PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : عرفان حلقه(عرفان های کاذب)



مهدی
2013_08_23, 09:22 AM
http://nejatazhalghe.ir/images/92/05/images%204.jpgدکتر راماچاندرا متخصص مغز و اعصاب است که در مورد یکی از بیمارانش به نام «جان شرون» سخن می گوید. دکتر راما چاندرا هنوز تعریف روشنی از این بیماری و علت آن ارائه نداده است. پس اجازه دهید به علت شباهت بسیار زیاد نشانه های بالینی این بیمار با آنچه در پیروان عرفان حلقه می بینیم، آن را سندرم عرفان حلقه یا به اختصار سندرم حلقه بنامیم.


نشانه های بالینی آن عبارت اند از تشنج های شدید و سپس احساس عشق، احساس یگانگی میان اجزای مادی جهان هستی (تن واحده)، بیان ادعاهای بزرگ و عجیب معنوی، احساس ارتباط با شعور کیهانی، پیوند دادن ایده های بی ربط با یکدیگر به طور غیر روشمند و بدون توجه به مبانی و متد علمی، احساس توانمندی در به انقیاد درآوردن دیگران. احساس خداشدن، یا ارتباط خاص و متفاوت باخدا داشتن. این تجربه ها در افراد بیمار بدون داشتن سوابق مذهبی و آمادگی های روحی و معنوی پدید می آید.

مهدی
2013_08_23, 09:23 AM
راماچاندرا نشان می دهد که در این حمله های عصبی رابطه تصورات و هیجانات به هم می خورد و شخص نسبت به پدیده های حسی اش احساسی غیر عادی و پارانرمال پیدا می کند. فشار الکتریکی بالای سلولهای عصبی در بخش هایی از مغز که مربوط به تجربه هیجانات هستند، موجب پیدایش این عوارض می شود. اما چطور می شود که در این تشنج ها فشار الکتریکی به بخش لیمبیک مغز وارد می شود؟ و چرا احساسات حاصل از این تشنج برای کسانی که سابقه های معنوی ندارند به شکل عرفانی و با سخنانی که از اهل عرفان و دینداران شنیده می شود، شباهت پیدا می کند.


محمد علی طاهری پایه گذار عرفان حلقه نیز همزمان با تجربۀ دوره های طولانی و دشواری از تشنج های پیاپی و رفتن به کما، ادعاهایی مبنی بر ارتباط با شعور کیهانی، ارتباط با جبرئیل، دریافت الهامات، قدرت درمان بیماری ها، رفع تضاد باشیطان، یافتن نگرش مثبت نسبت به شیطان، احساس حضور موجوداتی غیر ارگانیک (جن یا روح) و ارتباط با آنها، احساس درک اسرار جهان و... پیدا کرده است، او در اثر ارتباطی در وضعیت هایی شبیه مدیتیشن به پیروانش می دهد، سندرم حلقه را در آنها تکثیر می کند. ویژگی خاص سندرم حلقه در این است که فرد مبتلا به آن مایل است دیگران را نیز در تجربه خود شریک کند. و به این ترتیب سندرم حلقه در محیط اجتماعی به شکل مسری ظاهر می شود. این ویژگی موجب خطرناک شدن بیماری مورد نظر است.

مهدی
2013_08_23, 09:23 AM
این بیماری صرفا در حد مسائل روانشناسی فیزیولوژیک و نورولوژی قابل بررسی نیست و به قلمرو علم بهداشت معنوی مربوط می شود. تحلیل نهایی این بیماری به مبانی، متدها و مقدماتی متفاوت با آنچه در روانشناسی فیزیولوژیک مطرح می شود، نیازمند است.
از نظر بهداشت معنوی واقعیت جهان هستی سرشار از نور و رحمت خداوند است. کسی که با توجهات قلبی به خداوند، روح خود را اوج می دهد می تواند به ادراک متفاوتی از حقایق هستی برسد. و فراتر از بعد ملکی و زمینی عالم، ملکوت آسمان ها و زمین را مشاهده کند و نور خدا را ببیند. به طور طبیعی عبادت و پرهیزکاری و یاد خدا شخص را برای ادراکات معنوی آماده می کند و او در شرایطی کاملاً متعادل به معرفتی می رسد که هیجانات خاصی را در پی دارد و البته به لحاظ فیزیولوژیکی و معنوی شخص را از حالت تعادل خارج نمی کند.


