PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : الاصفى فى تفسير القرآن



گل مريم
2013_08_27, 08:26 AM
بسم الله الرحمن الرحیم


الاصفى فى تفسير القرآن


نام كامل تفسير الاصفى فى تفسير القرآن مى باشد، به زبان عربى و شامل تفسير كل قرآن مى باشد، الاصفى برگزيده اى از تفسير صافى است ، فيض ‍ در الاصفى به قول شيخ آقا بزرگ ، تنها به تفسير اهل بيت اكتفا كرده است ، با اين ديد تفسيرى روايى است . و نيز مى توان آن را آميخته اى از روايت و درايت دانست .

الاصفى در 21 هزار سطر، حدود يك سوم صافى مى باشد كه در دو مجلد ارائه شده است . تفسير صافى در سال 1075 پايان يافت و بعد از دو سال الاصفى به نهايت رسيد.

مؤلف در مقدمه مى گويد: اين تفسير را از تفسير ديگرم صافى برگزيدم و در نگارش آن گزيده گويى را پيشه ساختم و آن را از زوايد پيراستم ، در تفسير آيات به بيان آياتى كه نيازمند توضيح بودند، با توجه به كلام معصومين ، همت گماشتم ، هر گاه از تفسير قمى چيزى آوردم كه منسوب به معصوم نيست در آغازش واژه قمى را نهادم تا از روايات ديگر جدا شود و اگر چيزى از طريق عامه نقل كردم ، آن را با كلمه روى از روايات ديگر متمايز ساختم ، آنجا كه از ائمه به لفظ آنها نقل مى كنم به لفظ قال ، ورد و فى روايه مشخص نمودم و اگر تلخيص شده يا نقل به مضمون كرده باشم با لفظ كذا ورد آن را بيان كرده ام . و آنجا كه كلامى از معصوم (ع ) نيافتم يا اينكه يافته ولى قابل اعتماد نديدم ، از ساير تفاسير قويترين قول را انتخاب كرده و آن را نوشته ام .

مفسر در مقدمه بر اين معنا تكيه دارد كه :
كسيكه در فهم معانى قرآن به اخبار مراجعه مى كند، اگر بخواهد به تناقض و تضاد نرسد، بايد در معناى آيات و تفسير آنها بر برخى روايات آحاد و افراد تكيه نكند، بلكه به معناى عام و مفهومى كه از مجموعه روايات فهميده مى شود بايد تكيه كند، بدين ترتيب تناقض در اخبار نيز مرتفع مى شود، مواردى از اخبار كه بر تخصيص معنا دلالت دارد، براى اشاره به منزّل فيه ، يا اشاره به يكى از بطون آيه است ، و ممكن است معناى ديگرى را قصد كرده باشد، بستگى به فهم مخاطب و ميزان انس او با روايات دارد زيرا كلام معصومين (ع ) به تناسب فهم مردم بيان شده است . اگر آن را بر معناى خاص ، حمل كنيم ، قرآن را محدود به همان موارد كرده ايم در نتيجه از فايده خواهد افتاد و حاشا كه چنين قصدى از روايات در كار باشد.

با اين بيان معناى تأويل روشن مى شود و آن اراده بعض افراد معناى عام است ، كه از ذهن مخاطب پنهان شده ، كه در مقابل تنزيل مى باشد.

روش ورود و خروج اين تفسير در مباحث به اين شكل است كه ابتدا، اطلاعات كلى شامل ، مكى و مدنى بودن ، نام سوره و تعداد آيات آن را بيان مى كند. پس از آن معناى آيات و كلمات را با روايات معصومين (ع ) ذكر مى نمايد، رواياتى كه مصدر آنها، يعنى اسانيد و نام معصوم از آن به دليل اختصار حذف گرديده است .
در مرحله بعد به معناى لغوى كلمات مى پردازد و سپس مطالب خود را كه برگرفته از اجتهاد خود يا تفاسير ديگران است ، با عنوان اقول مطرح مى كند. در اين عنوان بين روايات نقل شده جمع كرده و گاه در اين جمع از آيات استفاده برده است ، مانند ج 1 ص 8 در بحث صراط مستقيم .

و در نهايت با تعبير و بالجمله، تبيين و تفسير كلى فراز و جمع بندى آن را بيان مى دارد. در آخر هر سوره نيز به فضل سوره و ارزش آن به نقل از ثواب الاعمال مى پردازد.

با وجود همت مفسر بر اختصار امّا از نقل شأن نزول از طريق روايت و غير آن ، غفلت نمى ورزد، مانند ج 1 ص 14 آيه 8 سوره بقره . با اين وجود نيز گاهى به نقل اقوال مبادرت مى ورزد مانند ج 1 ص 17 آيه 19 سوره بقره .

گل مريم
2013_08_27, 08:27 AM
روش تحقيق

مركز تحقيقات و مطالعات اسلامى وابسته به دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم ، تحقيق اين اثر را بعهده گرفته است . اين مركز در مقدمه خود بر كتاب ، روش تحقيق را بازگو كرده است . علت انتخاب آن را اختصار، ايجاز و روايى بودنش ذكر كرده اند.

