مـــعــارف قــــرآن
جــلــد 6
نــویـــسـنــده: جــمــعــے از نــویــســنــدگـان
فــــصــــل سوم
مــعــارفــے از جزء 27
معارفی از سوره های
طور, نجم, قمر, الرحمن, واقعه, حدید
❤ |
مـــعــارف قــــرآن
جــلــد 6
نــویـــسـنــده: جــمــعــے از نــویــســنــدگـان
فــــصــــل سوم
مــعــارفــے از جزء 27
معارفی از سوره های
طور, نجم, قمر, الرحمن, واقعه, حدید
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
دلايل مردود بودن افسانه تاريخى غرانیق
الف_از نظر عقلی
ب_از ديدگاه قرآن:
آيات فراوانى از قرآن كريم در ردّ داستان مزبور مورد استناد شيعه و سنى قرار گرفته است، از جمله:
1_آياتى كه عصمت پيامبران و رسول خدا صلى الله عليه و آله را در ابلاغ وحى الهى متذكر مىشود و ورود هرگونه القائات شيطانى را در آن نفى مىكند. مانند:
«عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ احَداً الَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَّسوُلٍ فَانَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً لِيَعْلَمَ انْ قَدْ ابْلَغوُا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَاحاطَ بِما لَدَيْهِمْ وَ احْصى كُلَّ شَىْءٍ عَدَداً.»
او داناى غيب است و هچ كس را بر اسرار غيبش آگاه نمىسازد، مگر رسولانى كه آنان را برگزيده و مراقبينى از پيش رو و از پشت سر آنها براى آنها قرار مىدهد، تا بداند كه پيامبرانش رسالتهاى پروردگارشان را ابلاغ كردهاند؛ و او به آنچه نزد آنهاست احاطه دارد و همه چيز را احصا كرده است!
2_آيات اول همين سوره به صراحت همه خرافات را باطل مىكند؛ زيرا با قسم به ستارگان تأكيد مىكند، كه پيامبر اسلام هيچ سخنى را از روى هوى نمىگويد و هر چه بيان مىدارد، وحى است. در سوره حاقّه نيز او را از هر دروغ و افترا بستن به خدا منزه ساخته، مىگويد:
«اگر او (پيامبر) بر ما سخنى دروغ مىبست، ما او را با قدرت مىگرفتيم، سپس رگ قلبش را قطع مىكرديم.» و سرانجام به پيامبر امر مىكند كه به صراحت تمام، اعتراف كند و بگويد كه:
«من نمىتوانم از پيش خود آن را (قرآن را) تغيير دهم و من جز از وحيى كه به من مىشود متابعت نمىكنم.»
ادامه دارد...1398/06/20
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
دلايل مردود بودن افسانه تاريخى غرانیق
الف_از نظر عقلی
ب_از دیدگاه قرآن:
3_مقايسه بين آيات خود اين سوره (سوره نجم) نيز دلالت بر افسانه و جعلى بودن اين نقل دارد. زيرا بلافاصله پس از سخنان باطلى كه در تمجيد بتها به پيامبر صلى الله عليه و آله نسبت دادهاند، آياتى وجود دارد كه اعتقاد زشت مشركان در مورد اين بتها را مردود مىشمارد.
آنها بتها را مظهر و مجسمه ارباب و ملائكهاى مىپنداشتند كه دختران خدا بودند و خداوند اين اعتقاد و شفاعت آن ارباب را غير مقبول و بىاثر اعلام مىكند. با توجه به اين همه نكوهش از بتها، چگونه مشركان تعارض بين اين آيات و آن آيه شيطانى را نفهميدند
و تنها به آن تعريف دلخوش كردند و اين همه نكوهش را ناديده گرفته و هيچ گونه اعتراضى به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ننمودند.
از اينجا معلوم مىشود كه هرگز اين آيات شيطانى بر زبان رسول خدا جارى نشده و چنين واقعهاى در خارج اتفاق نيفتاده و اين نقل ساخته و پرداخته دشمنان اسلام است و متأسفانه برخى عالمان سنى نيز ناآگاهانه به نقل اين روايت جعلى پرداختهاند.
