انتخاب رنگ سبز انتخاب رنگ آبی انتخاب رنگ قرمز انتخاب رنگ نارنجی
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 15 , از مجموع 15

موضوع: فانوس شبهای بدر

  1. Top | #1

    تاریخ عضویت
    February_2016
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.21
    نوشته ها
    615
    صلوات و تشکر
    24
    مورد صلوات
    182 در 153 پست
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    0

    gadid فانوس شبهای بدر




    شهدای روحانیت یکی از برگهای زرین حقانیت انقلاب اسلامی به زعامت بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت آیت الله العظمی امام خمینی(ره)است.
    خوزستان قهرمان همچون دیگر عرصه های حضور در انقلاب اسلامی از نظر شهدای روحانیت نیز گوی سبقت را از همگنان ربوده است.
    شهدای روحانیت این استان در همه ی مراحل انقلاب حضور داشته است. چه در دوران مبارزه با طاغوت ستمشاهی در شکنجه گاه‌ ها و درخیابان‌ها و میادین، چه در مرحله پس از پیروزی در مقابله با جریانات نفاق و تکفیری و چه در دوران دفاع مقدس، که بیشترین فراوانی شهدا در این دوران بوده است. این واقعیت نشانه حضور فعال، مسئولانه و همراه با فداکاری قشر روحانیت در همه ی عرصه ها و صحنه ها است. همین حضور فداکارانه روحانیت است که همواره عامه مردم را در خط وفاداری به اسلام و ولایت نگه داشته است.
    نوشتاری که پیش روی دارید، خاطرات مربوط به یکی از طلاب شهید خوزستانی در دوران دفاع مقدس یعنی حجة الاسلام شیخ شهید محمد حسین مردانی است که از زبان پدر، مادر، برادران، دوستان و همرزمان شهید گرفته شده و توسط پایگاه بسیج کربلا در مسجد امام حسن عسکری(ع) اهواز تهیه، تنظیم و با پشتیبانی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان به چاپ رسیده است، تا در چهاردهمین یادواره شهدای روحانیت و یکصد و بیست و دو شهید این مسجد عرضه شود. ضمن تشکر از همه ی این عزیزان، این اثر به روان پاک شهیدان و امام آنها بویژه این شهید عزیز تقدیم می گردد. در پایان طول عمر و سلامتی و توفیق روز افزون خلف صالح امام یعنی شهید زنده انقلاب حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای را از خداوند سبحان در پرتو عنایت حضرت بقیه الله ارواحنا لمقدمه الفداء مسألت داریم.
    ارادتمند: محسن حیدری
    عضو مجلس خبرگان رهبری، امام جمعه موقت اهواز
    و امام جماعت مسجد امام حسن عسکری(علیه السلام)

  2. Top | #11

    تاریخ عضویت
    February_2016
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.21
    نوشته ها
    615
    صلوات و تشکر
    24
    مورد صلوات
    182 در 153 پست
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض




    هم رزم شهید
    شیفتگی به فراگیری علوم دینی موجب شد که او به جای گذراندن تعطیلات و تفریحات از ابتدای تابستان دروس حوزوی را نزد علامه شیخ احمد سیاحی در مسجد امام حسن عسکری (علیه السلام) شروع کند و آنگاه رهسپار حوزه گردد. در اين هنگام دستان غيب او را همنشین پاكان روزگار و حجره نشين مدرسه ی علمیه ی «دارالعلم آیت الله بهبهانی- رحمه الله عليه -» اهواز نمود. تا مرجان جان خويش را با راز و نياز نيمه شب زينت دهد. یک سال بر سر سفره ی لطف و كرم مولايش نشست تا مرغ جانش در جنت المأواي دیرینه دلدادگان عارف، لانه كند و از بيكران معرفت و زلال علوم حقّ هاش جرعه ها بنوشد. دارالعلم اهواز، آشيان ققنوس آتشين بالی بود كه آماده ی سوختن ميشد.
    روزها و شبها ميگذشت و نَفس سركش به دست اين طلبة ی وارسته رام ميشد و محمدحسین در آتش هجران و فراق ميسوخت.
    هنوز هم پس از ساليان سال درودیوار دارالعلم، ناله هاي نیمه شب و راز و نياز محمدحسین را با يگانه محبوب از ياد نبرده است...

