بسم الله الرحمن الرحیم
نگرشى بر واژه ها:
«الملاء»: بزرگان، سران، اشراف.
«اصطفاه»: برانگيخت و برگزيد. اين واژه از ريشه «صفى» كه به باب «افتعال» رفته، برگرفته شده و سپس «تاء» به «طاء» تبديل شده است.
«بسطة»: برترى و گستردگى و توانمندى در ثروت و توان جسمى.
«تابوت»: صندوق چوبين؛ كه در اينجا منظور همان صندوق بنى اسرائيل است.
«سكينه»: آرامش خاطر. اين واژه از ريشه «سكون» برگرفته شده است.
«فَصَلَ»: از ريشه «فصل» به معناى «جداكردن» گرفته شده است؛ و «فَصَلَ بالجنود» به اين مفهوم است كه او سپاهيان را از قرارگاهشان جدا كرد و برد؛ و همين معناست كه درمورد «از شيرگرفتن كودك شيرخوار» نيز بكار مى رود.
«جنود» جمع «جند» به معناى لشكر است. اين كلمه دراصل به معناى «زمين سخت و پرسنگلاخ» است كه بعدها درمورد هر جامعه و اجتماع پرتوان و پراقتدارى بكار رفت.
«لميطعمه»: نچشد.
«اغترف»: برگيرد، بردارد، با دست بگيرد.
«غرفة»: كفى، مشتى.
«جاوزه»: گذشتند، عبور كردند. اجازه به معناى «تصويب كردن و گذراندن» نيز از همين مادّه است. از كلمات ديگرى كه همين معنا را دارند، عبارتند از: «مجاز» به معناى استعمال و بكاررفتن واژه در غير معناى حقيقى آن؛ و «تجاوز» به معناى عفو از گناه، ظلم و بيداد، و نيز به معناى گذشتن از مرز مقرّرات خدا.
«طاقة»: نيرو و توان.
«فئة»: گروه. جمع اين واژه به دو صورت «فئون» و «فئات» است.
«برزوا»: از واژه «بروز» كه در اصل به معناى «پديدار و آشكارشدن» است، گرفته شده است.
«افرغ» در اصل به معناى «خالى بودن» است؛ امّا معناى آن درباب «افعال»، «ريختن مايع بر ظرف تهى» است؛ بنابراين، «افرغ» يعنى «بريز».
«ثبّت»: پايدارى و استوارى بخش.