ادامه دارد...1398/06/21
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
دلايل مردود بودن افسانه تاريخى غرانیق
الف_از نظر عقلی
ب_از ديدگاه قرآن
ج_از نظر روايت و تاريخ:
با تحقيق در آثار روايى و تاريخى مسلمانان معلوم مىشود كه در قرون اول اسلامى، خبرى از افسانه غرانيق نبوده است. ابن اسحاق (م 150 ه. ق) و بخارى و مسلم در كتابهاى تاريخى و روايى خود، آن را نياوردهاند. نخستين بار ابن سعد (م 230 ه. ق) و طبرى (م 310 ه. ق) اين داستان را نقل كردهاند.
شخصى كه اين افسانه از او نقل شده، محمد بن كعب قرظى است كه از قبيله بنى قريظه است و در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله متولد نشده بوده و بقيّه راويان نيز شاهد ماجرا نبوده و در حيات پيامبر صلى الله عليه و آله حضور نداشتهاند. با اين اوصاف، ساختگى بودن افسانه غرانيق بديهى است.
ادامه: شقّالقمر1398/06/23
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
شقّالقمر
«اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ وَ انْ يَرَوُا ايَةً يُعْرِضوُا وَ يَقوُلوُا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌ».
قيامت نزديك شد و ماه از هم شكافت! و هرگاه نشانه و معجزهاى را ببينند روى گردانده، مىگويند: «اين سحرى مستمر است!»
اين آيات اشاره به معجزهاى ديگر از معجزات پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله دارد و آن دو نيم شدن ماه برابر چشم مشركان مكّه در سالهاى قبل از هجرت است. مشركان اظهار مىكردند كه معجزات پيامبر اسلام، سحر است و سحر در امور آسمانى (افلاك) تأثير نمىگذارد، از اين جهت از پيامبر صلى الله عليه و آله خواستند كه براى اثبات حقانيّت رسالت خويش، اگر مىتواند ماه را دو نيمه كند. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از آنها تعهد گرفت كه اگر آن معجزه را انجام داد ايمان بياورند.
به همين جهت آن حضرت در شب چهاردهم ماه از خداى متعال اين معجزه را درخواست نمود و خداوند، خواسته پيامبرش را اجابت فرمود و ماه به دو نيمه تقسيم گرديد و پس از مدت كوتاهى دوباره به حالت طبيعى بر گشت. اما مشركان با وجود ديدن اين معجزه ايمان نياوردند و خداوند نيز در تأييد واقعه و تقبيح عمل آنان، اين آيات را نازل فرمود. در برخى نقلها، علاوه بر نقل اصل مطالب فوق آمده است كه برخى از مشركان گفتند اگر پيامبر ما را مسحور كرده باشد اكنون از مسافرينى كه از راه مىرسند، مىپرسيم، پس از رسيدن مسافران، آنها هم به وقوع واقعه شهادت دادند. اما باز مشركان لجوج آن را انكار كرده و سحر پنداشتند.
ادامه دارد...1398/06/24
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
شقّالقمر
علاوه بر صراحت آيات مذكور در واقعه شقالقمر، حضرت على عليه السلام و ساير ائمه عليهم السلام آن داستان را نقل و تأييد نمودهاند و اصحاب نيز مانند ابن مسعود و ابن عباس و انس بن مالك، حذيفة بن يمان و ... آن را نقل كردهاند و ابن مسعود خود شاهد عينى واقعه بوده است.
علماى شيعه همگى صدق اين واقعه را پذيرفته و جاى هيچگونه شك و شبههاى در آن نمىبينند.
بيشتر علماى اهلسنّت نيز آن را قبول داشته و جزو معجزات مشهور آن حضرت محسوب كردهاند.
ولى برخى تنها آن را بعيد دانستهاند وگرنه هيچ دليلى بر نفى آن ندارند. علّامه طباطبايى (ره) در ردّ شبهه آنان مىفرمايد:
قرآن و سنّت بر آن دلالت داشته و اينكه يك كره آسمانى دونيم شود، كارى شدنى است و عقل دليل بر محال بودن آن ندارد، از سوى ديگر معجزه هم امرى است خارقالعاده و وقوع حوادث خارقالعاده نيز ممكن است و به نظر معتقدان به اين واقعه، جزو معجزات نبىاكرم صلى الله عليه و آله مىباشد.
