نوشته اصلی توسط گل مریم من که گه، گه در این میکده جامی زده ام سحری نیمه شبی قرعه به نامی زده ام من کجا دیدن آن ساقی گلچهره کجا خجلم زان که فقط لاف غلامی زده ام اگر نوکر بودم تو را می دیدم چنین دور گنه نمی چرخیدم سر وصل تو دارم من بیا چشم انتظارم ...