PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مثل آتش



گل مريم
2013_08_14, 11:06 AM
1 - مثل آتش

اءولئك الذين اشتروا الضللة بالهدى فما ربحت تجرتهم وما كانوا مهتدين# مثلهم كمثل الذى استوقد نارا فلمآ اءضآءت ما حوله ذهب الله بنورهم وتركهم فى ظلمت لايبصرون # صم (3) بكم عمى فهم لايرجعون .(4)

"(منافقان ) كسانى هستند كه هدايت را به گمراهى فروخته اند؛ و اين (داد و ستد و) تجارت (براى ) آنها سودى نداده و خود هدايت نيافته اند. مثل آنان ، مثل كسى است كه آتشى افروخته (تا در بيابان تاريك راه خود را پيدا كند) ولى هنگامى كه آتش اطرافش را روشن ساخت ، خداوند (طوفانى مى فرستد و) آن را خاموش مى كند و آنها را در تاريكى وحشتناكى كه چشم كار نمى كند، رها مى سازد. آنها كر و گنگ و كور، بنابراين (از راه خطا) باز نمى گردند!".


* * *

همچو آن كز بهر نور افروخت نار
روشنايى برد زان پروردگار
ترك ايشان كرد و در تاريكى اند
زان نمى بينند و دور از نيكى اند
صم و بكم و عمى گشتند اين حرون (5)
گفت از اين معنى فهم لا يرجعون (6)





1- ((صم )): جمع اءصم ، به معناى كر. ((بكم )): جمع اءبكم ، يعنى لال و گنگ . ((عمى )): جمع اءعمى ، يعنى كور.
4- بقره / 16 - 18.
5- ((حرون )): يعنى طغيان گر، اسب سركش .
6- تفسير صفى ، ج 1، ص 7.

گل مريم
2013_08_14, 11:09 AM
وجه تشبيه :

خداوند متعال طى هشت آيه قبل ، ويژگيهاى منافقان را بر شمرده ، آنان را به عنوان آدمهاى دو چهره ، بى ايمان ، خدعه گر، بى شعور، داراى مرض قلبى و روحى ، دروغگو، مفسد، مغرور، خود برتر بين ، سفيه ، نادان ، همكار شياطين ، استهزا گر، طغيانگر، و بالاءخره مشترى و خريدار ضلالت و گمراهى معرفى مى كند، ولى در اين آيه آنان را به مسافرى تشبيه كرده كه در شب ظلمانى ، در بيابانى گرفتار شده است و آتشى مى افروزد تا در پرتو آن راه را از بيراهه تشخيص دهد و در گودالهاى بيابان سرنگون نگردد. ولى همين كه آتش را بر افروخت و اطرافش را روشن ساخت ، ناگهان طوفانى سخت بر مى خيزد و آن آتش را خاموش مى سازد، و او دوباره در تاريكى وحشت انگيز، سرگشته و حيران مى ماند و نمى داند چه كند. بنابراين ، وجه شباهت در اين تشبيه "حيرت زدگى و سرگردانى" است .

آرى ، كسى كه با خدا و مؤمنان ، حيله گرى و نيرنگ بازى كند، ثمره كارش و نتيجه معامله و تجارتش جز تحير و سرگردانى نخواهد بود.

منافقان همواره خود را زرنگ و باهوش و فهيم مى دانند و مؤمنان راستين و يكدل را سفيه و نادان مى شمرند و روى همين پندار غلط، راه نفاق و دورويى را پيشه خود مى سازند تا از منافعى كه به دو طرف مى رسد، برخوردار شوند!

و هر دسته كه غالب گردند، آنها را از خود بدانند؛ اگر مؤمنان پيروز شوند، در صف مؤمنان و اگر غلبه با كافران باشد، با آنها باشند و به اصطلاح هم از توبره بخورند، و هم از آخور!

