لجاجت منكران ولايت‌


«سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ مِنَ اللَّهِ ذِى الْمَعارِجِ»
تقاضا كننده‌اى تقاضاى عذابى كرد كه واقع شدنى است. اين عذاب مخصوص كافران است و هيچ كس نمى‌تواند آن را دفع كند.[عذابى‌] از جانب خداى صاحب درجات.


شأن نزول‌


علامه امينى (ره) مى‌نويسد: حافظ ابو عبيد هروى در تفسير «غريب القرآن» چنين روايت كرده است: پس از جريان «غدير خم» و انتشار مسأله جانشينى اميرمؤمنان على عليه السلام شخصى به نام «جابر بن نضر» نزد پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آمده اظهار داشت:
از طرف خداوند به ما امر كردى كه گواهى به يگانگى خداوند و رسالت تو بدهيم و نماز و روزه و حجّ بگذاريم و زكات بدهيم، ما همه را از تو پذيرفتيم، ولى به اينها اكتفا نكردى تا اينكه بازوى پسر عموى خود را گرفته و بلند نمودى و او را بر ما برترى دادى و گفتى:
«مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ» آيا اين امر از طرف توست يا از طرف خدا؟
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: قسم به خداوندى كه معبودى جز او نيست، اين امر از جانب خداوند است! جابر پس از شنيدن اين سخن به طرف شتر خود روان شد در حالى كه مى‌گفت: خدايا اگر آنچه محمد صلى الله عليه و آله و سلم مى‌گويد راست است، سنگ از آسمان بر ما ببار يا عذابى دردناك نصيبمان كن. او هنوز به شتر خود نرسيده بود كه سنگى از جانب خدا بر سرش فرود آمد (و وارد بدنش شد) و از پايين بدنش خارج گرديد و او را كشت و خداى متعال آيات فوق را نازل كرد.

ادامه:تاريخچه لجاجت منكران‌