انتخاب رنگ سبز انتخاب رنگ آبی انتخاب رنگ قرمز انتخاب رنگ نارنجی
صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 29

موضوع: پرسشهای شما پاسخهای المیزان «جلد اول»

  1. Top | #1

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.67
    نوشته ها
    6,982
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض پرسشهای شما پاسخهای المیزان «جلد اول»






    پیشگفتار

    نام کتاب : پرسشهای شما پاسخهای المیزان «جلد اول»


    نویسنده: علیرضا اسداللهی‏ فرد

    کتاب المیزان فی تفسیر القرآن تألیف علامه بزرگوار حضرت آیت الله سید محمد حسین طباطبایی (قدس سره) یکی از نادرترین تفاسیر شیعی است و به حق کتابی است که در تبین و تفسیر آیات الهی با تکیه به خود آیات، کار بدیع و بی بدیلی است و سالها باید تا عظمت این اثر گرانبها شناخته شود و رهپویان نور الهی از آن منور گردند.
    این اثر در هر زمینه‏ ی علمی قابل استفاده است و هر کس می‏تواند به اندازه‏ ی وسع علمی‏ اش از آن بهره‏ مند گردد.
    کتابی است که جوابگوی شبهات و سؤالهای بی‏ پاسخ هر مخاطبی است. در این کتاب با تکیه بر منطق وحی و عقل سلیم بر حق جویان طریق مستقیم ره و تشنگان راه دوست را سیراب می‏نماید.
    ما هم از این خرمن عظیم و از این دریای بیکران، به اندازه‏ ی وسع علمی ناچیزی که داریم خوشه چینی کرده و تلاش نمودیم تا از زاویه‏ ی پرسشهای روز در صدد پاسخ یابی از این دریای علمی گردیم و به حق از این درّ گرانمایه پاسخ یافتیم و آن را در مجموعه‏ ای که به نام پرسشهای شما و پاسخهای المیزان نامیدیم، گردآوری کردم که جلد اول آن را به دانش پژوهان و دانش دوستان و برای تشنگان معرفت و سیر و سلوک طریق صحیح، عرضه داشتیم. که ان شاء الله بزودی جلد دوم و دیگر مجلدات آن نیز به چاپ می‏رسد.

    کارهایی که این حقیر در این کتاب انجام داده‏ ام عبارت است از ایجاد سؤال و تنظیم جواب از ابتدای تفسیر تا جلد بیستم، به این نحو که متن المیزان که در تفسیر آیات قرآنی به مناسبت‏هایی مطالب علمی و موردی داشته و حتی در بعضی متن‏ها استاد در صدد جواب نبوده و من احساس کردم این جواب سؤالی است که ممکن است به ذهن برسد و در حقیقت جواب به صورت متن در غیر صورت پاسخ بود به صورت پاسخ در آوردم بدون اینکه ذره ‏ای محتوای فرمایش مؤلف تغییر کند و یا بصورت دیگری در بیاید، ضمن اینکه دقیقا محل جواب را آدرس دادم تا خوانندگان عزیز سؤالی که به ذهنشان می‏رسد به صورت پاسخ دریافت نمایند. همچنین آیاتی که مرحوم علامه در شواهد خود آورده بودند با ترجمه و نشانی آیات در پاورقی آوردام. این سؤالها، عمدتا سؤالهای روز بوده و پاسخهای آن نیز بروز می‏باشد و فکر می‏کنم در هر زمانی قابل استفاده بوده و خواهد بود.
    ضمنا در این راستا از ترجمه‏ ی خوب این تفسیر و تطبین آن با متن عربی المیزان بسیار استفاده نمودم.
    خداوند را شاکرم که این توفیق را به من ارزانی داشت تا از ریزه ‏خواران سفره‏ ی علمی حضرت علامه و مترجم گرانمایه تفسیر عظیم المیزان حضرت آیت الله موسوی باشم. ثواب این اثر را به روح بزرگ و پر فتوح علامه طباطبائی و اجداد طاهرینش هدیه می‏نمایم باشد که دعای خیر ما را فراموش نفرمایند.
    در خاتمه از مؤسسه‏ ی تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی که زیر نظر مقام معظم رهبری (دامت برکاته) است و برای دانش پژوهان ابزار رایانه ‏ای جهت سهولت در دسترسی علمی فراهم نموده ‏اند تقدیر و تشکر می‏نمایم بالاخص از فضلا و مدیران بانک اطلاعات کامپیوتری دارالشفاء که صمیمانه در خدمت رسانی به محققین بدون هیچ چشمداشتی دریغ نداشته‏ اند، سپاسگزارم.
    شهر مقدس قم
    علیرضا اسداللهی‏ فرد
    http://www.ghadeer.org/Book/445

    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  2. کاربر زیر برای پست " گل مريم " عزیز صلوات فرستاده:

    مدير سايت (2015_07_04)

  3. Top | #11

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.67
    نوشته ها
    6,982
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض




