این قبیل مداخلات غیر مسؤولانه، موجب هرج و مرج در نظام پزشکی می شود و سلامت مردم را به خطر می اندازد. عکس این مسأله نیز صادق است. یعنی اگر پزشک متخصص که اجازه ی طبابت دارد با رعایت قواعد و اصول حرفه ی خود، در حد توان خویش مبادرت به مداوای مریض نمود، در صورت بروز خطای انسانی، او را شماتت نمی کنند و مستوجب عقاب نمی دانند. در فرآیند تفسیر قرآن کریم نیز که در حقیقت یک طب روحانی است، مفسر باید تخصص و تعهد کافی داشته باشد. ورود جاهلانه یا غیر متعهدانه در امر تفسیر قرآن حتی اگر در برخی موارد با نتایجی صحیح همراه باشد، موجب هرج و مرج و نابسامانی در این امر بسیار خطیر می شود. آنچه تفسیر قرآن کریم را اعتماد پذیر و معتبر می کند و در سایه ی آن امید به حصول نتیجه ی صحیح نیز می رود، اجتهاد روشمند یعنی تکیه بر قانون مفاهمه از یکسو و شواهد عقلی و نقلی (اعم از قرآن و سنت معتبر) به دور از جانبداری و پیشداوری از سوی دیگر است. از این رو لسان روایات، مفسر به رأی را مستوجب عقاب شدید می داند. چنین شخصی، حتی با فرض درستی تفسیر، گرفتار خطا در روش شده و این نوع خطا به مراتب خطرناک تر و نگران کننده تر از خطای در نتایج است.