هنگام رویدادن تجربه های بسیار عظیم و دریافت های بسیار باشکوه معنوی، ممکن است شخص احساس خستگی و خواب پیدا کند یا رنگ چهره اش دگرگون شود، اما بدون تشنج های عصبی و آشفتگی های روانی که در قالب گفتارهای مهمل ابراز می شود، برای فرد حاصل می گردد. کسانی که از سلامت معنوی برخوردارند، پس از این تجربه ها بخش های گفتنی را از بخش های ناگفتنی جدا می کنند و به تناسب حال مخاطبان تجارب خود را بیان می نمایند. اما در افراد مبتلا به سندرم حلقه شاهد پریشان گویی هایی هستیم که حکایت از تهی بودگی معرفتی و صرفاً هیجانی و عصبی بودن این تجربه ها دارد. به این ترتیب اساس معرفت در این تجربه های بیمار گونه وجود ندارد و تنها برخی از نمودهای ظاهری و اظهارات فرد بیمار شبیه تجربه های شخص سالم است.

مهدی
2013_08_23, 09:25 AM
بنیاد معرفتی این تجربه ها مهمترین و بنیادی ترین محور تمایز میان تجربه های معنوی حقیقی و تجربه های بیمار گونه است. بررسی این بیماری در افرادی که در آنها بیماری به مرحله تثبیت رسیده و خود را به عنوان افراد ویژه ای در ارتباط با خدا یا شعور کیهانی معرفی کرده اند، زوایای بیشتری از این بیماری را مشخص می نماید.
مسأله مهمی که به قلمرو سلامت معنوی مربوط می شود این است که تغییر نگرش افراد نسبت به شیطان احساس همزیستی با موجوداتی که کالبد فیزیکی ندارند، نشان میدهد که در این حالت های هیجانی و تشنجی فاقد معرفت و سرشار از هیجان و فشارهای الکتریکی به دستگاه اعصاب مرکزی، این افراد در واقع با موجوداتی که در عرفان حلقه غیر ارگانیک نامیده می شوند قرار می گیرند.


در عرفان حلقه موجودات غیر ارگانیک شامل دو نوع جن ها و ارواح سرگردان هستند. البته در رابطه با ارواح سرگردان آموزه های معنوی بیان می کنند که افراد پس از مرگ امکان ورود به جسم دیگران را ندارند بنابراین آنچه در عرفان حلقه موجودات غیر ارگانیک نامیده می شود در واقع همان جن ها هستند که جنس وجودی شان از آتش است و می توانند بدن انسان را تحت تأثیر نیروهای خاصی قرار دهند همچنین آنها از طریق تله پاتی می توانند ایده ها و تصاویری را به ذهن انسان های در ارتباط با خودشان پاس دهند. به این ترتیب حالت های هیجانی شدید با تصاویر ذهنی و ایده های خاصی همراه می شود که ممکن است به صورت ادعاهای معنوی ظاهر شود.


وب سایت شخصی حمیدرضا مظاهری سیف

مهدی
2013_08_23, 09:30 AM
مقدمه
سلامت زندگي انسان هميشه از سوي عوامل مخربي تهديد مي‌شود، گاهي اين عوامل به بدن و سلامت جسماني آسيب مي‌رسانند، که در اين صورت بهداشت جسمي و مباحث علوم پزشکي مطرح مي‌شود. گاه ديگر عوامل آسيب‌زاي رواني هستند که موضوع بهداشت رواني را پيش مي‌کشند و دانش روانشناسي به آن رسيدگي مي‌کند. اما نوع ديگري از عوامل آسيب‌زا هستند که انديشه‌هاي معنوي، باورها، اخلاق و ارزش‌هاي انساني را تهديد مي‌کنند،‌ در اين جاست که بهداشت معنوي به ميان مي‌ايد و علماي علوم ديني، انسان‌‌شناسان متأله و اساتيد اخلاق و عرفان مسئول رسيدگي به آن هستند.
با افزايش خرافات و آسيب‌هاي معنوي صاحب اين قلم به تازگي نظرية بهداشت معنوي را در مجامع علمي مطرح کرده و اميدوار است که با استقبال محققان و دانشمندان، راه حل‌هايي براي بخشي از مسائل و مشکلات امروز مردم پيدا شود.