    و به عبارتی روشن‏تر، اگر شخصی بخواهد به ثوابی برسد که اسباب آن را تهیه ندیده، و از عقاب مخالفت تکلیفی خلاص گردد، بدون اینکه تکلیف را انجام دهد، در اینجا متوسل به شفاعت می‏گردد، و مورد تأثیر شفاعت هم همینجا است.
    اما نه بطور مطلق، برای اینکه بعضی افراد هستند که اصلا لیاقتی برای رسیدن به کمالی که می‏خواهند ندارند، مانند یک فرد عامی که می‏خواهد با شفاعت اعلم علماء شود، با اینکه نه سواد دارد، و نه استعداد. و یا رابطه‏ ای که میان او و آن دیگری واسطه و شفیع شود ندارند، مانند برده‏ ای که به هیچ وجه نمی‏خواهد از مولایش اطاعت کند، و می‏خواهد در عین یاغی‏گری و تمردش بوسیله‏ ی شفاعت مورد عفو مولا قرار گیرد که در این دو فرض، شفاعت سودی ندارد، چون شفاعت وسیله‏ ای است برای تتمیم سبب، نه اینکه خودش مستقلا سبب باشد، اولی را اعلم علماء کند، و دومی را در عین یاغیگریش مقرب درگاه مولا سازد.
    شرط دیگری که در شفاعت هست، این است که تأثیر شفاعت در نزد حاکمی که نزدش شفاعت می‏شود باید تأثیر جزافی و غیر عقلایی نباشد، بلکه باید آن شفیع چیزی را بهانه و واسطه قرار دهد که به راستی در حاکم اثر بگذارد، و ثواب او و خلاصی از عقاب او را باعث شود، پس شفیع از مولای حاکم نمی‏خواهد که مثلا مولویت خود را باطل، و عبودیت عبد را لغو کند، و نیز نمی‏خواهد که او از حکم خود و تکلیفش دست بر دارد، و یا آن را به حکم دیگر نسخ نماید، حالا یا برای همه نسخ کند، و یا برای شخص مورد فرض، که خصوص او را عقاب نکند.
    و نیز از او نمی‏خواهد که قانون مجازات خود را بطور عموم و یا برای شخص مورد فرض لغو نموده، یا در هیچ واقعه و یا در خصوص این واقعه مجازات نکند، شفاعت معنایش این نیست، و شفیع چنین تاثیری در مولویت مولا و عبودیت عبد، و یا در حکم مولا، و یا در مجازات او ندارد، بلکه شفیع بعد از آنکه این سه جهت را مقدس و معتبر شمرد، از راه‏های دیگری شفاعت خود را می‏کند. مثلا یا به صفاتی از مولا حاکم تمسک می‏کند، که آن صفات اقتضا دارد که از بنده نافرمانش بگذرد، مانند بزرگواری، و کرم او، و سخاوت و شرف دودمانش.

    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  4. کاربر زیر برای پست " گل مريم " عزیز صلوات فرستاده:

    مدير سايت (2015_07_04)

  5. Top | #12

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.67
    نوشته ها
    6,982
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض




    و یا به صفاتی در عبد تمسک می‏جوید، که آن صفات اقتضا می‏کند مولا بر او رأفت ببرد، صفاتیکه عوامل آمرزش و عفو را بر می‏انگیزد، مانند خواری و مسکنت و حقارت و بد حالی و امثال آن. و یا به صفاتی که در نفس خود شفیع هست، مانند محبت و علاقه‏ ای که مولا به او دارد، و قرب منزلتش، و علو مقامش در نزد وی، پس منطق شفیع این است که می‏گوید: من از تو نمی‏خواهم دست از مولویت خود برداری، و یا از عبودیت عبدت چشم بپوشی، و نیز نمی‏خواهم حکم و فرمان خودت را باطل کنی، و یا از قانون مجازات چشم بپوشی. بلکه می‏گویم: تو که این همه عظمت داری، و این همه رأفت و کرامت داری، از مجازات این شخص چه سودی آیدت می‏شود؟ و اگر از عقاب او صرف نظر کنی چه ضرری بتو می‏رسد. و یا می‏گویم: این بنده‏ ی تو، مردی نادان است، و این نافرمانی را از روی نادانیش کرده، مخالفت و موافقت مرد حقیر و مسکین، اصلا به حساب نمی‏آید، و مثل تو بزرگواری، به امر او اعتنا نمی‏کند، و به آن اهمیت نمی‏دهد.
    و یا می‏گویم: بخاطر آن مقام و منزلتی که نزد تو دارم، و آن لطف و محبتی که تو نسبت به من داری، شفاعتم را در حق فلانی بپذیر، و از عقابش رهانیده مشمول عفوش قرار بده.
    از اینجا برای کسی که در بحث دقت کرده باشد، معلوم و روشن می‏گردد که شفیع، عاملی از عوامل مربوط به موارد شفاعت، و مؤثر در رفع عقاب را مثلا، بر عاملی دیگر که عقاب را سبب شده، حکومت و غلبه می‏دهد، حال یا آن عامل همانطور که گفتیم صفتی از صفات مولی است، یا صفتی از صفات عبد است، یا از صفات خودش، هر چه باشد آن عامل را تقویت می‏کند، تا بر عامل عقوبت، یا هر حکمی دیگر که می‏خواهد خنثایش کند، رجحان داده، کفه‏ی ترازویش را سنگین‏تر سازد. یعنی مورد عقوبت را از اینکه مورد عقوبت باشد بیرون نموده، داخل در مورد رفع عقوبت نماید.

