سلام دوستداران قرآنی شهر نور
در این تاپیک با واژه های قرآنی و معانی آنها آشنا می شویم و همچنین آیاتی که از این الفاظ استفاده شده اند. إن شاءالله
منتظر یاری سبزتان در این تاپیک هستیم.
❤ |
سلام دوستداران قرآنی شهر نور
در این تاپیک با واژه های قرآنی و معانی آنها آشنا می شویم و همچنین آیاتی که از این الفاظ استفاده شده اند. إن شاءالله
منتظر یاری سبزتان در این تاپیک هستیم.
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و تنها دل من
یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی
با ما همراه باشید در
کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
https://دtelegram.me/shahrenuraniquran
کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
https://telegram.me/mokalemeharabik
فاطمه (2013_07_09), مدير سايت (2013_07_12), مدیریت محتوایی انجمن (2013_07_09), سحر (2013_07_11), صبور (2013_07_06)
گذشته از اينها بتصريح قرآن، زمين، آسمان، خورشيد و تمام عالم داراى اجل و مدت معيناند و در انقضاء آن ناقوس مرگشان بصدا در خواهد آمد «ما خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلَّا بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّى» (روم: 8) خدا آسمانها و زمين و آنچه در ميان آندو است جز بحق و مدت معين نيافريد نظير اين آيه در سوره احقاف:
3، سوره لقمان: 29، رعد: 2 فاطر: 13 و سوره زمر: 5 نيز آمده است.
در كتاب آغاز و انجام جهان تأليف آقاى محمد امين رضوى، عمر زمين و هفت آسمان آن، با استفاده از قرآن مجيد هيجده ميليارد سال احتمال داده شده است (164 167).
گل مريم (2014_06_30)
(اجَل مُعَلِّقَ و اجَلِ حَتمى)
مسئله اجل معلّق و اجل حتمى در زبانها شايع است، و مراد آنست كه انسان دو اجل دارد يكى اجل مشروط كه اگر شرطش موجود شود خواهد آمد و الّا نه و ديگرى اجل حتمى كه بالاخره در وقتش ميايد و برو برگرد ندارد، در نتيجه اجل اوّل قابل محو و اثبات و دوّمى ثابت و پايدار است.
اينك بعضى از آيات را در اين زمينه بررسى ميكنيم: پيامبران در جواب آنانكه انكارشان ميكردند ميگفتند «أَ فِي اللَّهِ شَكٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ يُؤَخِّرَكُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى»
(ابراهيم: 10) گفتند: آيا در خدا كه آفريننده آسمانها و زمين است شكّى است. شما را بوسيله ما ميخواند تا از گناهانتان بيامرزد و تا اجل تعيين شده شما را بتأخير اندازد.
حضرت نوح بمردم ميگفت «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اتَّقُوهُ وَ أَطِيعُونِ. يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ يُؤَخِّرْكُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذا جاءَ لا يُؤَخَّرُ لَوْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» (نوح: 4) عبادت خدا كنيد و از عذاب او بپرهيزيد و مرا اطاعت كنيد تا از گناهانتان بيامرزد و شما را تا مدت معين بتأخير اندازد، راستى چون اجل خدا بيايد مؤخّر نميشود ايكاش اين مطلب را ميدانستيد،
ممكن است «من» در هر دو آيه بيانيّه باشد و نيز بقومش ميگفت «اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهاراً» (نوح 10) يعنى از خداى خود آمرزش بخواهيد كه او بسيار آمرزنده است، تا بشما باران فراوان بفرستد. و شما را بمالها و فرزندان كمك كند و برايتان باغها و جويبارها پديد آورد.
از اين آيات چند مطلب استفاده ميشود يكى اينكه عبادت و استغفار و اطاعت خدا سبب وفور نعمت و آمرزيدن گناهان است. دوم اينكه استغفار و اطاعت سبب تأخير تا اجل معيّن است و اگر اطاعت و استغفار نكنند تأخير نخواهد بود و مرگ زودتر از وقت معيّن خواهد رسيد چون ميگويد: استغفار كنيد تا مرگ شما را بتأخير اندازد يعنى اگر استغفار نكنيد زودتر خواهد رسيد و آيه «يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ يُؤَخِّرَكُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى» صريح است كه خدا با اين دعوت ميخواهد از گناهان بيامرزد و همچنين شما را تا اجل معين بتأخير اندازد يعنى در صورت عدم اطاعت، مغفرت و تأخير نخواهد بود و قهرا مرگتان زودتر خواهد رسيد.
در بسيار جاها پس از ذكر عذاب و هلاكت اقوام نا فرمان نظير اين آيه «وَ ما ظَلَمْناهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ» نحل: 118 را ميخوانيم و نيز نظير آيه «وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا» (يونس 13) آمده است از اين آيات صريحا فهميده ميشود كه اگر ستم نميكردند هلاك نميشدند، ستم بود كه مرگشان را جلو انداخت.
