دو نمونه از فضايل و دلايل امامت امام هادى (ع )
گذرى بر زندگى امام دهم حضرت هادى (ع )
(اثر فقيه بزرگ علامه حلي )
1 ـ ((اسـمـاعـيـل بـن مـهـران )) مـى گـويـد: هـنـگـامـى كـه بـار اوّل ، امـام جـواد (عـليـه السـلام ) از مـدينه به سوى بغداد مى رفت ، هنگام خروج ، به او عـرض كـردم : فـدايت گردم ! من در مورد اين سفر تو ترسان و نگرانم ، امر امامت بعد از تو از آن كيست ؟
آن حـضـرت خـنـدان بـه مـن توجّه كرد و فرمود: (آنكه تو گمان كرده اى (شهادت ) در اين سال رخ نمى دهد)).
هنگامى كه معتصم عباسى (هشتمين طاغوت عباسى ) آن حضرت را از مدينه به بغداد طلبيد، هـنگام خروج آن حضرت از مدينه به حضورش شتافتم و عرض كردم : فدايت گردم ! تو مـى روى ، بـعـد از تـو به چه كسى مراجعه كنيم ؟ (امام بعد از تو كيست ؟)
آن بزرگوار گريه كرد به طورى كه محاسنش از اشك چشمش تر شد، سپس به من رو كرد و فرمود: در ايـن سفر، نگرانى و خطر وجود دارد ((اَلاَْمْرُ مِنْ بَعْدِى اِلى ابْنِى عَلِي ؛ مقام امامت بعد از من با پسرم على (امام هادى (عليه السلام )) است )).