آنان نمى دانند كه نفاق و دورويى براى مدت طولانى نمى تواند مؤثر واقع شود. ممكن است چند صباحى از مصونيتها و مزاياى اسلام برخوردار شوند و از رفاقت با كفار و شياطين نيز بهره جويند، ولى اين كار كوتاه مدت است ، همانند آتشى است كه در بيابان تاريك در معرض وزش طوفان و گردباد قرار گرفته باشد، لذا ديرى نمى پايد كه چهره واقعى نفاق آشكار و منافقان رسوا مى شوند و آنها به جاى كسب موفقيت و محبوبيت ، منفور و مطرود جامعه خواهند شد و همچون كسى كه در بيابان ظلمانى ، راه گم كرده و چراغ را از دست داده ، سرگردان مى مانند.

منافقان نه تنها با مؤمنان خدعه مى كنند، كه با كافران و همكيشان خود نيز نيرنگ روا مى دارند!

اينان افراد سر درگم و بى هدف و فاقد برنامه و مسير مشخصند و در حقيقت برده منافع خويش هستند؛ نه به راه مؤمنان اعتقاد دارند و نه به كيش كافران اعتماد!

گل مريم
2013_08_14, 11:12 AM
قرآن مجيد در آيه اى ديگر حالت تحير و دغدغه و آشفتگى فكرى و تزلزل درونى منافقان را چنين ترسيم مى كند:
مذبذبين بين ذلك لا الى هؤ لاء ولا الى هؤ لاء...(7)؛
آنها افراد (بى هدف و) سرگردانى هستند كه نه سوى اينها و نه سوى آنهايند! (نه در صف مؤ منانند و نه در صف كافران !).

بعضى از مفسران از جمله (استوقد نارا) اين نكته را استفاده كرده اند كه :

منافقان براى رسيدن به نور از ناراستفاده مى كنند؛ آتشى كه هم دود و سوزش دارد و هم خاكستر، در حالى كه مؤمنان از نور خالص و چراغ روشن و پرفروغ ايمان بهره مى گيرند.
منافقان گرچه تظاهر به نور ايمان دارند، اما باطنشان ، نار است و اگر نورى هم باشد ضعيف و كوتاه مدت است .
اين نور مختصر يا اشاره به فروغ وجدان و فطرت توحيدى است و يا اشاره به ايمان نخستين آنهاست كه به تدريج بر اثر تقليدهاى كور كورانه و تعصبهاى غلط و لجاجتها و عداوتها، پرده هاى ظلمانى و تاريك بر آن مى افتد نه تنها يك ظلمت بلكه به تعبير قرآن ظلمات .(8)
بعضى ديگر گفته اند: اگر جمله (استوقد نارا) (روشن كردن آتش ) را به معناى ظريف ادبى آن كه فتنه انگيزى است ، در نظر بگيريم ، در اين صورت باز مى توان گفت كه منافق تشبيه شده است به فتنه انگيزو مفسد. بنابراين وجه شباهتشان ايجاد فتنه و فساد است .(9)

جمله صم بكم عمى ، در حقيقت تشبيه ديگرى از طرز تفكر و بينش منافقان است ؛ يعنى دنياپرستى و زرق و برق ماديات و دلبستگى آنان به عالم محسوسات ، منافقان را چنان مجذوب كرده كه نيروى تفكر و تعقل را از آنها ربوده و آنان را نسبت به درك معارف و بيان حقايق الهى كور و كر و لالشان كرده است ، به گونه اى كه همه چيز را از ديدگاه ماديات و به قول مولوى با چشم آخور بين ارزيابى و تجزيه و تحليل مى كنند:



چشم آخر بين تواند ديد راست


چشم آخر بين غرور است و خطاست (10)






7- نساء / 143.
8- تفسير نمونه ، ج 1، ص 110.
9- تفسير امثال القرآن ، انتشارات اسوه ، چاپ سوم ، ص 149.
10- مثنوى معنوى ، انتشارات كلاله خاور دفتر اول ، ص 52.