    پس دیگر حکم اولی که همان عقوبت بود، شامل این مورد نمی‏شود، چون دیگر مورد نامبرده مصداق آن حکم نیست، نه اینکه در عین مصداق بودن، حکم شاملش نشود، تا مستلزم ابطال حکم باشد، و تضادی پیش آید، آنطور که اسباب طبیعی بعضی با بعض دیگر تضاد پیدا نموده، سببی با سبب دیگر معارضه نموده، و اثرش بر اثر دیگری غلبه می‏کند، اینطور نیست. بلکه حقیقت شفاعت واسطه شدن در رساندن نفع و یا دفع شر و ضرر است، به نحو حکومت، نه بنحو مضاده، و تعارض.

    نکته دیگریکه از این بیان روشن می‏شود، این است که شفاعت خودش یکی از مصادیق‏ است، و سب شخص متوسل به شفیع، در حقیقت می‏خواهد سبب نزدیکتر به مسبب را واسطه کند، میان مسبب و سبب دورتر، تا این سبب نزدیکتر به مسبب را واسطه کند، میان مسبب و سبب دورتر، تا این سبب جلو، ثأثیر آن سبب را بگیرد. این آن نکته‏ ای است که از تجزیه و تحلیل معنای شفاعت بنظر ما رسید، البته شفاعتی که خود ما به آن معتقدیم، نه هر شفاعتی(37).



    37) المیزان / ج 1 / ص 157؛

    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  6. Top | #13

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.67
    نوشته ها
    6,982
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض




    11- شفاعت به چه چیز تعلق می‏گیرد؟

    شفاعت دو قسم است، یکی تکوینی، که عبارت است از تأثیر هر سبب تکوینی در عالم اسباب.

    و دیگری تشریعی، که مربوط به ثواب و عقاب است.

    از قسم دوم بعضی در تمامی گناهان از شرک گرفته تا پائین‏تر از آن اثر می‏گذارد، مانند شفاعت و وساطت توبه و ایمان توبه و ایمان در دنیا و قبل از قیامت.

    و بعضی دیگر در عذاب بعضی از گناهان اثر دارد، مانند عمل صالح که واسطه می‏شود در محو شدن گناهان، و اما آن شفاعتی که مورد نزاع و اختلاف است، مانند شفاعت انبیا و غیر ایشان در روز قیامت، برای برداشتن عذاب از کسی که در حساب قیامت، مستحق عذاب گردیده است. این شفاعت مربوط به اهل گناهان کبیره، از اشخاصی که متدین به دین حق هستند، و خدا هم دین آنان را پسندیده است، می‏شود(38).





    38) المیزان / ج 1 / ص 173؛

    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  7. Top | #14

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.67
    نوشته ها
    6,982
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض




    12- شفاعت چه وقت فائده می‏بخشد؟

    منظور ما از این شفاعت، باز همان شفاعت مورد نزاع است شفاعتی که عذاب روز قیامت را از گنه‏کاران بر می‏دارد، اما پاسخ از این سؤال، این است که آیه شریفه:

    کل نفس بما کسبت رهینة، الا أصحاب ألیمین فی جنات یتساءلون، عن المجرمین، ما سلککم فی سقر(39)،

    دلالت دارد بر اینکه شفاعت به چه کسانی می‏رسد، و چه کسانی از آن محرومند، چیزیکه هست و بیش از این هم دلالت ندارد، اینکه شفاعت تنها در فک رهن، آزادی از دوزخ، و یا خلود در دوزخ مؤثر است، و اما در ناراحتی‏های قبل از حساب، از هول و فزع قیامت، و ناگواریهای آن، هیچ دلالتی بر اینکه شفاعت در آنها هم مؤثر باشد نیست، بلکه می‏توان گفت که آیه دلالت دارد بر اینکه شفاعت تنها در عذاب دوزخ مؤثر است، و در ناگواریهای قبل از آن مؤثر نیست(40).(41)





    39) سوره مدثر / آیات 38 تا 42؛ (آری) هر کس در گرو اعمال خویش است، مگر اصحاب یمین که نامه اعمالشان را به نشانه ایمان و تقوایشان به دست راستشان می‏دهند! آنها در باغهای بهشتند؛ و سؤال می‏کنند از مجرمان: چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟!
    40) این درست مطابق فرمایشی است که در تفسیر قمی / ج 2 / ص 93؛ از امام صادق نقل شده که فرمود: و الله ما اخاف علیکم الا البرزخ فاما اذا صار الامر الینا فنحن اولی بکم. بخداوند سوگند که من برای شما نمی‏ترسم مگر از بابت برزخ پس آنگاه که امور به دست ما سپرده شد، ما اولی هستیم بر شما.
    41) المیزان / ج 1 / ص 173؛

    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  8. Top | #15

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.67
    نوشته ها
    6,982
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض




    13- سوگندهایی که در قرآن آمده برای چیست؟

    جواب : مغنای سوگند دادن این است که اگر در خبر سوگند می‏خوریم، خبر را و اگر در انشاء که دعا قسمی از آن است سوگند می‏خوریم، انشاء خود را مقید به چیزی شریف و آبرومند کنیم، تا اگر خبر با انشاء ما دروغ باشد، شرافت و آبروی آن چیز لطمه بخورد، یعنی در خبر با بطلان صدق آن و در انشاء یا بطلان امر و نهی یعنی امتثال نکردن آن، و در دعا با مستجاب نشدن آن، کرامت و شرافت آن چیز باطل شود. مثلا وقتی می‏گوئیم: به جان خودم سوگند که زید ایستاده است.