گل مريم (2014_06_30)
و آيه «وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى وَ لا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ وَ ما يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِي كِتابٍ» (فاطر 11) (يعنى هيچ مادهاى جز با علم او بار بر ندارد و نگذارد و هيچ عمردارى عمر نميكند و از عمر احدى كاسته نميشود مگر آنكه در كتابى است) در بيان مطلب ابهامى باقى نميگذارد.
در تفسير الميزان ذيل آيه «هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضى أَجَلًا وَ أَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ» (انعام: 2) اجل اول را كه نكره است، اجل مشروط و اجل دوم را اجل محتوم گرفته و در اين زمينه بتفصيل سخن گفته و وجود دو اجل را اثبات فرموده است.
در خصوص اين مطلب روايات زيادى هست كه عدهاى از آنها را مرحوم مجلسى در بحار الانوار ج 5 طبع آخوندى ص 136- 143 نقل كرده است و از جمله از تفسير عيّاشى از امام صادق عليه السّلام نقل ميكند كه حمران از آنحضرت از آيه «ثُمَّ قَضى أَجَلًا وَ أَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ» پرسيد، فرمود آنها دو اجلاند، اجل مشروط، خدا در آن هر چه بخواهد ميكند و اجل محتوم.
نا گفته نماند با در نظر گرفتن آيات و روايات، زيادت و نقصان عمر و تغيير و تبديل آن جاى گفتگو نيست ولى تحليل آن براى نگارنده دشوار است زيرا در علم خداوند براى افراد مردم بيشتر از يك اجل نميتوان فرض كرد، مثلا خدا ميداند كه فلانى با اختيار خود ستم خواهد كرد و آن ستم سبب مرك او در فلان وقت خواهد شد پس براى اين شخص يك اجل بيشتر وجود ندارد، اگر گوئى: در صورتيكه ستم نميكرد زياد عمر مينمود؟
گوئيم: خدا ميدانست كه باختيار خود ستم كرده و در آن وقت خواهد مرد، پس يك اجل بيشتر نداشته است وضع اشخاص ديگر اعمّ از خوب و بد از اين فرض معلوم ميشود.
گل مريم (2014_06_30)
در تحقيق اين مطلب آنچه بنظر ميايد اين است كه مراد از اجل محتوم و مسمّى قابليّت بقاء انسان است و مراد از اجل مشروط زوال آن و يا اضافه شدن بر آن، مثلا بچراغى يك ليتر نفت ريختهايم ميگوئيم: مدّت روشن بودن اين چراغ دو ساعت است.، بشرط آنكه باد آنرا در اثناء خاموش نكند و يا نفت تازه بر آن نريزند. يا ميگوئيم اين عمارت ميتواند تا صد سال باقى بماند مشروط بر آنكه زلزله ويرانش نكند و يا هر سال تعمير نكنند.
معلوم است آمدن باد و اضافه شدن نفت، همچنين آمدن زلزله و يا تعمير عمارت، دو ساعت و صد سال را كم و يا زياد خواهد كرد امّا قطع نظر از آنها مدّت چراغ دو ساعت و مدت عمارت صد سال است.
هكذا ميگوئيم: يك فرد انسان كه خدا آفريده، وجودش استعداد آنرا دارد كه بطور عادى هفتاد سال زندگى كند، بشرط اينكه مرض و با نگيرد و ... بنا بر اين سخن، اجل حتمى قابليّت بقاء و اجل مشروط بر هم خوردن آن قابليت در اثر عوامل است، و امّا اينكه اين شخص در علم خدا با اجل حتمى خواهد مرد يا با مشروط، مسئله ديگرى است مثلا در آيه «وَ يُؤَخِّرَكُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى» منظور اين است:
شما ميتوانيد با پيروى از دستورات حق، طورى زندگى كنيد كه تا پايان استعداد وجودتان، زنده و در رفاه باشيد بشرط آنكه با ايجاد عوامل ناروائى، اين استعداد را از بين نبريد.
اين احتمال بسيار قانع كننده است، ولى باز جاهاى مبهمى براى نگارنده باقى است انشاء اللَّه خدا روشن خواهد فرمود.
خواننده عزيز اين سخن را از من ياد دار، هر وقت مطلبى را ندانستى احتمال نقص در امور دين و كارهاى خدا (معاذ اللَّه) نده و نقص را از خودت بدان و بگو: مطلب حق است ولى من نميدانم. و در مقام تسليم، هر مطلبى كه بر تو مشكل ماند بگو: من بآنچه پيش خدا و بآنچه حقيقت است ايمان دارم و از خدايم و دينم مىپذيرم، اين سخن براى يك مسلمان كنجكاو بهترين محلّ اتكاء است.