  3. Top | #12

    تاریخ عضویت
    February_2016
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.21
    نوشته ها
    615
    صلوات و تشکر
    24
    مورد صلوات
    182 در 153 پست
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض




    هم رزم شهید
    اوایل که به مسجد آمده بود خیلی ها نمی دانستند چه هدفی را در ذهن خود میپروراند. همه فکر میکردند او فردی است معمولی که به عشق تفنگ وارد مسجد شده است اما پس از مدتی ثابت کرد که همه افکار و حرف هایی که در موردش زده میشد پوچ و بیمورد است. او به عشق خدمت و ارادت به اسلام و امام زمان(عج) وارد مسجد شده بود.
    خودش را وقف اسلام کرده بود. وقتی برنامه های شخصیش با برنامه های مسجد تلاقی میکرد اولویت با برنامه های مسجد بود. خیلی وقت ها میشد که بعد از چند هفته به خانه سر میزد. کارهای تربیتی مسجد امام حسن عسکری(علیه السلام) به عهده ی او بود، جذب نوجوانان محله به لشکر قدس، امور تأسیساتی مسجد، گشتها و ایست بازرسی، تحقیقات و درسهای طلبگی، جلسات و تحلیل های سیاسی برای جوانان محله همچنین مبارزه با کمونیستها و دیگر نحله های منحرف و... همه و همه اموری بودند که محمدحسین آنان را برای خود تکلیف میدانست.
    محمدحسین همیشه میگفت: مادر من مسجد و پدرم جبهه است.

  4. Top | #13

    تاریخ عضویت
    February_2016
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.21
    نوشته ها
    615
    صلوات و تشکر
    24
    مورد صلوات
    182 در 153 پست
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض




    دوست شهید
    خیس عرق شده بودم، سه نفر دیگر نوبت من میشد. فاصله مدام نزدیک و نزدیکتر میشد، انگار که ساعت خیلی عجله داشت. نفر دوم شروع به خواندن کرد. بسم الله الرحمن الرحیم... صورتم سرخ شده بود. نمیدانستم چه کار کنم اگر بچه ها متوجه میشدند که نمیتوانم خوب قرآن بخوانم به جای أحسنت و تبارک الله صدای خنده شان بود که نثار من میشد. هرچه دعا و ذکر بلد بودم همه را ختم کردم تا ختم به خیر شود. دیگر نوبت به من رسیده بود. شیخ محمدحسین گفت برادر امید بفرما. من هم عرق پیشانی ام را پاک و شروع به خواندن قرآن کردم. چند آیه اول را خواندم. اما دیگر چشمام سیاهی میرفت آیه را نمیتوانستم ببینم. منتظر قهقهه ی بچه ها بودم که دیدم شیخ محمدحسین خودش شروع به خواندن کرد و در مورد آیه توضیحاتی داد. با این کارش آرامشی بر قلبم حاکم شد و با اعتمادبه نفس بیشتری شروع به خواندن کردم .دیگر از اشتباه خبری نبود سوره را بدون اشتباه تا آخرش خواندم! از کار شیخ تعجب کردم معمولا بین قرائت بچه ها هیچ توضیحی در مورد آیات نمیداد.
    بعد از جلسه از او علت این کارش را پرسیدم!؟
    گفت که دوست نداشتم به خاطر لکنت زبان قرآن خواندن را ترک بکنی.