    صدق این جمله خبری را مقید به شرافت عمر و حیات خود کردیم، و وابسته به آن نموده‏ ایم، بطوری که اگر خبر ما دروغ درآید عمر ما فاقد شرافت شده است. و همچنین وقتی بگوئیم: به جان خودم اینکار را می‏کنم. و یا به شخصی بگوئیم: به جان من اینکار را بکن. کار نامبرده را با شرافت زندگی خود گره زده ‏ایم، بطوریکه در مثال دوم اگر طرف، کار نامبرده را انجام ندهد، شرافت حیات و بهای عمر ما را از بین برده است.

    سوگند برای تأکید کلام، عالی‏ترین مراتب تأکید را دارد همچنانکه اهل ادب نیز این معنی را ذکر کرده‏ اند. آن چیزی که ما به آن سوگند می‏خوریم، باید شریفتر و محترم‏تر از آن چیزی باشد که به خاطر آن سوگند می‏خوریم، چون معنی ندارد کلام را به آبرو و شرف چیزی گره بزنیم که شرافتش مادون کلام باشد، و لذا می‏بینیم خدای تعالی در کتاب خود به اسم خود و به صفات خود سوگند می‏خورد و می‏فرماید:

    ثم لم تکن فتنتهم الا أن قالوا و الله ربنا ما کنا مشرکین(42)
    و نیز می‏فرماید: فو ربک لنسئلنهم أجمعین(43).
    و نیز قال فبعزتک لاغوینهم أجمعین(44)
    و همچنین به پیامبر و ملائکه و کتب و نیز به مخلوقات خود، چون به آسمان، و زمین و شمس، قمر و نجوم، شب و روز، کوهها، دریاها، شهرها، انسانها، درختان، انجیر، زیتون سوگند خورده است.

    و این نیست مگر بخاطر اینکه خدا این نامبردگان را شرافت داده و بدین جهت شرافت حقه و کرامتی، نزد خدا یافته ‏اند و هر یک از آنها یا به کرامت ذات متعالیه خدا دارای صفتی از اوصاف مقدس او شده‏ اند و یا آنکه فعلی از منبع بهاء و قدس - که همه‏اش بخاطر شرف ذات شریف خدا، شریفند - هستند(45).





    42) سوره انعام / آیه 23؛ سپس پاسخ و عذر آنها چیزی جز این نیست که می‏گویند: به خداوندی که پروردگار ماست سوگند که ما مشرک نبودیم!.
    43) سوره حجر / آیه 92؛ به پروردگارت سوگند در قیامتاز همه آنها سؤال خواهیم کرد.
    44) سوره ص / آیه 82؛ گفت: سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد.
    45) المیزان / ج 1 / ص 324 و 225؛

    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  9. Top | #16

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.67
    نوشته ها
    6,982
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض




    14- معنای نسخ چیست؟ و آیا نسخ مربوط به احکام شرعی است یا در تکوینیات نیز نسخ وجود دارد؟

    جواب : نسخ که در آیه شریفه 106 سوره بقره از آن یاد شده به آن معنائی که در اصطلاح فقهاء معروف است، به معنا کشف از تمام شدن عمر حکمی از احکام، اصطلاحی است که از این آیه گرفته شده، و یکی از مصادیق نسخ در این آیه است. و همین معنا نیز از اطلاق آیه استفاده می‏شود.
    ما ننسخ من آیة کلمه نسخ به معنای زایل کردن است، وقتی می‏گویند: نسخت الشمس الظل، معنایش این است که آفتاب سایه را زایل کرد، و از بین برد.

    در آیه: و ما أرسلنا من قبلک من رسول و لا نبی الا اذا تمنی ألقی الشیطان فی أمنیته فینسخ الله ما یلقی الشیطان ثم یحکم الله ءاتیه و الله علیم حکیم(46) به همین معنا استعمال شده است. معنا دیگر کلمه نسخ کلمه تبدیل آمده است.

    و به هر حال منظور ما این است که بگوئیم: از نظر آیه مذکور، نسخ باعث نمی‏شود که خود آیت نسخ شده به کلی از عالم هستی نابود گردد، بلکه حکم در آن عمرش کوتاه است، چون به وضعی وابسته است که با نسخ، آن صفت از بین می‏رود.

    و آن صفت صفت آیت، و علامت بودن است. پس خود این صفت به ضمیمه‏ ی تعلیل ذیلش که می‏فرماید: مگر نمیدانی که خدا بر هر چیز قادر است، به ما می‏فهماند که مراد از نسخ از بین بردن اثر آیت، از جهت آیت بودنش می‏باشد، یعنی از بین بردن علامت بودنش، با حفظ اصلش، پس با نسخ اثر آن آیت از بین می‏رود، و اما خود آن باقی است، حال اثر آن یا تکلیف است، و یا چیزی دیگر.

    و این معنا از پهلوی هم قرار گرفتن نسخ و نسیان بخوبی استفاده می‏شود، چون کلمه ننسها از مصدر انساء است، که به معنای از یاد دیگران بردن است، همچنانکه نسخ بمعنای از بین بردن عین چیزی است. پس معنای آیه چنین می‏شود که ما عین یک آیت را به کلی از بین نمی‏بریم، و یا آنکه یادش را از دلهای شما نمی‏بریم، مگر آنکه آیتی بهتر از آن و یا مثل آن می‏آوریم.

