PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مثل چوپان و گوسفندان



گل مريم
2013_09_01, 11:29 AM
بسم الله الرحمن الرحیم

مثل چوپان و گوسفندان

ومثل الذين كفروا كمثل الذى ينعق بما لايسمع الا دعآء وندآء صم بكم عمى فهم لايعقلون .(1)

مثال (تو در دعوت ) كافران مثال كسى است كه (گوسفندان و حيوانات را براى نجات از چنگال خطر) صدا مى زند؛ ولى آنها چيزى جز سر و صدا نمى شنوند؛ (و حقيقت و مفهوم گفتار او را درك نمى كنند. اين كافران ، در واقع ) كر و لال و نابينا هستند؛ از اين رو چيزى نمى فهمند!.


* * *

بر مثل اين كافران بر داعيند(2)



آنچنان كه هر رمه (3) بر راعيند(4)



مر بهائم (5) را كند ناعق صدا



بشنوند اما نفهمند آن ندا


بل ز حيوانند بى ادراك تر


خواندن ايشان بود دور از ثمر


زان كه آنها بشنوند آواز را


ليك نتوانند فهم راز را


وين گره را غير از آن كه نيست هوش


هم زبهر استماعى نيست گوش


از حجر در عقل و دانش كمترند


نه همين گنگ انديا كور و كرند


با بتانى كه پرستند از غلط


گوييا هم دانش اند و هم نمط(6)(7)






1- بقره / 171.
2- ((داعى )): دعوت كننده ، خواهنده .
3- ((رمه )): گله گوسفند و يا گاو.
4- ((راعى )): چوپان .
5- ((بهائم )): چهار پايان ، جمع بهيمه .
6- ((نمط)): روش .
7- تفسير صفى ، ج 1، ص 80.

گل مريم
2013_09_01, 11:31 AM
وجه تشبيه :

طبق نظر بيشتر مفسران ، خداوند متعال در اين آيه كافران متعصب را كه از سنتهاى غلط پيشينيان خود، كور كورانه تقليد مى كنند، به گوسفند و ديگر حيوانات تشبيه كرده است كه از نهيبهاى چوپان خيرخواه جز سر و صدا چيزى نمى فهمند؛
مثلا: چوپان از راه دلسوزى به گوسفندانى كه از گله جدا شده اند، نهيب مى زند و مى گويد: از گله دور نشويد كه طعمه گرگ مى گرديد، ولى گوسفندان از محتواى كلمات و جمله ها چيزى نمى فهمند و اگر گاهى عكس العملهايى نشان مى دهند، بيشتر به خاطر تن صدا و طرز اداى كلمات است . بنا بر اين وجه شباهت در اين تشبيه نفهمى و گنگى شنونده است .

البته مطابق اين تفسير، آيه نياز به تقدير دارد و در اصل چنين است :
مثل الداعى للذين كفروا الى الايمان ؛ مثال كسى كه كافران را به سوى ايمان دعوت مى كند، مثل چوپان دلسوز است ....(8) در اين صورت جمله صم بكم عمى فهم لايعقلون توصيفى است براى افرادى كه تمام ابزار درك و شناخت را عملا از دست داده اند، نه اين كه چشم و گوش ‍ و زبان ندارند، دارند ولى چون از آن استفاده نمى كنند، گويى ندارند!

شايد بتوان گفت : وجه شباهت ميان كافران و گوسفندان از يك جهت همان تقليدهاى كور كورانه و پيروى هاى بى دليل است زيرا در ميان گوسفندان تقليد و پيروى چشم و گوش بسته امر طبيعى است ، چنان كه گفته اند:



چون ز تلى بر جهد يك گوسفند



گله گله گوسفندان مى جهند



نقولا الحداد مى گويد:

اگر در گذرگاه تنگى عصايى را به طور افقى نصب كنيم و چند گوسفند را يكى يكى و پشت سر هم از آن راه باريك عبور دهيم ، مشاهده مى كنيم كه گوسفند اول وقتى به عصا مى رسد براى گذشتن از آن مانع ، جهش مى كند و گوسفندان بعد نيز از روى چوب مى پرند و خود را به آن طرف مى رسانند اگر پس از عبور نيمى از گوسفندان ، چوب را برداريم ، اولين گوسفندى كه مانع از سر راهش برداشته شده چون ناظر پريدن گوسفند پيش از خود بوده وقتى به آن نقطه مى رسد، جهش مى كند و گوسفندان بعد نيز يكى پس از ديگرى در آن محل از جا مى جهند. پرش نيمه اول گوسفندان روى ضرورت و براى گذشتن از مانع است ولى نيمه دوم اين عمل را بر اثر منابهه و محاكات (تقليد) تكرار مى كنند.(9)



