سلام دوستان و بزرگواران شهر نورانی قرآن
در این تاپیک به مشاعره شعرهای عاشورایی و محرم میپردازیم. إن شاءالله
توجه: به سه نفر از دوستانی که در مشاعره شرکت فعالی داشته باشند در پایان ماه محرم به قید قرعه جایزه تعلق میگیرد.
❤ |
سلام دوستان و بزرگواران شهر نورانی قرآن
در این تاپیک به مشاعره شعرهای عاشورایی و محرم میپردازیم. إن شاءالله
توجه: به سه نفر از دوستانی که در مشاعره شرکت فعالی داشته باشند در پایان ماه محرم به قید قرعه جایزه تعلق میگیرد.
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و تنها دل من
یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی
با ما همراه باشید در
کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
https://دtelegram.me/shahrenuraniquran
کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
https://telegram.me/mokalemeharabik
Masoomi (2013_11_11), مهاجر (2013_10_29), مارال (2013_11_28), مدیریت محتوایی انجمن (2013_11_01), از خاک تا افلاک (2013_10_29), تسلیمی (2013_10_30), دژدان (2017_09_30), سحر (2013_12_08), عطیه سادات (2013_11_14)
❤ |
تازیانه به یتیمان زده اند
شعله بر خیمه ی طفلان زده اند
آتشی بر دلِ سوزان زده اند
در حرم ناله و غوغا برپا
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و تنها دل من
یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی
با ما همراه باشید در
کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
https://دtelegram.me/shahrenuraniquran
کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
https://telegram.me/mokalemeharabik
مهاجر (2013_11_14), مدیریت محتوایی انجمن (2013_11_13), غزال رمیده (2013_11_13)
❤ |
امشب به گرد خیمه گه عباس میگردد چو مه
فردا فراز نیزه ها آن ماه تابان می رود
امشب سبوی عاشقان مست از می ثاراللهی
فردا شکسته باده ها دل سمت جانان می رود
خواهر به قربان قدوبالای اکبر منی شود
آن قامت احمد نشان در خون پریشان می رود
امشب تبسم بر لب اصغر نمایان می شود
فردا به سوی قتلگه با روی خندان می رود
مهدی طهماسبی
مهاجر (2013_11_14), مدیریت محتوایی انجمن (2013_11_13), گل مريم (2013_11_13)
❤ |
دم ز راه و رسم سلمان می زنیم
لاف اسلام و مسلمان می زنیمکاشکی از نسل سلمان می شدیم
لحظه ای یک دم مسلمان می شدیمسجده بر پست و ریاست می کنیم
با خدا هم ما سیاست می کنیمکو نشانی که شما اهل دلید
جملگی تان بر نماز باطلیدمی چکد شک بر سر سجادهها
وای از روزی که افتد پردههاما خدایان زیادی ساختیم
مال مردم را به خود پرداختیمچون قدم بر خاک خونین داشتی
بذر غیرت در زمین میکاشتیزهر عشق حق به حمد آمیختی
در رکوعت می به ساغر ریختی
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و تنها دل من
یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی
با ما همراه باشید در
کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
https://دtelegram.me/shahrenuraniquran
کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
https://telegram.me/mokalemeharabik
مهاجر (2013_11_14), مدیریت محتوایی انجمن (2013_11_13), غزال رمیده (2013_11_13)
يكي بال و پرش آتش گرفته
و چشمان ترش آتش گرفته
ز سوز تشنگي در بين خيمه
تمام پيكرش آتش گرفته
بگوئيد از نجف حيدر بيايد
كه موي دخترش آتش گرفته
ميان خيمه ها اي دادِ بي داد
بميرم معجرش آتش گرفته
يكي در خيمه ها دنبال آب است
گلوي اصغرش آتش گرفته
تمام هستي اش رفته به غارت
كه ياس پرپرش آتش گرفته
از آن تيري كه رأسش را جدا كرد
صداي مادرش آتش گرفته
و در گودال زير دشنه مي ديد
نگاه خواهرش آتش گرفته
همه ديدند، از خيمه چگونه
نفَس در حنجرش آتش گرفته
كنار جسم عريان برادر
يكي بال و پرش آتش گرفتهشاعر: رضا باقريان
ویرایش توسط صبور : 2013_11_14 در ساعت 12:12 AM
دلخوش آن مستحب ام که جوابش واجب باشد.