    و اما اینکه آیت بودن یک آیت به چیست؟ در جواب می‏گوئیم: آیت‏ها مختلف، و حیثیات نیز مختلف، و جهات نیز مختلف است، چون بعضی از قرآن آیتی است برای خدای سبحان، به اعتبار اینکه بشر از آوردن مثل آن عاجز است. و بعضی دیگر که احکام و تکالیف الهیه را بیان می‏کند، آیات اویند، بدان جهت که در انسانها ایجاد تقوی نموده، و آنان را به خدا نزدیک می‏کند. و نیز موجودات خارجی آیات او هستند، بدان جهت که با هستی خود، وجود صانع خود را با خصوصیات وجودیشان از خصوصیات صفات و اسماء حسنای صانعشان حکایت می‏کنند. و نیز انبیاء خدا و اولیائش، آیات او هستند، بدان جهت که هم با زبان و هم با عمل خود، بشر را بسوی خدا دعوت می‏کنند، و همچنین چیزهائی دیگر.

    بنابر این کلمه آیت مفهومی دارد که دارای شدت و ضعف است، بعضی از آیات در آیت بودن اثر بیشتری دارند، و بعضی اثر کمتری. همچنانکه از آیه:لقد رأی من آیات ربه الکبری، او در آن جا از آیات بزرگ پروردگارش را بدید، نیز بر می‏آید، که بعضی آیات از بعضی دیگر در آیت بودن بزرگتر است.

    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  10. Top | #17

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.67
    نوشته ها
    6,982
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض




    15- امامت چیست؟ و امام دارای چه ویژگیهای است و آیا پست و مقام امامت ممکن است در عصری بوده باشد و در عصری نباشد؟

    نخست باید دانست که قرآن کریم هر جا نامی از امامت می‏برد، به دنبال آن متعرض هدایت می‏شود، تعرضی که گوئی می‏خواهد کلمه نامبرده را تفسیر کند، از آن جمله در ضمن داستانهای ابراهیم می‏فرماید: و وهبنا له اسحاق ویعقوب ناقلة و کلا جعلنا صالحین(48)،
    و جعلناهم أئمة یهدون بأمرنا و أوحینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصلوة و ایتاء الزکوة و کانوا لنا عابدین(49)
    و نیز می‏فرماید: و جعلنا منهم أئمة یهدون بأمرنا لما صبروا و کانوا بآیاتنا یوقنون(50)
    که از این دو آیه بر می‏آید وصفی که از امامت کرده، وصف تعریف است و می‏خواهد آن را به مقام هدایت معرفی کند. از سوی دیگر همه جا این هدایت را مقید به امر کرده، و با این قید فهمانده است که امامت به معنای مطلق هدایت نیست، بلکه به معنی هدایتی است که با امر خدا صورت می‏گیرد و این امر هم همان است که در یکجا درباره‏ اش فرموده:
    انما أمره اذا أراد شیئا أن یقول له کن فیکون(51).
    فسبحان الذی بیده ملکوت کل شی‏ء و الیه ترجعون(52).
    و نیز فرمود: و ما أمرنا الا واحدة کلمح بالبصر(53)
    امر الهی که آیه اول آن را ملکوت نیز خوانده، وجه دیگری از خلقت است که امامان با آن امر با خدای سبحان مواجه می‏شوند، خلقتی است طاهر و مطهر از قیود زمان و مکان، و خالی از تغییر و تبدیل و امر همان چیزی است که مراد به کلمه کن آن است و آن غیر از وجود عینی اشیاء چیز دیگری نیست، و امر در مقابل خلق یکی از دو وجه هر چیز است، خلق آن وجه هر چیز است که محکوم به تغیر و تدریج و انطباق بر قوانین حرکت و زمان است، ولی امر در همان چیز، محکوم به این احکام نیست.
    امامت از نظر باطن یک نحوه ولایتی است که امام در اعمال مردم دارد، و هدایتش چون هدایت انبیاء و رسولان و مؤمنین صرف راهنمائی از طریق نصیحت و موعظه حسنه و بالأخره صرف آدرس دادن نیست، بلکه هدایت امام دست خلق گرفتن و به راه حق رساندن است.
    قرآن کریم که هدایت امام را هدایت به امر خدا، یعنی ایجاد هدایت دانسته، درباره هدایت انبیاء و رسل و مؤمنین و اینکه هدایت آنان صرف نشان دادن راه سعادت و شقاوت است، می‏فرماید:
    و ما أرسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبین لهم فیضل الله من یشاء و یهدی من یشاء و هو العزیز الحکیم(54)
    و درباره راهنمایی مؤمن آل فرعون فرمود:
    و قال الذی ءامن یا قوم اتبعون أهدکم سبیل الرشاد(55)
    و نیز درباره وظیفه عموم مؤمنین فرمود:
    فلو لا نفر من کل فرقة منهم طائفة لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم أذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون(56)

    مطلب دیگری که باید تذکر داد این است که خدای تعالی برای موهبت امامت سببی معرفتی کرده، و آن عبارت است از صبر و یقین و فرمود:
    و جعلنا منهم أئمة یهدون بأمرنا لما صبروا و کانوا بآیاتنا یوقنون(57)، که به حکم این جمله، ملاک در رسیدن به مقام امامت صبر در راه خداست، فراموش نشود که در این آیه، صبر مطلق آمده، و این را می‏رساند که شایستگان مقام امامت در برابر تمامی صحنه‏ هایی که برای آزمایششان پیش می‏آید، تا مقام عبودیت و پایه بندگیشان روشن شود، صبر می‏کنند، در حالیکه قبل از آن پیشامدها دارای یقین هم هستند.



