سلام بر شما دوستداران قرآن کریم
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَىٰ لَن نَّصْبِرَ عَلَىٰ طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ مِن بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا ۖ قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَىٰ بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ ۚ اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَكُم مَّا سَأَلْتُمْ ۗ
وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّـهِ ۗ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّـهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ۗ ذَٰلِكَ بِمَا عَصَوا وَّكَانُوا يَعْتَدُونَ ﴿٦١﴾
نگاهی بر واؤه ها:
«طعام»: خوراك و آنچه از آن بعنوان غذا بهره مى گيرند و پاسخگوى نياز جسمى انسان است.
«واحد» سرسلسله عددها است كه خود قابل تجزيه نيست؛ و در اينجا منظور «يك نوع» است.
«ادع» به معناى «خواندن و خواستن» و از «دعا» برگرفته شده است؛ و تفاوت آن با «امر»، ازنظر شأن گوينده است: اگر از سوى مقامى عاليرتبه صادر شود، فرمان است و در صورت عكس، دعا و تقاضا و خواستن.
«تنبتُ»: مى روياند. اين واژه از «انبات» كه اصل آن به مفهوم «اظهار» است، برگرفته شده؛ و بدان جهت كه روييدنيها از زمين ظاهر مى شوند، به آنها «نبات» مى گويند.
«بقل» به سبزيجاتى گفته مىشود كه از دانه مى رويند و ساقه ندارند.
«قثّاء»: خيار.
«فوم»: گندم و يا هر دانه اى كه از آن نان تهيّه مى شود، مانند ذرّت، جو و... عدّه اى نيز آن را به «سير» معنا كرده اند.
«ادنى» نزديكتر، پستتر.
«مصر» در فرهنگ واژه شناسان به معناى «بريدن يا فاصله افكندن ميان دو چيز» است؛ و از آنجا كه شهر يا ساختمانهاى آن از دشت و صحراها جدا مى شوند، به شهر، «مصر» گفته مى شود.
«ضُرِبَتْ»: زده شد، مقرّر شد. به «خراج و ماليات قراردادن» نيز «ضربت» گفته مى شود؛ همانگونه كه مالياتها را «ضرائب» مى گويند.
«باؤُ» بازگشتند، بازآمدن به خير و خوبى يا شر و بدى. كه بيشتر در معناى دوّم بكار مى رود.
«نبيّين» جمع واژه «نبى» به معناى «پيام آور خدا» است.