نوشته اصلی توسط گل مریم بی نوایم نوای نای من مهدی ایست دردمندم دوای من مهدیست می زنم دم ز عشق مولایم هر سفیر صدای من مهدیست من غریبم در این زمان ولی مونس آشنای من مهدیست گر چه از داغ هجر می سوزم راضیم چون شفای من مهدیست گه به یادش ز خواب برخیزم نیمه شب دعای من مهدیست من نخواهم بهشت بی مهدی جنت با صفای من مهدیست در دم ...