3 - تشكل هاى فروپاشيده :
پس از بيعت عمومى مسلمانان با على (عليه السلام ) و نگرانى سخت مخالفان ، هر لحظه احتمال مى رفت كه از غديرخم تا مدينه ، در آن راه طولانى ، تشكل هاى شيطانى شكل گيرد، و دست به يك سلسله حركات مذبوحانه بزنند كه براى جهان اسلام ، و وحدت امت اسلامى ناخوشايند باشد
از اين رو پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم ) دستور داد تا منادى اعلام كند كه :
((در طول راه به امر رسول خدا تا رسيدن به شهر مدينه ، دو نفر يا سه نفر حق ندارند گرد هم آمده و زيرگوش يكديگر زمزمه كنند)).
با اين فرمان ، تشكل هاى شيطانى ضربه خورد، و اجتماعات توطئه آميز لغو گرديد، مخالفان ديگر نتوانستند در طول راه نقشه اى را سامان دهند يا طرح خطرناكى را تحقق بخشند
در ادامه حركت كاروان ، سالم غلام حذيفه ، اولى و دومى و ابوعبيده جراح را مشاهده كرد، كه خلوت كرده و با يكديگر گفتگو مى كنند، به آنان گفت
اگر مرا آگاه نسازيد به رسول خدا خبر مى دهم
آنها پس از گرفتن تعهد از سالم به او گفتند
مى خواهيم متحد گرديم تا از ولايت على اطاعت نكنيم ، تو هم با ما همراه باش
سالم گفت :
چون دشمن بنى هاشم و على هستم مى پذيرم
اما اين گردهمائى كوچك نيز از چشم رسول خدا مخفى نماند، در بين راه خطاب به آنان فرمود:
((من شما را از گردهمائى و رازگوئى منع كردم ، چرا اطاعت نكرديد؟ بدانيد كه خداوند بر اعمال شما آگاه است ، و چيزى از خدا مخفى نخواهد ماند))
كاروان بزرگ حجاج به سرپرستى رسول خدا با همان نظارت و مديريت آگاهانه به راه خود ادامه داد تا به مدينه رسيد كه پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) با خشنودى فراوان خدا را سپاس گفت .
اما حال كه به مدينه رسيدند لازم بود تا گوشمالى عاطفى سختى به اولى و دومى بدهند كه هم در ترور نافرجام و هم در تشكل هاى فروپاشيده حضور داشتند.
زيرا بايد با دخترانشان به عنوان همسر شريك زندگى ، عمر بگذراند، اما چگونه ؟
رسول خدا در خانه ام سلمه اقامت فرمود و تا يكماه به خانه عايشه (دختر ابابكر) و خانه حفصه (دختر عمر) نرفت .
در طول اين مدت تماس ها، و عذر خواهى ها فايده نداشت ، بايد گوشمالى داده مى شدند،