  5. Top | #14

    تاریخ عضویت
    February_2016
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.21
    نوشته ها
    615
    صلوات و تشکر
    24
    مورد صلوات
    182 در 153 پست
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض




    هم رزم شهید
    یکی از دندان هایم افتاده بود ناراحت سر کلاس احکام نشسته بودم و حس میکردم. نگاه بچه ها معنادار است. احساس میکردم همه میخواهند به من بخندند. به شدت مشغول این اوهام بودم و حواسم به کلاس نبود. محمدحسین برای اینکه حواسم را جمع کند، مثالی زد و با من شوخی کرد من هم با حالت عصبانی به چهره اش نگاهی انداختم و اخم کردم. او که متوجه شد از شوخی اش ناراحت شدم تا آخر کلاس چشمش را از من برنداشت. بعد از کلاس هم مضطرب آمد سمتم و گفت: میدونم از شوخی که کردم ناراحت شدی اما من منظوری نداشتم فقط خواستم حواست را به درس جمع کنم. تو رو خدا حلالم میکنی؟
    با دلخوری گفتم باشه حلالت کردم.
    گفت: البته این جور خشک وخالی هم نمیشه حلالیت طلبید. مداد همراهت هست؟
    گفتم همراهم هست ولی برای چی میخوای؟
    گفت تو بده کارت نباشه
    با حالت تعجب مداد را به او دادم و با تعجب نظاره گر حرکاتش شدم
    دیدم که روی رساله ی چرمی اش که بسیار کمیاب و گران قیمت بود و خیلی ها حاضر بودند چندین برابر قیمت آن را بپردازند و رساله را بخرند، نوشت: هدیه به برادر عزیزم.

  6. Top | #15

    تاریخ عضویت
    February_2016
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.21
    نوشته ها
    615
    صلوات و تشکر
    24
    مورد صلوات
    182 در 153 پست
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض




    دوست شهید
    در کار نظامی به شدت مقرراتی وسختگیر بود. اگر کوتاهی و کم کاری میدید یا نافرمانی از ما سر میزد حسابمان با کرام الکاتبین بود. دریکی از عملیاتها دو نفر از نیروها بالای خاکریز مشغول بازیگوشی بودند . این کار بچه ها عراقی ها را به شدت عصبانی کرده بود به گونه ای که با شلیک به سمت نیروهای ما میخواستند از عصبانیت خود بکاهند. وقتی محمدحسین ماجرا را متوجه شد فوری از فرمانده ی ما تقاضا کرد آن دونیروی خاطی تنبیه شوند. اما فرمانده قبول نمیکرد ولی محمدحسین هم کسی نبود که دست از آن دو بردارد. و مدام اصرار بر تنبیه افراد خاطی میکرد. تا اینکه فرمانده مجبور شد به هر آنچه که محمدحسین می گویدگوش دهد.

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. معنای واژه ی قلب در قاموس قرآن
    توسط گل مريم در انجمن تدبر در قرآن
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 2016_02_16, 12:58 PM
  2. دفتر دروس تکمیلی لاله مرداب
    توسط لاله مرداب در انجمن دروس تکمیلی
    پاسخ: 11
    آخرين نوشته: 2014_08_26, 02:02 PM
  3. پاسخ: 20
    آخرين نوشته: 2014_08_26, 02:00 PM
  4. دفتر دروس تکمیلی لاله مرداب
    توسط لاله مرداب در انجمن محتوایی
    پاسخ: 10
    آخرين نوشته: 2014_08_08, 10:35 PM
  5. قدوس قدوس سبحانك
    توسط امیر هانی در انجمن امام موسی کاظم علیه السلام
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 2013_06_06, 06:14 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

کانال ترجمه ی شهر نورانی قرآن

انجمن شهر نورانی قرآن محیطی پر از آرامش و اطمینان که فعالیت خود را از فروردین سال 1392 آغاز نموده است
ایمیل پست الکترونیکی مدیریت سایت : info@shahrequran.ir

ساعت 03:40 PM