و شيخ طبرسى و غير او روايت كرده اند كه خباب گفت : در مكه به خدمت حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم رفتم و آن حضرت در پيش كعبه نشسته بود، به آن حضرت شكايت كردم از شدت ستمها كه از قريش مى ديدم و آزارها و شكنجه ها كه از ايشان مى كشيدم و گفتم : يا رسول الله ! دعا نمى كنى از براى ما؟ حضرت رنگش بر افروخته شد و فرمود: مومنانى كه پيش از شما بودند بعضى از ايشان را به شانه آهن ريزه ريزه مى كردند و بعضى را اره بر سر ايشان مى گذاشتند و مى بريدند و با اينها صبر مى كردند و از دين بر نمى گشتند پس صبر كنيد بدرستى كه خدا اين دين را چنان تمام خواهد كرد و اين دولت را چنان مستقر خواهد گردانيد كه سواره اى از اهل اين ملت تنها از صنعا به حضرموت رود و از كسى بغير از خدا نترسد (اعلام الورى 47؛ سنن ابى داود 2/252؛ المعجم الكبير 4/62؛ حليه الاولياء 1/144.).
در حديث ديگر منقول است كه : آن حضرت گذشت به عمار بن ياسر و اهل او, ديد, كه مشركان مكه ايشان را عذاب مى كنند از براى اختيار اسلام ، حضرت فرمود كه : بشارت باد شما را اى آل عمار كه وعده گاه شما بهشت است (اعلام الورى 48؛ دلائل النبوه 2/282؛ مستدرك حاكم 3/438.).
و كلينى به سند صحيح از امام جعفر صادق صلى الله عليه و آله و سلم روايت كرده است كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم فرمود كه : پروردگار من مرا امر كرده است به مداراى مردم چنانكه مرا امر كرده است به اداى نمازهاى واجب (كافى 2/117؛ معانى الاخبار 386؛ وسائل الشيعه 12/200.).
و در حديث معتبر ديگر فرمود كه : جبرئيل به نزد حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم آمد و گفت : اى محمد! پروردگار تو تو را سلام مى رساند و مى گويد تو را كه : مدارا كن با خلق من (كافى 2/116؛ وسائل الشيعه 12/200.).
و به سند موثق از حضرت امام محمد باقر و امام جعفر صادق عليهما السلام روايت كرده است كه : چون مردم تكذيب حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم كردند خواست كه همه اهل زمين را بغير امير المومنين عليه السلام هلاك گرداند براى انتقام آن حضرت در هنگامى كه اين آيه را فرستاد: فتول عنهم فما انت بملوم (سوره ذاريات : 54.) پس از ايشان رو بگردان پس بدرستى كه تو ملامت كرده شده نيستى ، پس رحم كرد بر مومنان و خطاب نمود به آن حضرت كه: و ذكر فان الذكرى تنفع المومنين (سوره ذاريات : 55.) و ياد آور ايشان را پس بدرستى كه ياد آوردن نفع مى بخشد مومنان را (كافى 8/103.).
و در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده است كه : چون حق تعالى امر كرد حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم را كه اظهار اسلام نمايد و آن حضرت ديد كمى مسلمانان و بسيارى مشركان را بسيار غمگين شد پس حق تعالى جبرئيل را فرستاد با برگى از درخت سدره المنتهى و امر كرد آن حضرت را كه سر خود را به آن سدر بشويد، چون چنين كرد غم و هم آن حضرت بر طرف شد (كافى 6/505؛ وسائل الشيعه 2/63. و روايت در هر دو مصدر از امام امير المومنين عليه السلام ذكر شده است .).