گل مريم (2014_06_30)
لازم است در اينجا از آيه «يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ» نيز صحبت كنيم اين آيه و ما قبل آن در قرآن مجيد چنين است «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّيَّةً وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتابٌ. يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ» (رعد، 38- 39» محو بمعنى ازاله رسم و صورت چيز است گويند محوت الكتاب: يعنى خطوط و نقوش آنرا از بين بردم.
«امّ» بمعنى ريشه و اصل است چنانكه در «امّ» خواهد آمد، معناى آيه چنين است. پيش از تو پيامبرانى فرستاديم و براى آنها ازواج و فرزندانى قرار داديم، به هيچ پيامبرى نرسد كه جز باذن خدا آيهاى بياورد براى هر مدت كتابى هست. خدا آنچه بخواهد محو و اثبات ميكند و اصل كتاب در نزد او است.
از اين دو آيه فهميده ميشود كه بمقتضاى وضع زمان، براى هر زمان كتابى و قانونى مخصوص هست و خداوند روى آن مقتضا كتابى را ميبرد و كتاب ديگرى بجاى آن ميگذارد بنا بر اين، آيه «يَمْحُوا اللَّهُ ..»
توجيه آيه قبلى است و راجع به عوض شدن شريعتها و احكام است. مثلا يك تكّه موم را در نظر بگيريد آنرا نرم كرده بصورت انسان در مياوريم بعد از آن بصورت درخت مياوريم در اينجا يك شكل از بين ميرود و شكل ديگر جاى آنرا ميگيرد ولى اصل آن كه موم است باقى است.
در اين آيه نيز ممكن است مراد از امّ الكتاب اصل تكليف باشد و محو و اثبات نسبت بمقتضاى زمان در كيفيت و شكل آن باشد، يعنى خدا از كيفيت تكليف و حكم، هر چه را بخواهد ميبرد و يا ميگذارد ولى اصل مكلّف بودن در نزد خداست يعنى: بشر بايد تحت تكليف زندگى كند، اين اصل در هر زمان ثابت و حتمى است و محو و اثبات فقط در كيفيت و كميّت آن است.
ولى آيه شريفه خود بخود اعمّ است و منحصر بتكليف و احكام نيست، بلكه بهمه چيز شامل است.
احتمال قوى آن است كه مراد از امّ الكتاب علّت محو و اثبات است و جواب «يمحو و يثبت» ميباشد.
يعنى خدا محو و اثبات ميكند و اين محو و اثبات روى علل بخصوصى است نزد خدا و ميداند چرا محو و چرا اثبات ميكند. بنا بر اين عموم، ميتوان تغيير اجلها را نيز با در نظر گرفتن آيات ديگر و روايات، از آيه شريفه فهميد نا گفته نماند در اين صورت «أُمُّ الْكِتابِ» در اين آيه غير از «أُمِّ الْكِتابِ» در آيه «وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ» است كه در «امّ» خواهد آمد و مراد از آن لوح محفوظ است.
گل مريم (2014_06_30)
اجْل
(بر وزن عقل) سبب.
علت. «مِنْ أَجْلِ ذلِكَ كَتَبْنا عَلى بَنِي إِسْرائِيلَ» مائدة: 32 يعنى بسبب آن قتل بر بنى اسرائيل چنين نوشتيم ارباب لغت اصل آنرا بمعنى جنايت نوشتهاند.
در اقرب الموارد گويد:
اين كلمه ابتدا در تعليل جنايت سپس در مطلق تعليل استعمال شده است، در نهايه گويد: در همزه آن فتح و كسر هر دو صحيح است.
در قرآن مجيد فقط يكبار آمده است.
گل مريم (2014_06_30)
❤ |
«ویل» دو معنی دارد: یکی وصفی که در فارسی از آن به وای و بدا بحال او تعبیر میشود و این معنی شامل جمیع انحاء عذاب دنیوی و اخروی بهمه مراتب آن میشود بنحوی که هیچ خیر و خوبی در آن نباشد.
و دیگر اسمی که نامی از وادی جهنم است چنانچه در مجمع البیان از حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم روایت کرده فرمود:
ویل وادی است در جهنم که چون کافران را در آن افکنند چهل سال میروند و هنوز بقعر آن نرسیده باشند
و در مجمع البحرین است که «هو واد فی جهنّم لو ارسلت الیه (فیه) الجبال لماعت»
چنانچه طوبی هم دو معنی دارد یکی وصفی که بمعنی خوشا بحال اوست که جمیع خیرات دنیوی و اخروی را شامل میشود.
و دیگر اسمی که نام درختی است در بهشت که اصل آن در خانه امیر المؤمنین علیه السّلام و شاخههای آن در قصرهای بهشت آویزان است
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و تنها دل من
یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی
با ما همراه باشید در
کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
https://دtelegram.me/shahrenuraniquran
کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
https://telegram.me/mokalemeharabik
در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)