    48) سوره انبیاء / آیه 72؛ و اسحاق، و علاوه بر او، یعقوب را به وی بخشیدیم؛ و همه آنان را مردانی صالح دادیم!
    49) سوره انبیاء / آیه 73؛ و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما، مردم را هدایت می‏کردند؛ و انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم؛ و تنها ما را عبادت می‏کردند.
    50) سوره سجده / آیه 24؛ و از آنان امامان و پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما مردم را هدایت می‏کردند؛ چون شکیبایی نمودند، و به آیات ما یقن داشتند.
    51) سوره یس / آیه 82؛ فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند، تنها به آن می‏گوید: موجود باش! آن نیز بی‏درنگ موجود می‏شود!
    52) سوره یس / آیه 83؛ پس منزه است خداوندی که مالکیت و حاکمیت همه چیز در دست اوست؛ و شما را به سوی او باز می‏گردانند!
    53) سوره قمر / آیه 50؛ و فرمان ما یک امر بیش نیست؛ همچون یک چشم بر هم زدن!
    54) سوره ابراهیم / آیه 4؛ ما هیچ پیامبری را، جز به زبان قومش نفرستادیم؛ تا حقایق را برای آنها آشکار سازد؛ سپس خدا هر کس را بخواهد و مستحق بداندگمراه، و هر کس را بخواهد و شایسته بداند هدایت می‏کند؛ و او توانا و حکیم است.
    55) سوره غافر / آیه 38؛ کسی که از قوم فرعون ایمان آورده بود گفت: ای قوم من! از من پیروی کنید تا شما را به درست هدایت کنم.
    56) سوره توبه / آیه 122؛ چرا از هر گروهی از آنان، طایفه‏ ای کوچ نمی‏کند و طایفه در مدینه بماند، تا در دین و معارف و احکام اسلام آگاهی یابند و به هنگام بازگشت بسوی قوم خود، آنها را بیم دهند؟! شاید از مخالفت فرمان پروردگار بترسید، و خودداری کنند!

    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  11. Top | #18

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.67
    نوشته ها
    6,982
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض




    مقربین کسانی هستند که از پروردگار خود در حجاب نیستند یعنی در دل، پرده ‏ای که مانع از دیدن پروردگارشان باشد ندارند، و این پرده‏ ی مانع، عبارت است از معصیت و جهل، و شک و دلواپسی، بلکه آنان اهل یقین به خدا هستند، و کسانی هستند که علیین را می‏بینند، همچنانکه دوزخ را می‏بینند.
    و به عبارت مختصر، امام باید انسانی دارای یقین باشد، انسانی که عالم ملکوت برایش مکشوف، و با کلماتی از خدای سبحان برایش محقق گشته باشد. با در نظر گرفتن این حقیقت، بخوبی می‏فهمیم که جمله: یهدون بامرنا دلالت روشن دارد، بر اینکه آنچه که امر هدایت متعلق بدان می‏شود، عبارت است از دلها، و اعمالی که به فرمان دلها از اعضاء سر می‏زند.

    پس امام کسی است که باطن دلها واعمال و حقیقت آن پیش رویش حاضر است، و از او غایب نیست و معلوم است که دلها و اعمال نیز مانند سایر موجودات دارای دو ناحیه است، ظاهر و باطن، و چون گفتیم باطن دلها و اعمال برای امام حاضر است، لاجرم امام به تمامی اعمال بندگان چه خیر و چه شرشان آگاه است، گوئی هر کس هر چه می‏کند در پیش روی امام می‏کند. و نیز امام مهین و مشرف بر هر دو راه، یعنی راه سعادت و راه شقاوت است، که خدای تعالی در این باره می‏فرماید:
    یوم ندعوا کل أناس بامامهم، که منظور از این امام، امام حق است، نه نامه اعمال، که بعضی‏ها از ظاهر آن پنداشته ‏اند.

    از بیانیکه گذشت چند مطلب روشن گردید:

    اول اینکه، امامت مقامی است که باید از طرف خدای تعالی معین و جعل شود.
    دوم اینکه، امام باید به عصمت الهی معصوم بوده باشد.
    سوم اینکه، زمین مادامی که موجودی به نام انسان بر روی آن هست، ممکن نیست از وجود امام خالی باشد.
    چهارم اینکه، امام باید مؤید از طرف پروردگار باشد.
    پنجم اینکه، اعمال بندگان خدا هرگز از نظر امام پوشیده نیست، و امام بدانچه که مردم می‏کنند آگاه است.
    ششم اینکه، امام باید به تمامی ما یحتاج انسانها علم داشته باشد، چه در امر معاش و دنیایشان، و چه در امر معاد و دینشان.
    هفتم اینکه، محال است با وجود امام کسی پیدا شود که از نظر فضائل نفسانی مافوق امام باشد.
    و این هفت مسئله از امهات و رؤس مسائل امامت است(58).