مهدی
2013_08_23, 09:31 AM
يکي از بستر پيدايش آسيب‌هاي معنوي

هميشه نيازهاي انساني موجب مي‌شود که عده‌اي آگاهانه به قصد سوء‌استفاده يا ناآگاهانه جايگزيني بدلي براي پاسخ به نياز مردم ارائه دهند. نياز به معنويت در روزگار ما از يک سو و افزايش بيماري‌هاي نا‌‌شناختة جسمي و روحي از سوي ديگر باعث شده است که مدعيان دروغين و عرفان فروشان درون‌تهي بازاري براي ترويج خرافات و بازي‌گري‌هاي خود پيدا کنند. در اين بين عده‌اي که هوشمندتر هستند و با تشکيلات و کارگروهي وارد عمل مي‌‌شوند، موفق‌تر بوده و گروهي از مردم گرفتار را به سوي خود جذب مي‌کنند.
وقتي کسي دچار مشکلات باشد بيش از اينکه به اشکلات مدعي حل مشکل فکر کند، در جستجوي نتيجه است و نسبت به تناقض‌ها، دروغ‌ها و کجروي‌هاي طرف مقابل چشم فرومي‌بندد و تجربه را بر تحقيق مقدم مي‌کند. حتي ممکن است خطاهاي آشکاري را به عنوان اينکه شايد من نمي‌فهمم، فروبگذارد، تا روزنة اميدي را براي درمان دردها و پايان رنج‌هاي خود از دست ندهد. و صد البته آميخته شدن موضوع خطير درمان با اسرار پيچيدة عرفان، کار انديشه‌ورزي و تحقيق را دشوار مي‌سازد و براي کساني که شتاب‌زده در انتظار نتيجه هستند، زمينه‌ساز سست گرفتن رشتة خرد و تحقيق مي‌شود.

مهدی
2013_08_23, 09:32 AM
عرفان حلقه اما چند سالي در کشور ما تاخت و تحليل‌هاي نقادان و هشدارهاي دلسوزان کمتر اثري مي‌گذاشت. اشتياق و ساده‌دلي عده‌اي از يک سو و اشتباه و سهل‌انگاري مسئولين از سوي ديگر بستر گسترش سرطاني اين جريان فريبنده و پرتناقض را در کشور فراهم کرد. تا جايي که شبکة هرمي آموزش عرفان حلقه در تمام کشور گسترده شد و شايد امروز ديگر نتوان از پيشرفت آن جلوگيري کرد، مگر با ايجاد يک نهضت روشنگري و هوشياري گروهي از مردم که مخاطب اين جريان بوده‌اند. در اين مقالة کوتاه به جايگاه معنوي عرفان حلقه و سپس نمونه‌هايي از تناقض‌گويي‌هاي آنها اشاره مي‌شود.
عرفان حلقه در جغرافياي معنوي
از ديدگاه عرفاني سراسر عالم هستي رحمت عام الاهي است. مؤمنان و کافران، خوبان و بدان، حقيقت‌طلبان و حقيقت‌ستيزان و حتا شياطين و فرشتگان غرق در رحمت عام يا رحمت رحماني هستند. رحمانيت خداوند هيچ مقابل و متضادي ندارد. اما رحمت خاصه يا رحيمي خدا مخصوص خوبان و حقيقت‌جويان و دوستان خداست، و در مقابل آن قهر و غصب الاهي است.
خداوند به رحمانيتش به شيطان فرست داد و به بدکاران زندگي و نعمت مي‌دهد تا يا خود را تغيير دهند و به رحيميت خداوند راه‌يابند و يا در قهر او غوطه‌ور شوند. بنابراين رحمانيت او هيچ خصوصيتي ندارد و همه را در برگرفته است. از يک جهت هم شامل رحيميت خدا و هم شامل قهر غضب اوست و نتيجة برخورداري از رحمانيت هم هدايت است و هم گمراهي و اضلال.