فخر رازى از مفسران بزرگ اهلسنّت نيز شبيه به اين استدلال را در كتاب خود ذكر كرده است.
ادامه: ناقه صالح1398/06/25
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
ناقه صالح
«انَّا مُرْسِلوُا النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَأَرْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ وَ نَبِّئْهُمْ انَّ الْماءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شُرْبٍ مُخْتَضَرٌ فَنادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعاطَى فَعَقَرَ فَكَيْفَ كانَ عَذابى وَنُذُرِ.»
ما ناقه را براى آزمايش آنها مىفرستيم، در انتظار پايان كار آنها باش و صبر كن و به آنها خبر ده كه آب (قريه) بايد در ميان آنها تقسيم شود (يك روز سهم ناقه و يك روز سهم آنها) و هر يك در نوبت خود بايد حاضر شوند. آنها دوست خود را صدا زدند، او به سراغ اين كار آمد و (ناقه را) پى كرد (اكنون بنگريد) عذاب و انذارهاى من چگونه بود!
سرگذشت قوم ثمود
قوم ثمود از اقوام عرب بودند كه در وادى القرى، بين مدينه و شام (شمال حجاز) مىزيسته و مشغول كشاورزى و باغدارى بودند. آنان بتپرست بودند و خداوند حضرت صالح عليه السلام را براى هدايتشان مبعوث نمود؛ جز اندكى به او ايمان نياورده و او را ساحر و سفيه ناميدند. آنها از صالح خواستند تا براى نشان دادن راستى ادعايش از دل كوه ماده شترى بيرون آورد. خداوند اين معجزه را به او عطا كرد و دستور داد كه مردم نبايد مزاحم آن بشوند و آب آن قريه بين آنها و اين ناقه تقسيم شود. لكن آن قوم كافر يكى از بدترين افراد خود را
انتخاب كرده و او اين شترِ ماده را كه معجزه الهى و دليل نبوّت صالح بود، كشت و پس از آن، خداوند طبق وعدهاى كه پيشتر داده بود، آنها را به وسيله صاعقهاى سهمگين هلاك كرد.
ادامه: ناقه و اقدام مخالفان1398/06/26
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
ناقه و اقدام مخالفان
ناقهاى كه به وسيله حضرت صالح عليه السلام به طور اعجاز از دل كوه بيرون آمد، معجزهاى بزرگ بود كه وجود آن در بين مردم سبب بيدار شدن و گرايش آنها به صالح مىشد و يا دست كم آنها را به فكر مىانداخت و در مورد دعوت او تجديد نظر نموده يا با شك و ترديد به آيين خود بنگرند. به همين جهت سركشان قوم ثمود كه نفوذ صالح را مزاحم منافع خويش مىديدند و مايل به بيدار شدن مردم نبودند، توطئه از بين بردن ناقه را طرح كرده و آن را كشتند.
شريك در عمل
در آيه مورد بحث و در روايات اسلامى عاملِ پى كردن ناقه، يك نفر معرفى شده، در حالى كه در برخى آيات مانند آيه 65 سوره هود، اين عمل به همه قوم ثمود نسبت داده شده است. حضرت على عليه السلام در اين مورد مىفرمايد:
«ايُّهَا النَّاسُ، انَّما يَجْمَعَ النَّاسَ الرِّضا وَ السُّخْطُ وَانَّما عَقَرَناقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ واحِدٌ فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذابِ لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضا.»
اى مردم، به درستى كه مردم را خشنودى و غضب (در امور، در صف واحدى) جمع مىكند (همچنان كه) ناقه ثمود را يك نفر از پاى درآورد، اما خداوند همه آن قوم سركش را مجازات كرد چون به آن راضى بودند.