    57) سوره سجده / آیه 24؛ و از آنان امامان و پیشوایانی قرار داریم که به فرمان ما مردم را هدایت می‏کردند؛ چون شکیبایی نمودند، و به آیات ما یقین داشتند.
    58) المیزان / ج 1 از ص 272 تا 275؛

    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  12. Top | #19

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.67
    نوشته ها
    6,982
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض




    16- بنده گرفتن خدا و بنده بودن به خدا چه فرقی با هم دارند؟

    جواب : خدا کسی را بنده‏ ی خود بگیرد، غیر از این است که کسی خودش بنده ‏ی خدا باشد، برای اینکه بنده بودن چیزی نیست که اختصاص به کسی داشته باشد، بلکه لازم ایجاد و خلقت است هر موجودی که دارای فهم و شعور باشد، همینکه تشخیص بدهد که مخلوق است تشخیص می‏دهد که بنده است این چیزی نیست که اتخاذ و جعل بر دارد، و خداوند درباره کسی بفرماید:
    من فلانی را بنده خود اتخاذ کردم، یا او را بنده قرار دادم، بندگی به این معنا عبارت است از اینکه موجود، هستیش مملوک برای رب خود باشد، مخلوق و مصنوع او باشد، حال چه اینکه این موجود این موجود در صورتی که انسان باشد در زندگیش به مقتضای مملوکیت ذاتی خود رفتار بکند، و تسلیم در برابر ربوبیت رب عزیز خود باشد، یا آنکه از رسم عبودیت خارج بوده باشد، و به لوازم آن عمل نکند بالاخره آسمان برود یا زمین، بنده و مخلوق است،

    همچنانکه خدای تعالی در این باره فرمود: ان کل من فی السماوات و الأرض الا ءآتی الرحمن عبدا(59). تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند، بنده اویند! گو اینکه در صورتیکه بر طبق رسوم عبودیت، و به مقتضای سنت‏های بردگی عمل نکند، و در عوض پلنگ دماغی و طغیان بورزد، از نظر نتیجه می‏توان گفت که او بنده خدا نیست، چون بنده به آن کسی می‏گویند که تسلیم در برابر مالکش باشد، و زمام تدبیر امور خود را به دست او بداند، پس جا دارد که تنها کسانی را بنده بنامیم که علاوه بر عبودیت ذاتیش، عملا هم بنده باشند، و بنده حقیقی چنین کسی است، که خدا هم درباره او می‏فرماید: و عباد الرحمن الذین یمشون علی الأرض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما(60).
    بنا براین اگر کسی باشد که علاوه بر بندگی ذاتی و عملیش خدا هم را بنده خود اتخاذ کرده باشد، یعنی بندگی او را پذیرفته باشد، و با ربوبیتش به وی اقبال کرده باشد، در این صورت او خودش متولی و عهده‏دار امور او می‏شود، آنطور که یک مالک امور بنده خود را به عهده دارد(61).




    59) سوره مریم / آیه 93؛
    60) سوره فرقان / آیه 63؛ بندگان (خاص خداوند) رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بی‏تکبر بر زمین راه می‏روند؛ و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند و سخنان نابخردانه گویند،، به آنها سلام می‏گویند و با بی اعتنایی و بزرگواری می‏گذرند؛
    61) المیزان / ج 1 / ص 277؛

    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  13. کاربر زیر برای پست " گل مريم " عزیز صلوات فرستاده:

    مدير سايت (2015_07_04)

  14. Top | #20

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.67
    نوشته ها
    6,982
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض




    17- آیا اسلام دارای مراتبی است؟ و آیا در مقابل مراتب ایمان و اسلام مراتب کفر و شرک نیز وجود دارد؟

    جواب : آری، اسلام دارای مراتبی است، مرتبه اول از اسلام پذیرفتن ظواهر اوامر و نواهی خدا است، به اینکه با زبان، شهادتین را بگوید، چه اینکه موافق با قلبش هم باشد، و چه نباشد، و چه نباشد، که در این باره خدای تعالی فرمود:

    قالت الأعراب ءامنا قل لم تومنوا و لکن قولوا أسلمنا و لما یدخل ألایمان فی قلوبهم(62). در مقابل اسلام به این معنا مراتب ایمان قرار دارد، و آن عبارت است از اذعان و باور قلبی به مضمون اجمالی شهادتین، که به لازمه‏اش عمل به غالب فروع است.

    مرتبه دوم
    از اسلام دنباله و لازمه همان ایمان قلبی است که، در مقابل مرتبه اول اسلام قرار داشت، یعنی تسلیم و انقیاد قلبی نسبت به نوع اعتقادات حقه تفصیلی و اعمال صالحه‏ ای که از توابع آن است، هر چند که در بعضی موارد تخطی شود، و خلاصه کلام این که داشتن این مرحله منافاتی با ارتکاب بعضی گناهان ندارد، و خدای تعالی درباره این مرحله از اسلام می‏فرماید:
    الذین ءامنوا بآیاتنا و کانوا مسلمین(63).
    و نیز می‏فرماید: یا أیها الذین ءامنوا ادخلوا فی السلم کافة و لا تتبعوا خطوات الشیطان انه لکم عدو مبین(64).
    پس به حکم این آیه یک مرتبه از اسلام هست که بعد از ایمان پیدا می‏شود، چون می‏فرماید:
    ای کسانیکه ایمان آوردید! داخل در سلم شوید، پس معلوم می‏شود این اسلام غیر از اسلام مرتبه اول است، که قبل از ایمان بود، و آنگاه در مقابل این اسلام مرتبه دوم از ایمان قرار دارد، و آن عبارت است از اعتقاد تفصیلی به حقایق دینی که خدای تعالی درباره ‏اش می‏فرماید:
    انما المؤمنون الذین ءامنوا بالله و رسوله ثم لم یرتابوا و جاهدوا بأموالهم و أنفسهم فی سبیل الله أولئک هم الصادقون(65).
    و نیز فرمود: یا أیها الذین ءامنوا هل أدلکم علی تجارة تنجیکم من عذاب ألیم تؤمنون بالله و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله بأموالکم و أنفسکم ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون(66).
    که در این دو آیه دارندگان ایمان را، باز به داشتن ایمان ارشاد می‏کند، پس معلوم می‏شود ایمان دومشان غیر ایمان اول است.

