PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : کسی که طاقت ندارد لطفاً این حدیث قدسی را نخواند!



ملکوت
2013_08_17, 03:36 PM
خدای تعالی میفرماید:

به عزت و جلال و بزرگواری و جایگاه مرتفع عرشم سوگند،
امید هر کس را که به جز به من امیدوار باشد حتماً و حتماً به وسیله ی نومیدی، خواهم برید و لباس مذلت و خواری در نزد مردم را حتماً حتماً به او خواهم پوشانید و او را از نزدیک شدن به بارگاهم حتماً حتماً دور خواهم ساخت!
آیا در سختی ها جز مرا آرزو میکند؟ و حال آنکه سختی ها همه بدست من است و به کسی به جز من امید بسته است؟

و با حلقه ی فکر، درِ خانه ی غیر مرا میزند؟
و حال آنکه کلید در های بسته بدست من است و درِ خانه ی من به روی هر کسی که مرا بخواند باز است
و کیست آنکه در مصیبت هایش مرا آرزو کرد و من رشته ی اتصال او را با خودم در آن مصیبت بریدم؟
و کیست آنکه در مقصودی که داشت امید به من بست و من امیدش را قطع کردم؟

نگهداری آرزهای بندگانم را خودم به عهده گرفتم ولی آنها به نگهداری من راضی نشدند و آسمان هایم را از فرشتگانی که از تسبیح خوانی من ملالتی به خود راه نمیدهند پر کردم و به ایشان دستور دادم که درهای میان من و بندگانم را نبندند ولی بندگانم به گفته ی من اعتماد نکردند.

آنکس که مصیبتی از مصیبتها، شب هنگام به سراغش میاید مگر نمیداند که به جز من هیچ کس بر برطرف نمودن آن مصیبت مالک نیست؟
آیا بنده ی من مرا چنین می بیند که منی که پیش از سوال کردن و درخواست، عطا میکنم، پس از آنکه درخواست کند و از من سوال کند اجابتش نمیکنم؟؟؟
مگر من بخیلم که بنده ی من مرا به بخل نسبت میدهد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!

مگر بخشایش و کرم از آن من نیست؟
مگر گذشت و رحمت بدست من نیست؟
مگر من محل آرزوها نیستم؟

پس چه کسی رشته ی آرزوها را به جز من میتواند قطع کند؟
آنان که آرزومندند مگر نمیترسند از اینکه به جز من بر کسی امید میبندند؟؟؟
اگر همه ی اهل آسمانها و زمینم همگی آرزوها داشته باشندو آنگاه من به هر یک از آنان به اندازه ی همه یآنچه همگی آرزو دارند بدهم به قدر ذره ای از ملک من کم نمیشود و چگونه ممکن است کم شود ملکی که من خودم قیم و برپا دارنده ی آن هستم؟

ای بدا به حال آنان که از رحمت من ناامیداند
و ای بدا به حال آنکه معصیت مرا بکند و احترام مرا نگاه ندارد
.
.
منبع : کتاب لقالله ، تألیف عارف ربانی آیت الحق، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، ص ۱۱۳


دوستانی که طاقت خواندن این پست رو داشتند

لطفاً اگه مایل بودند صادقانه حس خود رو بعد از خواندن این حرفهای خدا بیان کنند!

http://www.ayehayeentezar.com/attachments/1905d1339604531-00019.gif

گل مريم
2013_08_17, 05:13 PM
http://www.ayehayeentezar.com/attachments/1905d1339604531-00019.gif

ملکوت
2013_08_17, 10:27 PM
خداوند امید این شخص را ناامید می کند!








قطع می کنم امید هر امیدوار به غیر خودم را و او را لباس خواری و مذلّت می پوشانم و از عطا و فضل و بخشش و درگاه خودم دور می کنم.




http://aghigh.ir/files/fa/news/1392/5/25/17673_616.jpg




محمّد بن عجلان می گوید: فقر و ناداری به سراغم آمد به طوری که مقروض شدم، طلبکار فشار می آورد و به شدّت درخواست طلب خود می کرد و دوستی نداشتم که چاره ی امر مرا بنماید.


ناچار تصمیم گرفتم به نزد حسن بن زید که والی مدینه بود و با او آشنایی داشتم، بروم. چون روانه شدم در بین راه برخورد کردم به محمّد بن عبدالله بن محمّد باقر علیه السّلام، به من گفت: شنیده ام سخت به فقر و فاقه و قرض مبتلا شده ای، باید آن کسی باشی و امید به او داشته باشی که أقدَرُ الاَقدَرین و أکرَمُ الاَکرَمین باشد و آن خداوند است.


محمّد بن عبدالله بن محمّد باقر علیه السّلام گوید: همانا شنیدم از عموی بزرگوارم حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام که می فرمود:«خدای تعالی وحی فرمود به یکی از پیغمبران خود که به عزّت و جلالت و عظمت خود قسم قطع می کنم امید هر امیدوار به غیر خودم را و او را لباس خواری و مذلّت می پوشانم و از عطا و فضل و بخشش و درگاه خودم دور می کنم.
آیا به غیر من چشم دارد بنده ی من در رفع شدائد؟! و حال آنکه (دفع و رفع) همه ی شدائد و سختی ها در دست (قدرت) من است و آیا به غیر من امید دارد و درِ خانه ی غیر مرا می کوبد؟! و حال آنکه کلید همه ی درها در کف اختیار من است، همه ی درها بسته است به جز درِ رحمت من که همیشه گشوده است از برای هر که مرا بخواند.


پس کیست که در بلا به من امید داشته باشد و من او را به بلا واگذارم؟! آیا نمی بیند که من پیش از سؤال کردن عطا می کنم؟


پس اگر همه ی اهل آسمان ها و زمین به من امیدوار باشند و به هر یک از آنها آن قدر که امیدوارند بدهم، به قدر بال مگسی از مملکت من کم نمی شود. پس بدا به حال کسی که از من اعراض کند و رو بگرداند و از غیر من رفع حوائج و شدائد خود را بخواهد!


چنین گوید محمّد بن عجلان که گفتم بار دیگر تکرار کن این مطلب را که بیان نمودی؟ پس سه مرتبه تکرار کرد تا از حفظ کردم و با خود گفتم به خدا قسم از هیچ کسی سؤال نمی کنم و به خانه ی خود بازگشتم.


چند روزی نگذشته بود که خداوند نظر لطف فرمود و وسیله ی خیری برای من ساخت که قرض خود را ادا کردم و امور خانوادگی خود را اصلاح و مایحتاج آنها را خریداری نمودم، الحمدلله ربّ العالمین.۱


پی نوشت:
۱. ارشاد القلوب، ج۲، صص۹۴-۹۶.
منبع: جام نیوز

zahra46
2014_04_19, 06:29 PM
ملکوت عزیز اگه حساب کتاب داشت کارهایم که اینقدر ترس نداشتم از اخرت این حدیث منه واداشت تو دفتر کارهای بدمم یادداشت کنم تا هر شب بررسی کنم وملکه ذهنم شود.

عزیزانی
2015_02_06, 05:38 PM
سلام
من بیچاره اینا را میدونم ولی چه کنم گاهی من سوار نفسم وگاهی نفس بر من سواره ویادم میره که با با همه چیز دست خداست دیگران تاخدا نخواد نمی تونند توکارت خللی بیندازند-7-10--7-10--7-10--7-10--7-11--7-11--7-11-