعبل .(
    (( عيون اخبار الرضا عليه السلام )) 2/263 ـ 266.)

    ولادت دعـبـل در سـال وفـات حـضـرت صـادق عـليـه السـلام بـوده و وفـات كـرد دعبل به شوش سنه دويست و چهل و ششم .

    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  12. 3 کاربر برای پست " گل مريم " عزیز صلوات فرستاده.

    مدير سايت (2013_09_17), مدیریت محتوایی انجمن (2013_09_17), مشعشع (2013_09_17)

  13. Top | #7

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.64
    نوشته ها
    6,982
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض





    ابـوالفـرج در (( اغـانـى )) گـفـتـه كـه دعـبـل بن على از شيعه مشهورين است به مـيـل بـه عـلى عـليـه السـلام و (( قـصـيـده مـدارس آيـات
    )) او از احسن شعرها است و بـرابـرى كـرده در فـخـر بـر تـمـام مـدحـهـايـى كـه گـفـتـه شـده بـراى اهـل بـيـت عـليـهـم السـلام .( (( الا غـانـى )) 20/132. )

    پـس ابـوالفـرج نـقـل كـرده قـصه ورود دعبل را بر حضرت امام رضا عليه السلام و صله دادن حضرت او را سـى هـزار درهـم رضـويـه و خـلعـت دادن او را بـه جـامـه اى از جـامـه هـاى خـود و هـم نـقـل كرده كه دعبل نوشت قصيده مدارس آيات را به جامه و محرم شد در آن و امر كرد كه آن را در اكفانش گذارند و دعبل پيوسته خائف بود از خلفاء زمان خود و فرارى و پنهان بود به واسطه هجوى كه مى گفت براى آنها و از زبان او مى ترسيدند.

    و حكايت شده از دعبل كه گفت : زمانى كه فرار كرده بودم از خليفه ، شبى را در نيشابور بيتوته كردم تنها و عزم كردم كه قصيده اى به جهت عبداللّه بن طاهر بگويم در آن شب ، هـمـيـن كه در فكر آن بودم شنيدم در حالى كه در را بسته بودم بر روى خود كه صدايى بـلنـد شـد (( اَلسَّلامُ عـَلَيـْكـُمْ اَلِجْ يـَرْحـمـكَ اللّهُ )) بـدنـم بـه لرزه درآمـد و حال عظيمى براى من روى نمود پس صاحب آن صوت به من گفت : نترس ‍ عافاك اللّه ! به درسـتـى كه من مردى هستم از برادران تو از جن از ساكنين يمن ، بر ما وارد شد آينده اى از اهـل عـراق و خـواند براى ما قصيده ترا مدارس آيات پس من دوست داشتم كه آن قصيده را از خـودت بـشـنـوم .

    دعبل گويد كه من قصيده را خواندم براى او و او گريست چندان كه افتاد بـر زمـين پس گفت : خدا ترا رحمت كند آيا حديث نكنم براى تو حديثى كه زياد كند در نيت تـو و يـاورى كـنـد تـرا در تـمسك به مذهبت ؟

    گفتم : بلى حديث كن ، گفت : مدتى بود مى شنيدم ذكر جعفر بن محمّد عليه السلام را پس رفتم به مدينه به خدمتش شنيدم كه فرمود: حـديـث كـرد مـرا پـدرم از پـدرش از جـدش ايـنـكـه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فـرمود: عَلِىُّ وَ شيعَتُهُ هُمُ الْفائِزُون ؛ على و شيعه او فيروز و رستگارند.

    پس وداع كرد با من و خواست برود من گفتم : خدا ترا رحمت كند خبر ده مرا به اسم خود و گفت : منم ظبيان بن عامر،(
    (( الا غـانى )) 20/155.)
    انتهى .

       

       
    منتهي الامال باب دهم : در تاريخ امام ضامن زبده اصفيا و پناه غربا مولانا ابوالحسن علي بن موسي الرضا عليه الاف التحية و الثنا

    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  14. 3 کاربر برای پست " گل مريم " عزیز صلوات فرستاده.

    مدير سايت (2013_09_17), مدیریت محتوایی انجمن (2013_09_17), مشعشع (2013_09_17)

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

کانال ترجمه ی شهر نورانی قرآن

انجمن شهر نورانی قرآن محیطی پر از آرامش و اطمینان که فعالیت خود را از فروردین سال 1392 آغاز نموده است
ایمیل پست الکترونیکی مدیریت سایت : info@shahrequran.ir

ساعت 09:09 PM