ادامه دارد!!!

مهدی
2013_08_27, 12:17 AM
در عرفان حلقه ادعا اين است که پيروان به حلقه‌هاي رحمانيت خداوند متصل مي‌شوند. و حقيقت رحمانيت هم فرصتي براي هم‌شنيني با شياطين و شرارت کردن است و هم مقدمه‌اي براي هم‌سخني با فرشتگان و سير به سوي معبود. که البته هر کدام از اين‌ها نشانه‌هايي دارد. اگر در فرصتي که رحمانيت خداوند به انسان داده به رحيميت او بيانديشد و آن را بجويد به راستي اهل رحمت ‌است و به زودي در آغوش عشق و رحمت خاصة خداوند آرام خواهند گرفت و از او خواهند شنيد که «اي جان به آرامش رسيده به سوي پروردگارت بازگرد در حاليکه شادمان و راضي هستي و او نيز از تو خشنود و راضي است.» (فجر/27و28)
اما کساني که به رحمانيت تکيه کرده و در آن فرومانده‌اند، مثل شيطان و بلکه شياطني انسان‌نما خواهند بود که از فرصت‌ها و نعمت‌هاي الاهي براي دور شدن و دشمني با خدا استفاده مي‌کنند، و مورد قهر و ناخشنودي او قرار مي‌گيرند. عرفان حلقه به اعتراف پايه‌گذاران آن براي اتصال به حلقه‌هاي رحماني است (انسان‌از منظري ديگر ص 15تا18) و در طول اين سال‌ها نه در دوره‌هاي آموزشي و نه در کتاب‌هاي‌شان براي حلقه‌هاي رحيميت تعريف و برنامه‌اي ارائه نداده است.
بنابراين با صرف نظر از شواهد عيني که تسليم شدن در برابر شيطان و وسوسه‌هاي نفساني را در عرفان حلقه نشان مي‌دهد، با تحليل مدعاي آنها بر اساس چارچوب نظري برآمده از عرفان، اين جنبش شبه معنوي به روشني در فضاي شيطاني قرار مي‌گيرد. در اين باره نمونه‌هايي از تناقض‌گويي و خودپرستي‌ که در اساس‌نامة اين فرقه موجود است، موضوع را کاملاً روشن مي‌نمايد.ش

مهدی
2013_08_27, 12:17 AM
واسطة فيض!ْ
پايه‌گذاران عرفان حلقه معتقدند که: «رحمت عام شامل همة انسان‌ها مي‌شود و انسان در اين مورد،‌ حق انتخاب داشته و مي‌تواند از آن استفاده نموده و يا اجتناب نمايد و براي برخوردار شدن از آن هيچ اجباري ندارد؛ سفره‌اي است که هر روز گسترده است، تا چه کسي به سوي آن دست برده، لقمه‌اي را بردارد.
هر سحرگه کيمياي سرخ رويي، مي‌زند آفتاب رحمت عام تو بر ديوارها (صائب تبريزي)
به طور کلي، همة انسان‌ها صرف نظر از نژاد، مليت، جنسيت،‌ سن و سال، سودا و معلومات، استعداد و لياقت‌هاي فردي،‌ دين و مذهب، گناه‌کاري و بي‌گناهي، پاکي و ناپاکي و... مي‌توانند از رحمت عام الهي برخوردار شوند.
خار وگل، در پله‌ي تردستان يکي است چون کنم قطع اميد، از رحمت عام بهار (صائب تبريزي)
فيض و رحمت الهي در انحصار هيچ گروه خاصي نيست. افراد و گروه‌ها فقط مي‌توانند معرف باشند، تا اشخاصي که خود را از پرتو اين نور نجات بخش مخفي کرده‌اند، در معرض آن قرار بگيرند.» (انسان از منظري ديگر .ص15)

