تقدیم به شهدای گمنام...
دید در معرض تهدید دل ودینش را
رفت با مرگ خود احیا کند آئینش
رفت وحتی کسی از جبهه نیاورد به شهر
چفیه وقمقمه اش کوله وپوتینش را
رفت ویک قا صدک سوخته تنها آورد
مشت خاکستری از حادثه مینش را
استخوانهای نحیفی که گزارش می داد
سن وسال کم از بیست به پائینش را
باز هم خنده به لب داشت کدر کرد وکبود
تلخی غربت اگر چهره شیرینش را
ماند سر در گم وحیران که بگیرد خورشید
زیر تابوت سبک یا غم سنگینش را
شب آخر پس از اتمام مناجات انگار
گفته بود از همه مشتاق تر آمینش را
ماجرای تو خدا خواست کند زنده عزیز
قصه یوسف وپیراهن خونینش را
کفن پاک تو سجاده پلاکت تسبیح
ابتدا بوسه ثواب است کدامینش را؟