از مـحـمّد بن حنفيه روايت شده كه چون شب بيستم ماه مبارك رمضان شد اثر زهر به قدمهاى مـبـارك پـدرم رسيد و در آن شب نشسته نماز مى كرد و به ما وصيّتها مى كرد و تسلّى مى داد تا آنكه صبح طالع شد، پس مردم را رخصت داد كه به خدمتش برسند، مردمان مى آمدند و سلام مى كردند و جواب مى فرمود و مى فرمود: اَيُّهـَا النـّاسُ سـَلُونـى قـَبـْلَ اَنْ تـَفـْقـِدُونـى ؛ سـؤال كنيد و بپرسيد از من پيش از آنكه مرا نيابيد، و سؤالهاى خود را سبك كنيد ...