مهدی
2013_08_27, 12:18 AM
اين سخن اشکالاتي دارد و بر کساني که تا حدودي با عرفان آشنا هستند پوشيده نيست، ولي به هر صورت در اساس نامه عرفان حلقه تبيين بيشتر موضوع آمده است. البته در اساس‌نامه، حلقه‌هاي رحمانيت با نام شعور الهي مورد اشاره قرار گرفته و اين طور معرفي شده است:‌ »نظر به اينکه شعور الهي نياز به هيچ مکملي ندارد، ‌لذا چيزي تحت هر نام و عنوان، قابل اضافه کردن به آن نبوده و اين موضوع به راحتي قابل اثبات مي‌باشد؛ چرا که با حذف عامل اضافه شده، مشاهده مي‌شود که حلقه‌ي وحدت همچنان عمل مي‌نمايد و اين خود رسواکننده‌ي بدعت گذاران و متقلبان خواهد بود، که در دل اين رابطه براي تشخيص حق از باطل وجود دارد. در اين رابطه، هيچ گونه بدعتي پذيرفته نيست و فقط نشان دهنده‌ي ميل فرد به خودنمايي و مطرح نمودن خود مي‌باشد.» (عرفان کيهاني (حلقه).ص103)
با اين عقيده در دوره‌هاي آموزشي عرفان حلقه موضوع توسل به معصومين و زيارت و دعاهاي مربوطه مورد نفي و نکوهش قرار مي‌گيرد. و اين دقيقاً شبيه موضع‌گيري وهابيان است، که کشتن شيعيان را موجب ورود به بهشت مي‌دانند. زيارت از نظر آنها مکان‌پرستي و توسل شخص‌پرستي و روح‌پرستي و مرده‌پرستي است؛ حتا تکريم قران کريم را کتاب‌پرستي مي‌پندارند و از خواندن آن که شفا و رحمت است، بر بالين بيماران جلوگيري مي‌کنند. چنانکه در اصل ديگري از اساس نامه آمده است:
«نام خداوند در رأس همه‌ي نام‌ها قرار دارد و خواندن و استعانت فقط سزاوار اوست و نقض آن شرک است. (اصل اجتناب از من دون الله) مهم‌ترين مصاديق بارز شرک عبارتند از: شخص‌پرستي، روح‌پرستي، مرده‌پرستي، مکان‌‌پرستي، کتاب‌پرستي، خود‌پرستي، دنياپرستي، ظاهرپرستي. بين انسان و خدا، تنها واسطه‌اي که وجود دارد، هوشمندي و شعور الهي (يدالله) است، که به صورت‌هاي مختلف نقش يداللهي خود را ايفا نموده، پل ارتباط عالم پايين و عالم بالا مي‌باشد.» (عرفان کيهاني (حلقه).ص119و120)

ادامه دارد...

مهدی
2013_08_31, 04:11 PM
نکتة جالب در اين اصل اينکه روح‌پرستي و کتاب‌پرستي و مکان‌پرستي حتا قبل از خودپرستي و دنيا پرستي ذکر شده است. حالا بر فرض صحت اين حرف‌ها که پاکان و ناپاکان اگر بخواهند از رحمانيت برخوردارند و هيچ افزوده‌اي به شعور کيهاني و حلقه‌هاي رحماني لازم نيست و همه بدعت گذاري و تقلب است؛ در جايي از مانيفست عرفان حلقه اين طور مي‌خوانيم:
«براي بهره‌برداري از عرفان عملي عرفان کيهاني (حلقه)، نياز به ايجاد اتصال به حلقه‌هاي متعدد شبکة شعور کيهاني مي‌باشد و اين اتصالات،‌ اصل لاينفک اين شاخه‌ي عرفاني است. جهت تحقق بخشيدن به هر مبحث در عرفان عملي، نياز به حلقه‌ي خاص و حفاظ‌هاي خاص آن حلقه مي‌باشد. اتصال به دو دسته کاربران و مربيان ارايه مي‌شود، که تفويضي بوده، در قبال مکتوب نمودن سوگندنامه‌هاي مربوط، به آنان تفويض مي‌گردد. تفويض‌ها، توسط مرکزيت که کنترل و هدايت‌کننده‌ي جريان عرفان کيهاني (حلقه) مي‌باشد، انجام مي‌گيرد.» (عرفان کيهاني (حلقه).ص80)