يعنى رضايت داشتن بقيه افراد قوم و جلوگيرى و نهى نكردن آن فرد از اين كار سبب شد كه خداى متعال آن عمل را براى همه محسوب كند و به همين معنى امام رضا(ع) در حديثى اشاره فرموده كه اگر كسى در مشرق كشته شود و ديگرى در مغرب به قتل او راضى باشد، او نيز در پيشگاه خدا، شريك قاتل است. اين مطلب تنها در مورد اعمال زشت نيست، بلكه در كارهاى خير نيز محقّق است و حكايت از يك نوع پيوند مكتبى بين افراد هم عقيده دارد.
ادامه: اصناف سه گانه مردم1398/06/27
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
اصناف سه گانه مردم
«وَ كُنْتُم ازْواجاً ثَلثَةً فَاصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما اصْحابُ الْمَيْمَنَةَ وَ اصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما اصْحابُ الْمَشْئَمَةِ وَ السَّابِقوُنَ السَّابِقوُنَ اوُلئِكَ الْمُقَرَّبوُنَ.»
شما سه گروه خواهيد بود (نخست) سعادتمندان و خجستگان (هستند)، چه سعادتمندان و خجستگانى! گروه ديگر شقاوتمندان و شومانند، چه شقاوتمندان و شومانى! و (سومين گروه) پيشگامان پيشگامانند! آنها مقرّبانند!
آيات فوق ناظر به وضعيت انسانها در قيامت است و آنها را به سه دسته تقسيم مىكنند:
_اصحاب يمين،
_اصحاب شمال و
_پيشتازان
كه به توضيح پيرامون هر يك مىپردازيم.
ادامه دارد....1398/06/28
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
اصناف سه گانه مردم
1_اصحاب يمين:
در آيات اين سوره، آنان را «اصحاب الميمنه» و «اصحاب اليمين» خوانده است و اين نامگذارى از آن جهت است كه نامه اعمال آنان به دست راستشان داده مىشود و با يمن و پر بركتند.
بنابر آيات قرآن، اصحاب يمين داراى ويژگىهاى زير هستند:
الف_ايمان به آخرت و روز ملاقات اعمال.
ب_انجام اعمال صالح
از قبيل اطعام مستمندان و درماندگان، سرپرستى يتيمان، توصيه همنوعان به صبر، استقامت، محبت و عطوفت.
2_اصحاب شمال:
كه در همين سوره آنان را «اصحاب المشئمه» هم ناميده است، به خاطر اينكه شوم و بد عاقبت بوده و نامه اعمالشان را از پشت سر و به دست چپشان مىدهند.
بنابر آيات قرآن، آنان منكر خدا بوده و به طور طبيعى به آخرت هم باور نداشته و از امكانات جهت كسب ثواب اخروى استفاده نكردهاند و نسبت به فقرا و درماندگان در جامعه بىتفاوت بودهاند.
ادامه: پیشتازان1398/06/30
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
اصناف سه گانه مردم
1_اصحاب یمین
2_اصحاب شمال
3_پيشتازان:
در اين آيه آنها را
«السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ» ناميده است.
در اينكه اين دو لفظ از لحاظ تركيب جمله چه وضعى دارند، اختلاف نظر وجود دارد و از جمله گروهى «السابقون» اول را مبتدا و «السابقون» دوم را تأكيد يا وصف اولى دانسته و آيه بعد يعنى «اوُلئِكَ الْمُقَرَّبُونَ» را خبر دانستهاند.
در آيات قرآن به «سبقت به سوى خيرات» دعوت شده است؛
اگر انسانهاى مؤمن را در نظر بگيريم مىبينيم كه غالب آنان اهل كار خير هستند و در اجابت دعوت خداوند ايمان آورده و در حد توان به انجام وظيفه مشغول بوده و اگر سستى و كاهلى كرده يا گاهى مرتكب معصيت شدهاند به پيشگاه خدا توبه مىكنند، ولى در هر زمان تعدادى را مىبينيم كه در همه صحنهها پيشگام بوده و از همگان گوى سبقت را ربودهاند. آيات فوق ناظر به اين افراد است. كسانى كه در همه كارهاى خير و از همه مؤمنان همراه پيشى گرفته «السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ» بوده و به حق، اينان مقربان درگاه خدايند.
ادامه دارد...1398/06/31
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)