بسم رب المزکّی و المطهّر
اینقدر که به آرایش مو و پوست و لباست اهمیت می دهی همینقدر هم به فکر آرایش روح و دل و جانت هستی؟
اگر هستی که ترا زهی سعادت! دست ما را هم بگیرید!
اگر هم که مثل من دلت آکنده از سیاهی و روحت انباشته از پلیدی است، بیش از این غم آنچه از دستت رفته را نخور، نخست با ناامیدی وداع کن و نبوسیده بگذارش کنار؛ آنگاه خدا رو شکر کن که هنوز زنده ای و تا دمی فرو می آید و می رود فرصت جبران داری.
از قافله خوبان جا مانده ای، بسیار خوب! این چاره دارد. کافی است دست دلت را بگذاری در دست کیمیاگرانی چون پیامبر و اهل بیت علیهم السلام.
نشنیده ای که آن پیامبر آب و آیینه فرمود: انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق.
با کلام جان بخشش می فرماید: آمده ام تا بذر کرامت های اخلاقی را در زمین دلها بکارم و باغبان کشتزار وجود آدمیان باشم، تا مبادا آلاف و علوف هرزه ای در گوشه و کنار این مزرع آباد کرده الهی بروید.
هر فضیلت اخلاقی به مثابه یک آرایه ای روحی است، لباسی بر قامت جان که وجود آدمی را از زشتیها و پلشتیها می پیراید و به خوبیها و کرامت ها می آراید.