مهدی
2013_08_31, 04:11 PM
ه اين ترتيب مربيان عرفان حلقه که اتصال را از مرکز مديريت عرفان حلقه دريافت کرده‌اند مي‌توانند آن را به ديگران انتقال دهند يعني اتصال به رحمت عام الاهي با وساطت فيض در سلسله مراتب عرفان حلقه امکان پذير است! با اين وصف يک مربي عرفان حلقه اگر چه دروغ گو باشد و يا به ناپاکي‌هاي ديگر آلوده باشد، چون اتصال به رحمت عام الاهي فراتر از اين قيدهاست، چون او اتصال را از مرکزيت و سلسله مراتب عرفان حلقه و شعور کيهاني دريافت کرده و اجازة تفويض را هم گرفته است، مي‌تواند آن را به ديگران منتقل کند، اگرچه گيرندة اتصال از مربي‌خود پرهيزکارتر باشد، در غير اين صورت شايد، بلکه قطعاً به رحمت عام الاهي نمي‌رسد!
بنابراين رحمت عام الاهي با اجازة مرکزيت عرفان حلقه در دسترس بندگان خدا قرار مي‌گيرد. توسل و توجه به انبياء و اولياء و واسطة فيض بودن آنها مردود است و تنها مرکزيت عرفان حلقه و سلسله مراتب مربيان آن واسطة فيض شعور الاهي و اتصال به رحمت عام حق تعالي هستند.

مهدی
2013_08_31, 04:12 PM
براي نقش واسطة فيض بودن مرکزيت و سلسله مراتب عرفان حلقه توصيف‌هاي زيبايي بيان شده است از جمله اينکه «از آن چه را که روزي آسماني دارند، مانند روزي زميني خود،‌ به ديگران انفاق کنند «مما رزقناهم ينفقون» و از اتصال خود براي آن‌ها نيز ايجاد اتصال کنند.» (انسان از منظري ديگر.ص15و16) اما اين توصيفات زيبا و استفاده تأويلي از آيات قرآن مشکل تناقض گويي را پيچيده‌تر مي‌کند. چون از ديدگاه قرآن رحمت عام الاهي در دسترس همه است و هيچ اختياري براي استفاده از آن وجود ندارد، نعمت‌ها و مهلت‌هايي که بين مؤمنان و کافران مشترک است از رحمت عام سرچشمه مي‌گيرد و کساني که از آن درست استفاده کنند و به راه ايمان و شکرگذاري و عشق به خداوند قدم بردارند در حقيقت به حلقه‌ها يا مراتب رحمت خاصه و رحيميت او متصل شده‌اند. «و کان بالمؤمنين رحيماً» (سورة مبارکة احزاب/آية 43)
بنابراين تناقض بزرگ عرفان حلقه را مي‌توانيم اين طور عنوان گذاري کنيم: رحمت عام خدا فقط در دست ماست. اگر سازندگان اين فرقه دست به ابتکار مي‌زدند و نوع ديگري از رحمت الاهي را تعريف مي‌کردند، به نام رحمت حلقه‌اي بهتر بود، البته باز هم دروغ مي‌شد، ولي دست کم تناقضي ديگر تناقضي وجود نداشت.