    مرتبه سوم از اسلام دنباله و لازمه همان مرتبه دوم ایمان است چون نفس آدمی وقتی با ایمان نامبرده انس گرفت، و متخلق به اخلاق آن شد، خود به خود سایر قوای منافی با آن، از قبیل قوای حیوانی، و وحشی، برای نفس رام و منقاد می‏شود و به سخن کوتاه، آن قوائی که متمایل به هوس‏های دنیائی و زینت‏های فانی و ناپایدارش می‏شوند، رام نفس گشته، نفس به آسانی می‏تواند از سرکشی آنها جلوگیری کند، اینجاست که آدمی آنچنان خدا را بندگی می‏کند، که گوئی او را می‏بیند، آری، او اگر خدا را نمی‏بیند باری، این باور و یقین را دارد که خدا او را می‏بیند، چنین کسی دیگر در باطن و سر خود هیچ نیروی سرکشی که مطیع امر و نهی خدا نباشد، و یا از قضا و قدر خدا به خشم آید، نمی‏بیند، و سراپای وجودش تسلیم خدا می‏شود.
    درباره این اسلام که خدای تعالی می‏فرماید:
    فلا و ربک لا یؤمنون حتی یحکموک فیما شجر بینهم ثم لا یجدوا فی أنفسهم حرجا مما قضیت و یسلموا تسلیما(67). این اسلام در مرتبه سوم است که در مقابلش ایمان مرتبه سوم قرار دارد، و آن ایمان است که آیات:
    قد أفلح المؤمنون، الذین هم فی صلاتهم خاشعون، و الذین هم عن اللغو معرضون(68)
    و نیز آیه: اذ قال له ربه أسلم قال أسلمت لرب العالمین(69)
    و آیاتی دیگر به آن اشاره می‏کنند، و ای بسا بعضی از مفسرین، که این دو مرتبه را یعنی دوم و سوم را یک مرتبه شمرده ‏اند.
    و اخلاق فاضله از رضا و تسلیم و سوداگری با خدا و صبر در خواسته خدا، و زهد به تمام معنا و تقوی، و حب و بغض به خاطر خدا، همه از لوازم این مرتبه از ایمان است.



    62) حجرات / آیه 14؛ عربه ای بادیه‏ نشین گفتند: ایمان آوردیم بگو: شما ایمان نیاورده‏ اید، ولی بگویید اسلام آورده‏ ایم، اما هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است!
    63) سوره زخرف / آیه 69؛ همان کسانی که به آیات ما ایمان آوردند و تسلیم بودند.
    64) سوره بقره / آیه 208؛ ای کسانی که به ایمان آورده‏ اید همگی در صلح و آشتی درآیید! و از گامهای شیطان، پیروی نکنید؛ که او دشمن آشکار شماست.
    65) سوره حجرات / آیه 15؛ مؤمنان واقعی تنها کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آورده ‏اند، سپس هرگز شک و تردیدی به خود راه نداده و با اموال و جانها خود در راه خدا جهاد کرده ‏اند؛ آنها راستگویانند.
    66) سوره صف / آیات 10 و 11؛ ای کسانی که ایمان آورده ‏اید! آیا شما را به تجارتی راهنمائی کنم که شما را از عذاب دردناک رهایی می‏بخشد؟! به خدا و رسولش ایمان بیاورید و با اموال و جانهایتان در راه خدا جهاد کنید؛ این برای شما از هر چیزبهتر است اگر بدانید!
    67) سوره نساء / آیه 65؛ به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود، مگر اینکه در اختلافات خود، تو را به داوری طلبند؛ و سپس از داوری تو، در دل خود احساس ناراحتی نکنند؛ و کاملا تسلیم باشند.
    68) سوره مؤمنون / آیات 2 تا 4؛ مؤمنان رستگار شدند؛ آنها که در نمازشان خشوع دارند؛ و آنها که از لغو و بیهودگی روی گردانند؛
    69) بقره / آیه 131؛ در آن هنگام که پروردگارش به او گفت: اسلام بیاور! و در برابر حق، تسلیم باش! او فرمان پروردگار را، از جان و دل پذیرفت؛ و گفت: در برابر پروردگار جهانیان، تسلیم شدم.

    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. همه چیزدرموردعاشورا
    توسط ملکوت در انجمن امام حسین علیه السلام
    پاسخ: 14
    آخرين نوشته: 2014_12_06, 10:58 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

کانال ترجمه ی شهر نورانی قرآن

انجمن شهر نورانی قرآن محیطی پر از آرامش و اطمینان که فعالیت خود را از فروردین سال 1392 آغاز نموده است
ایمیل پست الکترونیکی مدیریت سایت : info@shahrequran.ir

ساعت 09:19 AM