محققان مبناى عملى خود را بر سه نسخه موجود از تفسير (كه در نسخه شناسى به آنها اشاره مى شود.) گذاشته اند، و به ترتيب ذيل پيش ‍ رفته اند:

1- مشخص كردن موارد ضرورى از اختلاف نسخه ها بعد از اتخاذ شيوه تلفيق نسخ ، در پاورقى .
2- استخراج احاديث ، آثار، اقوال و آرايى كه مفسر به تصريح يا اشاره آورده است و ذكر آدرس اصلى آنها.
3- ضبط و اعراب بعضى كلمات در موارد لازم ، از جمله پرداختن به معانى برخى كلمات احاديث كه غالبا از مجمع البحرين و صحاح اللغة برگرفته شده است .
4- در رسم قرآن ، خط عثمان طه ملاك بوده است ، امّا متأ سفانه متن آيات بدون ثبت شماره آنها درج گرديده كه مراجعه كننده ، دريافتن آيه مورد نظر خود، دچار مشكل خواهد شد.
5- الحاق فهرستهاى مختلف از قبيل
: 1- فهرست آيات 2- فهرست احاديث 3- فهرست اسماء انبياء و ائمه (ع ) 4- فهرست اسماء ملائكة ، 5- فهرست اعلام 6- فهرست كتب مقدسه ، 7- فهرست اماكن ، بقاع و ايام ، 8- فهرست امم ، قبائل ، طوايف و فرق و 9- فهرست مصادر،

در آخر جلد دوم تفسير، البته فهرست ابتداى هر جلد بر اساس شماره آيات و صفحه آنها مجزا از اين فهرست ها مى باشد. در پايان جلد اوّل فهرستى از مصادر آن نيز ارائه شده است .

گل مريم
2013_08_27, 08:29 AM
نسخه شناسى

نسخه موجود تفسير بر اساس سه نسخه به شيوه تلفيق تهيه شده است ،
الف ) نسخه كامل كتابخانه مجلس شوراى اسلامى به شماره 1216 كه تاريخ تحرير جلد 1 1090 ق و جلد 2 1089 ق ، دو سال قبل از رحلت مصنف در 235 صفحه بوده است . نويسنده آن ابن على بن على مشهور به نوروز الدين محمد نصير، با خطى زيبا و مصحح با حواشى مرحوم فيض ‍ كاشانى به رمز الف .

ب ) نسخه كامل كتابخانه آستان قدس رضوى به شماره 1162 در 306 صفحه كه تحرير آن در 10811 ق پايان يافته و به خط احمد بن محمد حسن مى باشد، اين نسخه نيز داراى حواشى از مصنف بوده و از روى نسخه مؤلف تصحيح شده است . به رمز ج .
ج ) نسخه سنگى مطبوع به سال 1353- 1354 به خط محمد على مصباحى نائينى به رمز ب .

تفسير الاصفى قبل از اين چاپ ، داراى سه چاپ ديگر بوده است . نخستين بار در سال 1274 ق در بمبئى و در حاشيه تفسير صافى چاپ سنگى شده و در سال 1310 نيز در حاشيه صافى چاپ گرديد.
چاپ سوم آن به شكل مستقل در تهران به سال 1303 و 1354 در يك جلد به شكل سنگى ارائه شده .
چاپ تحقيق شده مورد بحث در دو جلد بوده كه جلد اول تا پايان سوره اسراء و جلد دوم از سوره كهف تا انتهاى قرآن مى باشد. ناشر آن مركز انتشارات دفتر تبليغات حوزه علميه قم مى باشد كه در تاريخ 1376 شمسى مطابق با 1418 ق در 1500 نسخه و قيمت 20000 ريال با قطع وزيرى ، چاپ اوّل آن به بازار عرضه شد.
محققان اين نسخه از فضلاى حوزه به نامهاى آقاى محمد حسين درايتى و آقاى محمد رضا نعمتى مى باشند.

تفسير الاصفى دو ترجمه به زبان اردو دارد:
1- ترجمه سيد مظاهر حسن الامروهوى از قرآن پژوهان اماميه پاكستان در قرن پانزدهم هجرى . 2- ترجمه مظهر حسن هندى معارف قرآن در قرن پانزدهم .

گل مريم
2013_08_27, 08:29 AM
منابع مقاله

1- مقدمه تحقيق جلد 1 تفسير
2- مقدمه مفسر جلد 1 تفسير و دو جلد آن
3- دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى ج 1 ص 666 و ج 2 ص 1611 به كوشش ‍ بهاء الدين خرمشاهى
4- طبقات مفسران شيعه ج 3 ص 224 و ج 5 ص 353 و 355 دكتر عقيقى بخشايشى
5- دائرة المعارف تشيع ج 4 ص 542