8- تفسير نمونه ، ج 1، ص 578.
9- گفتار فلسفى ؛ بزرگسال و جوان ، ج 2، ص 181.

گل مريم
2013_09_01, 11:33 AM
توضيح لغات :

1 - ينعق از ماده نعق در اصل به معناى صداى كلاغ است ، به صداهايى كه در برابر حيوانات بروز داده مى شود نيز نعق مى گويند.

نعيق: بانگى است كه چوپان براى راندن و ترساندن گوسفندان مى زند.
ناعق : يعنى آواز دهنده .

امام على (عليه السلام ) طى سخنانى به كميل بن زياد نخعى فرمود:

الناس ثلاثة : فعالم ربانى ، ومتعلم على سبيل نجاة و همج رعاع اءتباع كل ناعق يميلون مع كل ريح ...(10)؛

مردم سه دسته اند: يا دانشمند الهى است و يا دانشجويى كه در راه رستگارى كوشاست و دسته سوم فرومايگانى هستند كه به دنبال هر ناعق و آواز دهنده اى مى روند و همانند پشه هاى كوچك ، با هر بادى حركت مى كنند ....



10- نهج البلاغه فيض الاسلام ، حكمت 139.

گل مريم
2013_09_01, 11:35 AM
2 - عقل و عقال هر دو از يك ماده است ؛ عقال به ريسمانى گفته مى شود كه با آن زانوى شتر را مى بندند. بنا بر اين همان گونه كه عقال شتر را نگه مى دارد، عقل نيز انسان را از خطا و لغزش حفظ مى كند.

از نشانه هاى عقل سليم ، عميق نگرى و ژرف انديشى است ، چنان كه حضرت على (عليه السلام ) مى فرمايد:
ليس العاقل من يعرف الخير من الشر ولكن العاقل من يعرف خير الشرين ؛(11)

عاقل آن نيست كه خوبى را از بدى تشخيص دهد، بلكه عاقل كسى است كه بين دو بدى آن را كه بدى اش كمتر است ، تشخيص دهد

؛ مثلا: جنگ و كمبود و گرانى بد است ، ولى بدتر از آن وابستگى و ذلت و زير سلطه كفار بودن مى باشد.

اگر امر داير شود بين تحمل سختيها و كمبودها، ولى تواءم با شرافت انسانى و عزت اسلامى و بين فراوانى و ارزانى ، اما تواءم با وابستگى و ذلت و توسرى خورى از كافران ، عاقل قسم اول را ترجيح مى دهد.


11- بحار الانوار، ج 78، ص 6.

گل مريم
2013_09_01, 11:36 AM
از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت شده كه فرمود:
انما يدرك الخير كله بالعقل ولا دين لمن لا عقل له ؛(12)
همه خوبيها به وسيله عقل نصيب بشر مى شود، و كسى كه عقل نداشته باشد، دين ندارد.

و مولوى مى گويد:



اين هوا پر حرص و حالى بين بود


عقل را انديشه يوم الدين بود



و در جاى ديگر نيز مى فرمايد:



هر كه آخر بين بود او مؤ منست



هر كه آخور بين بود او بيدنست (13)




يعنى افراد هوا پرست و حريص فقط زمان حال را مى بينند و چشم شان تنها به دنياست ، ولى افراد عاقل به قيامت و روز حساب (يوم الدين ) مى انديشند.

بنا بر اين هر كس آينده نگر باشد و نسبت به آخرت بينديشد، مؤ من است و هر كس همچون حيوان آخور بين باشد و فقط به دنيا بنگرد، بى دين است .




12- تحف العقول ، كلمات قصار پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم )، ح 143، ص 54.
13- مثنوى معنوى ، انتشارات كلاله خاور، دفتر اول ، ص 27.