مهاجر (2013_11_14), گل مريم (2013_11_14), غزال رمیده (2013_11_14)
هر کسی چیزی مهیّا می کند
عقده ها را از دلش وا می کند
بغض مولا چشمشان را بسته است
کینه ها دارد چه غوغا می کند
هر کسی با نیزه می آید جلو
نیزه اش را در تنت جا می کند
زخم های بی حساب پیکرت
پیکرت را چون معمّا می کند
تا شنیدم ضربه بر پهلوت خورد
گفتم این غم کار خود را می کند
روی سینه گر نشیند وای من
زخم های تو دهن وا می کند
آه این تصویر را از روی تل
زینبت دارد تماشا می کند
دختری دارد میان خیمه ها
معجری دیگر تمنّا می کند
شاعر: وحيد محمدي
دلخوش آن مستحب ام که جوابش واجب باشد.
مهاجر (2013_11_14), گل مريم (2013_11_14), غزال رمیده (2013_11_14)
دیدمت در بین گودالی و غمگین می شوی
در میان حوض خون رفتی و رنگین می شوی
گاه زیر چکمه ها هستی و سنگین می شوی
گاه با سرنیزه ها بالا و پائین می شوی
شمر بد ذات آمد و پنجه به مویت کرد وای
آنقدر زد با لگد تا پشت و رویت کرد وای
خنجر کندش همین که بر رگ چهارم نشست
بعد از آنکه چند تا از استخوان هایش شکست
سر شد از پیکر جدا و بر نوک نیزه نشست
لات های کوفه در خیمه همه معجر به دست
دختران پاک را با ضرب سیلی می زدند
صورت خورشید ها را رنگ نیلی میزدند
شاعر: حسین قربانچه
دلخوش آن مستحب ام که جوابش واجب باشد.
مهاجر (2013_11_14), گل مريم (2013_11_14), غزال رمیده (2013_11_14)
❤ |
دشت، تشنه، خیمه، تشنه، قمقمه، تشنه
از عرقریز خجالت ، علقمه ، تشنه
هرم آه از خیمه ها برخاست ، رحمی نیست
آن همه سیراب را بر این همه تشنه
آن طرف خار و خسی تا خرخره سیراب
این طرف گل های باغ فاطمه (س) ، تشنه
آب ، سیراب از لب ماه بنی هاشم
بر لب شاه شهیدان ، زمزمه ، تشنه
از غبار تیغ زار فتنه می آید
ساقی لب تشنگان، بی واهمه ، تشنه
می شود شمشیر شمر از خون گل ، سیراب
روی موج نی ، لب گل ها همه تشنه
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و تنها دل من
یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی
با ما همراه باشید در
کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
https://دtelegram.me/shahrenuraniquran
کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
https://telegram.me/mokalemeharabik
مهاجر (2013_11_14), غزال رمیده (2013_11_14)
هزار بار تنت جا به جا شد و ديدم
سرت جدا شد و رَختَت جدا شد و ديدملبت كه تشنه شد و خشك شد به هم چسبيدبه زور ِ نيزه دهان تو وا شد و ديدمحسین جان گره معجر مرا شل کردهمین که پیرهنت نخ نما شد و دیدمسر تو نیزه و شمشیر ها گره خوردندشلوغ بود و صدا در صدا شد و دیدمعلي اكبر لطيفيان
دلخوش آن مستحب ام که جوابش واجب باشد.
مهاجر (2013_11_14), غزال رمیده (2013_11_14)
می روم ولی نمی رود دل
تو بر سر نیزه، من به محمل
اشک خود کنم نثار راهت
خدا پشت و پناهت، خدا پشت و پناهت
ای واعطشا ترانه ی تو
مقتل شده آشیانه ی تو
جان داده به روی شانه ی تو
شش ماهه صغیر بی گناهت
خدا پشت و پناهت، خدا پشت و پناهت
خدایا به حق محمد و آل محمد (ص)محبت اهل بیت را در دل ما افزون بفرما
آمین
غزال رمیده (2013_11_14)
❤ |
توفقط دست به زانومزن وگریه مکن
گیرم ای شاه کسی نیست...خودم نوکرتو
لحظه ای فکرکنی پیرشدم،مدیونی
درسرم هست همان شوق علی اکبرتو
من خودم یک تنه ازکرببلا می برمت
چه کسی گفته که پاشیده شده لشگرتو
توبرایم نگرانی چه می آیدسرمن
من برایت نگرانم چه می آیدسرتو
همه رابدرقه کردی وبه میدان بردی
میروی،هیچکسی نیست به دوروبرتو
بده پیراهن خودراکه خودم پاره کنم
نمی ارزدسراین کهنه شده...پیکرتو...
وای ازمعجرمن،معجرمن،معجرمن
وای ازحنجرتو،حنجرتو،حنجرتو
سعی ام این است ببینم بدنت را،اما
چه کنم!شمرنشسته جلوی خواهرتو
علی اکبر لطیفیان
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و تنها دل من
یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی
با ما همراه باشید در
کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
https://دtelegram.me/shahrenuraniquran
کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
https://telegram.me/mokalemeharabik
غزال رمیده (2013_11_14)
در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 3 مهمان ها)