مهدی
2013_08_31, 04:13 PM
طراحان عرفان حلقه مي‌توانستند بگويند اين يک کشف جديد عرفاني است، حتا مي‌توانستند بگويند اين رحمت جديد و تازه کشف شده، اساساً به تازگي از سوي خداوند در جهان جريان يافته است، و اگر پيامبران گذشته از آن سخن نگفته‌اند به اين علت است که در زمانة آنها اين نوع رحمت وجود نداشته است. خداوند مهربان در روزگاري که پليدي همة دنيا را فراگرفته است و بشر راه نجات و سعادت را در غوغاي زندگي مدرن و تکنولوژي گم کرده، رحمت حلقه‌اي را اعمال فرمود تا راهي براي بندگانش بگشايد.
به اين ترتيب عرفاني کاملاً جديد و مناسب با شرايط زمانه طراحي مي‌شد که پيوند زدن آن با نظريات فيزيک کوآنتوم و نسبيت و نيز منشور حقوق بشر و انديشه صلح جهاني و ساير پديده‌ها و مفاهيم امروزي خيلي ساده‌تر انجام مي‌گرفت. در اين صورت با سرعت مدخل‌ها و سرفصل‌هايي در دانشنامه‌هاي اديان جديد (New Religious Movements) به نام عرفان حلقه نوشته مي‌شد و با چند اقدام ديگر حتي مي‌توانستند جايزة پل‌کروس يا جايزة‌ صلح نبل را به خود اختصاص دهند.
آنچه گفته شد پيشنهاد نيست، بلکه پيش‌بيني‌هايي است که براي بازار پررونق معنويت‌هاي آسيب‌زا قابل تصور است و افرادي که بهداشت معنوي جامعه را مسألة خود مي‌دانند، بايد به آنها فکر کنند و براي جامعه نسبت به اين آسيب‌ها «ايمني معنوي» ايجاد کنند.

مهدی
2013_08_31, 04:13 PM
تا اينجا معلوم شد که عرفان حلقه رحمت عام الاهي را در اختيار خود مي‌داند و اتصال بندگان خدا با آن بايد از طريق مرکزيت و سلسله مراتب مربيان اين فرقه انجام شود. اگر بخواهيم با ادبيات عرفان حلقه سخن بگوييم، بايد گفت که خودپرستي‌ها و خودنمايي‌هاي عرفان حلقه به اين اندازه پايان نيافته و دامنة آن بسيار گسترده شده است. در واقع اين فرقه نه تنها عقايد و تصورات خود را يگانه راه حقيقت مي‌پندارد بلکه هيچ نام ديگري را غير از نام خود مجاز نمي‌شمارد.
«هيچ کس حق معرفي اين اتصال را با نام ديگري غير از شبکه‌ي شعور کيهاني و يا شعور الهي نداشته، اين کار فريب ديگران محسوب شده و باعث سوق آن‌ها به سمت غير از خدا (اصل اجتناب از من دون الله) و انحراف همگان خواهد شد و همچنين هر عاملي که فرد اتخاذ نموده تا بدان وسيله خود را مطرح نمايد و يا منجر به منيت و ادعاي رجحان و برتري نسبت به ديگران شود، از انحرافات بارز هستند. (اصل اجتناب از اَنا خير منه).» (عرفان کيهاني (حلقه).ص90و91)

مهدی
2013_08_31, 04:15 PM
معلوم نيست که اگر حقيقت ماجرا فرقي نداشته باشد تغيير نام چگونه موجب سوق به سمت غير خدا و فريب ديگران خواهد شد؟ و جالب اينجاست که ادعاي رجحان و برتري‌طلبي براي همه از انحرافات بارز است اما در خصوص سازندگان عرفان حلقه انحراف بارز نيست؛ اگر چه در حد پرستيدن نام خود باشد. اگر عرفان حلقه درست است، چه اشکالي دارد که گروهي به جاي شعور کيهاني بگويند، شعور جهاني، يا روح کيهاني، يا آگاهي الهي،‌ يا شعور هستي، يا هوشياري خلاق، يا نيروي بي‌کران، يا نيروي الهي، يا هر نام ديگر؟
اين در حالي است که دربارة خداوند معتقدند، اگر چه با نام‌هاي گوناگون ياد شود، چون منظور و مقصود يکي است، خواندن او به نام‌هاي گوناگون در اديان مختلف اشکالي ندارد.

آنچه در ادامه خواهید دید:
ادعای کذب درمان‌گري شيطاني!!!

ادامه دارد...